چالش خاموش کارگری در ایران؛ صدایی که شنیده نمیشود
در سایه وضعیت کلان اقتصادی، چالش کارگری در ایران به یک نگرانی امنیتی–اجتماعی بدل شده است؛ اما همچنان در حاشیه سیاستگذاریها باقی مانده است. در روزهایی که بحث بودجه، سیاست خارجی و بحرانهای منطقهای تیتر یک رسانههاست، وضعیت کارگران ایرانی -بهویژه در بخشهای خدمات، صنعت و کشاورزی- در سکوت خبری و سیاستی گرفتار مانده است.


سیدمهرداد بنیهاشمی کهنگی
در سایه وضعیت کلان اقتصادی، چالش کارگری در ایران به یک نگرانی امنیتی–اجتماعی بدل شده است؛ اما همچنان در حاشیه سیاستگذاریها باقی مانده است. در روزهایی که بحث بودجه، سیاست خارجی و بحرانهای منطقهای تیتر یک رسانههاست، وضعیت کارگران ایرانی -بهویژه در بخشهای خدمات، صنعت و کشاورزی- در سکوت خبری و سیاستی گرفتار مانده است. این موضوع نه ناگهانی، بلکه حاصل سالها بیتوجهی به حقوق بنیادین نیروی کار، نبود شفافیت در قراردادها، شکاف مزدی فزاینده و فقدان امنیت شغلی در سایه ساختارهای معیوب قانون کار است.
کارگران در مرز بقا
براساس آمار رسمی، بیش از ۸۰ درصد کارگران کشور با قراردادهای موقت مشغول به کارند؛ قراردادهایی که اغلب از حداقلهای قانونی نیز عبور میکنند. حداقل دستمزد تعیینشده، حتی با فرض پرداخت کامل و بهموقع، از سبد معیشت واقعی فاصلهای چشمگیر دارد. افزایش تورم، حذف یارانهها و سقوط ارزش پول ملی، وضعیت را برای طبقه کارگر به سطح «کار برای بقا» رسانده است.
نبود تشکلیابی مستقل؛ حلقه مفقوده قدرت کارگری
یکی از جدیترین بحرانها، فقدان تشکلهای مستقل و مؤثر کارگری است. درحالیکه بسیاری از کشورها با اتحادیههای قوی کارگری به تنظیم سهجانبه روابط کار (دولت، کارگر، کارفرما) دست یافتهاند، در ایران کارگران از ابزار چانهزنی جمعی و قانونی محروماند. محدودیت بر فعالیت سندیکاهای کارگری، برخورد با تجمعات صنفی و انحصار نمایندگی کارگران در شوراهایی با وابستگی سیاسی، عملا صدای آنان را خاموش کرده است.
کارگر ایرانی در عصر نابرابری جهانیشده
در دوران پس از کرونا، بسیاری از کشورهای در حال توسعه با تزریق بستههای حمایتی از فروپاشی بازار کار جلوگیری کردند؛ اما در ایران، نهتنها حمایتی مؤثر انجام نشد، بلکه شوکهای اقتصادی مانند حذف ارز ترجیحی و افزایش مالیاتها فشار مضاعفی بر دوش مزدبگیران وارد کرد. جهانیشدن، برای کارگران ایرانی نه فرصت، بلکه تهدیدی بوده که بیپشتوانگی داخلی، آن را تشدید کرده است.
چه باید کرد؟
نخستین گام، بازنگری جامع در قانون کار با رویکرد عدالتمحور و به رسمیت شناختن تشکلهای مستقل کارگری است. اصلاح ساختار بیمه، تضمین قراردادهای دائم برای مشاغل پایدار و افزایش واقعی دستمزدها متناسب با سبد معیشت ضروری است. دولت و مجلس باید درک کنند که امنیت شغلی و کرامت نیروی کار، بخشی جداییناپذیر از امنیت ملی است.
سخن پایانی
مسائل کارگری در ایران نهفقط یک موضوع اقتصادی، بلکه موضوعی انسانی، اجتماعی و اخلاقی است. صدای کارگر امروز، اگر شنیده نشود، فردا در هیاهوی چالش های اجتماعی پژواک خواهد یافت؛ آن وقت شاید دیگر برای گفتوگو دیر شده باشد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.