فراتر از گفتار احترام، آنگاه که عدالت برقرار باشد
در سالهای اخیر، فرهنگیان کشور بیش از هر زمان دیگر با وعدههایی مواجه بودهاند که بر بهبود وضعیت معیشتی و ترمیم حقوقشان تأکید دارد. این وعدهها، اگرچه در ظاهر نشانهای از توجه و احترام به مقام معلماند، اما آنگاه که با تأخیرهای مکرر، سکوتهای اداری و تغییرات بیسرانجام همراه میشوند، معنا و کارکرد خود را از دست میدهند. در واقع، احترام بدون عمل، به مرور نهتنها اعتبار خود را از دست میدهد، بلکه اعتماد بدنه آموزش و پرورش را نیز فرسوده میسازد. مسئولان همواره از جایگاه رفیع معلم سخن میگویند؛

حجتاله طالبیان بروجنی: در سالهای اخیر، فرهنگیان کشور بیش از هر زمان دیگر با وعدههایی مواجه بودهاند که بر بهبود وضعیت معیشتی و ترمیم حقوقشان تأکید دارد. این وعدهها، اگرچه در ظاهر نشانهای از توجه و احترام به مقام معلماند، اما آنگاه که با تأخیرهای مکرر، سکوتهای اداری و تغییرات بیسرانجام همراه میشوند، معنا و کارکرد خود را از دست میدهند. در واقع، احترام بدون عمل، به مرور نهتنها اعتبار خود را از دست میدهد، بلکه اعتماد بدنه آموزش و پرورش را نیز فرسوده میسازد. مسئولان همواره از جایگاه رفیع معلم سخن میگویند؛
از ستون تعلیم و تربیت تا «پیشانی جامعه فرهنگی». اما پرسش بنیادینی که در ذهن بسیاری از معلمان شکل گرفته این است: آیا احترام صرف، بدون تحقق عدالت، معنایی واقعی دارد؟ «عدالت متقابل» مفهومی است فراتر از شعار؛ به این معنا که اگر از معلمان انتظار داریم در سختترین شرایط اقتصادی، با تعهد و انگیزه به کار ادامه دهند، مسئولان نیز باید در برابر آنان به تعهدات خود پایبند بمانند، نهفقط در گفتار، بلکه در بودجه، در تصمیمات و در عمل.
فرهنگیان کشور، هر بار که وعدهای داده میشود و اجرا نمیشود، فقط از حقوق مادی خود محروم نمیمانند، بلکه این بیعملی، به نوعی بیعدالتی سازمانیافته تعبیر میشود که بهتدریج سرمایه اعتماد را میساید. این بیعدالتی، گرچه با واژههایی چون «تلاش میکنیم»، «در دست بررسی است»، یا «در آینده نزدیک» پوشانده میشود، اما در نهایت، احساس حذف و نادیدهانگاری را به جامعه فرهنگیان منتقل میکند. در نهایت، باید اذعان کرد: احترام واقعی زمانی معنا دارد که عدالت برقرار باشد. عدالت در عمل، پیشنیاز هر نوع احترام پایداری است. در غیر این صورت، احترام صرفا به واژهای کلیشهای برای معلم تبدیل خواهد شد، نه بیش.