زندگی خوب و فضیلتمند به روایت مکاینتایر
«زندگی خوب، آن عمری است که صَرف یافتن چگونگی زندگی خوب میشود». این چکیده تفکر مکاینتایر درباره فضیلت است که در اثر مهم او «در پی فضیلت» آمده است. فلسفه السدر مکاینتایر حول محور اخلاق فضیلتمدار تعریف میشود، او بهگفته جک راسل وینستین، نویسنده کتاب «فلسفه مکاینتایر»1 بسیاری از فلاسفه معاصر را وادار کرد که بهجای توجه صرف به زبان و منطق، به بستر و زمینه اخلاق پژوهشی نیز بپردازند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
پارسا شهری
«زندگی خوب، آن عمری است که صَرف یافتن چگونگی زندگی خوب میشود». این چکیده تفکر مکاینتایر درباره فضیلت است که در اثر مهم او «در پی فضیلت» آمده است. فلسفه السدر مکاینتایر حول محور اخلاق فضیلتمدار تعریف میشود، او بهگفته جک راسل وینستین، نویسنده کتاب «فلسفه مکاینتایر»1 بسیاری از فلاسفه معاصر را وادار کرد که بهجای توجه صرف به زبان و منطق، به بستر و زمینه اخلاق پژوهشی نیز بپردازند. به دلیل اهمیت بسیاری که مکاینتایر برای این امر قائل بود، توانست فلسفه اخلاق را از بیهودگی و بیاهمیتی نجات دهد و با ابداع نظریهای در باب خردورزی (عقلانیت) این مسئله را صورتبندی کند.
وینستین معتقد است مکاینتایر به عنوان یک فیلسوف اخلاق بیش از آنکه به این پرسش بپردازد که چگونه باید زیست، در پی پاسخدادن به این پرسش است که چگونه باید دریافت که چگونه باید زیست. «او ساختارهای لاینفک داوری اخلاقی را به دقت بیان میکند و نشان میدهد که چگونه معیارهای عقلانیت در طول تاریخ متحول میشوند. او همچنین نگاه تازهای به فضیلتهای اخلاقی دارد. مأیوس از زوال جهانبینیهای ارسطویی و قرونوسطایی، استدلال محکمی اقامه میکند به سود این دیدگاه که نظام اخلاقی ارسطویی و قرونوسطایی را میتوان بازسازی کرد. او میگفت میتوان نظام اخلاق ارسطویی و همچنین نظام اخلاقی قرونوسطایی را یک بار دیگر در بستری مدرن به کار گرفت و همچنین تلقی آنها را از زندگی خوب برای انسان پذیرفت». رابرت استرن، فیلسوف بریتانیایی، در مقالهای با عنوان «میانۀ تجسس و جستن: هگل و مکاینتایر دربارۀ زندگی خوب و فضیلتمند چه میگویند؟»2 مینویسد برخلاف بسیاری از ارتدوکسهای ارسطویی، مکاینتایر در کتاب «در پی فضیلت» معتقد است که ما نمیتوانیم تصور خود از خیر را از «زیستشناسی متافیزیکی» خویش، حذف کنیم. «او استدلال میکند که بشر و عاملیت او، در یک ساختار روایی بهخصوص عمل میکند که بایست دارای نظم و انسجام خاصی باشد تا به جستوجوی خیر، نزدیک شود. بااینحال، هدف این جستوجو را نمیتوان از پیش معین ساخت: چون معدنچیانِ کنجکاوی که در جستوجوی طلا و زمینشناسانی که در زمینی از فرض و شک، به دنبال نفت هستند».
به بیانی دقیقتر: «در مسیر جستوجو، تنها از طریق درونیکردن آسیبها، یعنی برخورد و کنارآمدن با آنان، هدفِ جستوجو، در کشاکشِ خطرات، وسوسهها و رنجهای بهخصوصِ هر یک از مراحل، مشخص میشود. تجسس همواره یک آموزش است، به عبارت دیگر، تحصیلی در باب شخصیت و خودشناسی است که بایست برای فهم خود، در مسیر بهخصوص آن، قدم برداشت». پس، فضیلت همان چیزی است که: «ما را در جستوجوی خیر حفظ میکند و با توانمندساختن ما در برابر آسیبها، خطرات و وسوسهها، معرفت به نیکی را، متکی بر خودشناسی، در درون ما، هست کرده و پیوسته افزایش میدهد». هرچند این تلاش بهخصوص، بهتعبیر رابرت استرن، فعلیتی نیست که بتوان آن را بهتنهایی عملی کرد، بلکه به دیگران نیز نیاز دارد. همچنین در این مسیر، سنتهایی که ما به آن تعلق داریم نیز، کارساز هستند و در این راه ما را همراهی خواهند کرد: «فقدانِ عدالت، صداقت، شجاعت و فضائلِ فکری مربوطه، پیوسته از سنتهای زیستی فاسدی جان میگیرند، که با دمیدن روح زندگی در مردم، تجسم معاصر خویش را، صورتبندی میکنند». بنابراین مکاینتایر، با اتکا به اندیشه خود برای تفهیم جایگاه زندگی خوب، بهمثابه تلاشی در جهت صرفا «یافتن» آن، با رد زیستشناسی متافیزیکی ارسطو، مفاهیم بهخصوص خویش از نیکزیستی و نیاز انسان به وجود فضیلت را بیان میکند. رابرت استرن در این مقاله با مقایسه اندیشه مکاینتایر و هگل، در باب موضوع فضیلت، نشان میدهد که برای هگل، زندگی خوب و فضیلتمند همواره چون قوهای در درون انسان وجود دارد، اما باید در یک حالت مناسب، خود را نمایان سازد، در حالی که برای مکاینتایر، چیزی است که باید به جستوجوی آن رفت.
1. «فلسفه مکاینتایر»، جک راسل وینستین، ترجمه کاوه بهبهانی، نشر نی
2. میانۀ تجسس و جستن: هگل و مکاینتایر دربارۀ زندگی خوب و فضیلتمند چه میگویند؟» رابرت استرن، ترجمه امیرعلی مالکی، نشریه پراکسیس
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.