|

نهال کجِ بی‌اعتمادی

ماجرا مهم نیست؛ هیچ‌وقت ‌هم مهم بوده است. مهم، آن حسی‌ است که بعدش می‌ماند؛ حسی که هر بار اتفاقی می‌افتد، کمی بیشتر در ما ته‌نشین می‌شود: بی‌اعتمادی. ما عادت کرده‌ایم باور نکنیم. هر خبری که می‌رسد، قبل از آنکه بفهمیم چیست، دنبال این می‌گردیم که چرا «الان» گفته شد...؟ چه چیزی را می‌خواهند پنهان کنند؟ کدام درد بزرگ‌تر را با این درد کوچک‌تر پوشانده‌اند؟

نهال کجِ بی‌اعتمادی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

پگاه پاکزاد

 

ماجرا مهم نیست؛ هیچ‌وقت ‌هم مهم بوده است. مهم، آن حسی‌ است که بعدش می‌ماند؛ حسی که هر بار اتفاقی می‌افتد، کمی بیشتر در ما ته‌نشین می‌شود: بی‌اعتمادی. ما عادت کرده‌ایم باور نکنیم. هر خبری که می‌رسد، قبل از آنکه بفهمیم چیست، دنبال این می‌گردیم که چرا «الان» گفته شد...؟ چه چیزی را می‌خواهند پنهان کنند؟ کدام درد بزرگ‌تر را با این درد کوچک‌تر پوشانده‌اند؟

و عجیب نیست که اغلب‌ حق با ماست. بی‌اعتمادی از جایی شروع شد که حقیقت دیگر خودش را معرفی نکرد؛ باید از دهان دیگری می‌فهمیدیمش؛ دیر، ناقص، تحریف‌شده‌ و همیشه با بوی منفعت‌. و از همان‌جا نهالی کج کاشته شد؛ نهالی که ریشه‌هایش را در همه‌چیز دواند؛ در خبرها، در دوستی‌ها و حتی در عشق. 

امروز، وقتی ماجرایی لو می‌رود، مردم قبل از اینکه قضاوت کنند، خسته‌اند. خسته از اینکه هر بار نقش تماشاگر نمایشی باشند که کارگردانش را نمی‌شناسند.

این حجم از شک، فقط سیاسی نیست؛ روانی‌ است. اعتماد‌ مثل اکسیژن است؛ تا وقتی هست، حسش نمی‌کنی، وقتی تمام می‌شود‌ تازه می‌فهمی که چقدر نفس‌کشیدن سخت شده است. ما دیگر از دروغ نمی‌ترسیم، از این می‌ترسیم که هیچ صداقتی هم نمانده باشد. که هر افشاگری هم بخشی از همان پنهان‌کاری باشد. که حقیقت، فقط ابزار تازه‌ای شده برای دستکاری احساسات‌مان. نهال کجِ بی‌اعتمادی را سال‌ها پیش کاشتند و حالا ما زیر سایه‌اش ایستاده‌ایم... با چشمانی که به هر نوری شک دارند و با قلبی که دیگر به روشن‌شدن  امیدی ندارد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.