|

ماه خدا و نوید آزادی انسان

محمدجواد لسانی . استاد دانشگاه

در فضای عطرآگین ماه خدا قرار گرفته‌ایم؛ ماهی که در آن عطر خوش حضور خدا به مشام می‌رسد و شوق خواندن پروردگار مهربان با مناجات «ربنا» و «جوشن کبیر» در جان و دل بندگان احساس می‌شود. ماهی که به فرموده رسول مهربانی، حضرت خاتم‌(ص) ابتدایش رحمت، میانه‌اش مغفرت و پایانش اجابت است. ماهی که می‌تواند پلکانی شود تا هرکدام از ایمان‌داران، به مرتبه‌ای فراتر از تصور راهی شوند. در طول سال معمولا مجال گفت‌وگو با خود به دلیل مشغله‌های خودساخته فراهم نمی‌شود، اما در این مجال، اگر با خود خلوتی داشته باشیم، درمی‌یابیم که پرسش‌هایی همواره بی‌جواب در وجودمان حبس می‌شوند و در این ماهِ پالایش است که پاسخ آنها امکان بروز پیدا می‌کند.

ابهام‌هایی که اغلب از جنس غل‌‌وزنجیرند. پرسش‌هایی که بر شانه‌های آدمی سنگینی می‌کنند، ازجمله آنکه چه چیزی باعث می‌شود انسان در حصر تمایلات غریزی باقی بماند و به همین اندک، راضی شود و خود را از محبوب ازلی جدا کند؟ خیلی‌وقت‌ها یادمان می‌رود که تمایلات صرفا مادی، محدود و منحصر به ‌خواسته‌های غریزی و فارغ‌شدن از درد دیگران است که به اسارت نفس می‌انجامد و فرمایش مولای متقیان، علی علیه‌السلام، در اینجا معنای خود را می‌یابد که: «بنده هوای نفس خوارتر از بردگان زرخرید است». راه‌حل این است: باید نگاهمان را تغییر دهیم تا بتوانیم تفسیری واقعی و آزاد از جهان به دست آوریم. باور به اینکه عالم، باطنی بسی وسیع‌تر از آنچه می‌بینیم دارد، باعث می‌شود شاهد اتفاقاتی از جنس آزادی درونی باشیم که اصطلاحا به آن تجربه دینی گفته می‌شود. اگر آدمی به این واقعه عظیم برسد که چشم دلش باز شود، می‌تواند حقایقی از عالم را مشاهده کند و نغمه‌هایی از موجودات عالم بشنود که تاکنون نسبت به آنها بی‌تفاوت بوده است. هرچند به طور معمول طبع بشر بر این است که به همین مقدار اندک دنیا رضایت دهد و با دست خویش، بند تاریک و انفرادی خود را بسازد و شاید امید رهایی فقط از مواجهه با ماه خدا و تمرین بندگی حضرت حق است که می‌تواند نوید آزادی انسان را بدهد. به قول زنده‌یاد اقبال لاهوری: «دیدن دگر آموز و شنودن دگر آموز». محی‌الدین عربی در کتاب مهم «فتوحات» نکته‌ای قیمتی نقل می‌کند: «در روایت است که هر‌ تر و خشکی که صدای مؤذن به آن رسد، در قیامت به نفع او شهادت دهد. اخبار و روایات دراین‌باره زیاد است و ما علاوه بر ایمانی که به صحت اخبار داریم، از کشف و شهود نیز در اثبات این موضوع بهره‌مند هستیم. چه ما به‌عیان می‌بینیم که سنگ‌ها سخن می‌گویند و گوش‌های ما آن را می‌شنوند و ما را با خطاب عارف به جلال خدا خطاب می‌کنند؛ که البته هر انسانی توان درکش را ندارد. اما نطق کلام بعضی از موجودات مخفی است، چون آمادگی و زمینه بروز و ظهور آن فراهم نیست. پس آن صدا را هرکسی نتواند شنید، در نتیجه نطقش باطنی و محجوب می‌ماند، به صورتی که گمان می‌شود نطقی نیست، اما شخص کامل از آنجا که برایش رفع حجاب شده است، قادر به مشاهده روحانیت هر شیئی است و نطق هر حی و زنده‌ای را، چه باطنی باشد و چه ظاهری، تواند شنید». مسلما هیچ‌یک از آدمیان راضی به این نیستند که در سطحی پست متوقف شوند. آنچه هم‌اکنون حس می‌کنیم، هرکسی از هر طبقه اجتماعی به اندازه آگاهی درونی خود احساس محدودیت می‌کند و شوق دارد به درک بالاتری از آدمیت دست یابد و شعوری نسبت به ماورای آنچه می‌بیند یا می‌شنود، کسب کند. حقیقتا عنصر تردید در زندگی فعلی می‌تواند چراغ راه ما قلمداد شود. آیا توانسته‌ایم به این عنصر اعتراضی نگاهی جدی بیفکنیم؟ اگر تحمل هستی بر روح ما‌ گران آمده باشد، خود این درد، فال فرخنده‌ای است تا سبب شود به این ماه آزادی در سایه بندگی حضرت حق، توجه خاصی نشان دهیم. به کتابی اشاره می‌کنم که شاید در نظر اول بر این نوشتار مناسبتی غریب بنماید، اما از باب آنکه به مشکلات درون پرداختیم، لازم است به مسائلی که در بیرون بر آدمی حادث و سبب تغییر در رفتار ایمانی او می‌شود نیز اشاره داشته باشیم تا هرچند اندک به نگاه جامعی از انسان دست پیدا کنیم. «ژولین فروند»، نویسنده فرانسوی، در کتاب ارزشمند «جامعه‌شناسی ماکس وبر» به نکته‌های جالبی از نگاه این جامعه‌شناس بزرگ پرداخته است و از آنجا که در این اثر به حوزه رفتار دینی در سده‌های میانی اروپا توجه شده، تأثیر عملکرد کارگزاران دین در آن جوامع را بررسی کرده و نتایج مهمی به دست آورده است. حیف بود در تکمیل این مبحث به این برداشت‌های آزاد اشاره نشود. پیش‌درآمدی که این نویسنده براساس آموخته‌هایش از ماکس وبر با خوانندگان کتاب در میان می‌نهد، به اجمال این است که کار جامعه‌شناسی دینی، براساس مطالعه رفتارهای دینی است. یعنی اگر رفتار معناداری از انسان دین‌دار سر بزند، می‌تواند نظر یک جامعه‌شناس را برانگیزد و نکته دیگر آنکه این علم اجتماعی به تأثیر این رفتار معنادار دینی بر رفتارهای دیگر انسان مانند رفتارهای سیاسی یا اقتصادی هم توجه نشان می‌دهد. وِبر معتقد است یکی از مهم‌ترین علت‌های خدشه‌پذیری جامعه‌های دینی در اروپای مدرن این بود که در جنگ‌های میان ملت‌های مسیحی، هر قوم، ملت و لشکری، خدا را حامی خود و دشمن طرف مقابل قلمداد می‌کرد و تبعات فاجعه‌بار این قضیه می‌تواند بسیار فراتر از کشتن و خرابی‌های به‌بارآمده باشد و آن خدشه‌پذیری ایمان مذهبی و ریزش باورهای دینی است. در تکمیل سخن ماکس وبر، تعبیر بجای دکتر ابوالفضل آقابابا، استاد درس مخاطب‌شناسی و تلویزیون، به یادم آمد که به «افت مقام خدا در میان این ملت‌ها» اشاره درستی کردند؛ اتفاق نامیمونی که امروزه میان ملت‌های مسلمان درگیر با یکدیگر افتاده است و ما با افسوس فراوان شاهد آتشی هستیم که با فتواهای نادرست و سکوت برخی دیگر افروخته شده و سبب کشتار هم‌کیشان به دست یکدیگر با ندای الله‌اکبر شده است. به هرروی امید از خدا داریم که در این ماه، وصل به معبود از هر وابستگی و تعلقی که پایمان را در بند می‌کند، رهایی یابیم و به چنان آزادی حقیقی‌ای دست یابیم که لوح دلمان، منزلگاه کلام نورانی و نجات‌بخش حق شود.

در فضای عطرآگین ماه خدا قرار گرفته‌ایم؛ ماهی که در آن عطر خوش حضور خدا به مشام می‌رسد و شوق خواندن پروردگار مهربان با مناجات «ربنا» و «جوشن کبیر» در جان و دل بندگان احساس می‌شود. ماهی که به فرموده رسول مهربانی، حضرت خاتم‌(ص) ابتدایش رحمت، میانه‌اش مغفرت و پایانش اجابت است. ماهی که می‌تواند پلکانی شود تا هرکدام از ایمان‌داران، به مرتبه‌ای فراتر از تصور راهی شوند. در طول سال معمولا مجال گفت‌وگو با خود به دلیل مشغله‌های خودساخته فراهم نمی‌شود، اما در این مجال، اگر با خود خلوتی داشته باشیم، درمی‌یابیم که پرسش‌هایی همواره بی‌جواب در وجودمان حبس می‌شوند و در این ماهِ پالایش است که پاسخ آنها امکان بروز پیدا می‌کند.

ابهام‌هایی که اغلب از جنس غل‌‌وزنجیرند. پرسش‌هایی که بر شانه‌های آدمی سنگینی می‌کنند، ازجمله آنکه چه چیزی باعث می‌شود انسان در حصر تمایلات غریزی باقی بماند و به همین اندک، راضی شود و خود را از محبوب ازلی جدا کند؟ خیلی‌وقت‌ها یادمان می‌رود که تمایلات صرفا مادی، محدود و منحصر به ‌خواسته‌های غریزی و فارغ‌شدن از درد دیگران است که به اسارت نفس می‌انجامد و فرمایش مولای متقیان، علی علیه‌السلام، در اینجا معنای خود را می‌یابد که: «بنده هوای نفس خوارتر از بردگان زرخرید است». راه‌حل این است: باید نگاهمان را تغییر دهیم تا بتوانیم تفسیری واقعی و آزاد از جهان به دست آوریم. باور به اینکه عالم، باطنی بسی وسیع‌تر از آنچه می‌بینیم دارد، باعث می‌شود شاهد اتفاقاتی از جنس آزادی درونی باشیم که اصطلاحا به آن تجربه دینی گفته می‌شود. اگر آدمی به این واقعه عظیم برسد که چشم دلش باز شود، می‌تواند حقایقی از عالم را مشاهده کند و نغمه‌هایی از موجودات عالم بشنود که تاکنون نسبت به آنها بی‌تفاوت بوده است. هرچند به طور معمول طبع بشر بر این است که به همین مقدار اندک دنیا رضایت دهد و با دست خویش، بند تاریک و انفرادی خود را بسازد و شاید امید رهایی فقط از مواجهه با ماه خدا و تمرین بندگی حضرت حق است که می‌تواند نوید آزادی انسان را بدهد. به قول زنده‌یاد اقبال لاهوری: «دیدن دگر آموز و شنودن دگر آموز». محی‌الدین عربی در کتاب مهم «فتوحات» نکته‌ای قیمتی نقل می‌کند: «در روایت است که هر‌ تر و خشکی که صدای مؤذن به آن رسد، در قیامت به نفع او شهادت دهد. اخبار و روایات دراین‌باره زیاد است و ما علاوه بر ایمانی که به صحت اخبار داریم، از کشف و شهود نیز در اثبات این موضوع بهره‌مند هستیم. چه ما به‌عیان می‌بینیم که سنگ‌ها سخن می‌گویند و گوش‌های ما آن را می‌شنوند و ما را با خطاب عارف به جلال خدا خطاب می‌کنند؛ که البته هر انسانی توان درکش را ندارد. اما نطق کلام بعضی از موجودات مخفی است، چون آمادگی و زمینه بروز و ظهور آن فراهم نیست. پس آن صدا را هرکسی نتواند شنید، در نتیجه نطقش باطنی و محجوب می‌ماند، به صورتی که گمان می‌شود نطقی نیست، اما شخص کامل از آنجا که برایش رفع حجاب شده است، قادر به مشاهده روحانیت هر شیئی است و نطق هر حی و زنده‌ای را، چه باطنی باشد و چه ظاهری، تواند شنید». مسلما هیچ‌یک از آدمیان راضی به این نیستند که در سطحی پست متوقف شوند. آنچه هم‌اکنون حس می‌کنیم، هرکسی از هر طبقه اجتماعی به اندازه آگاهی درونی خود احساس محدودیت می‌کند و شوق دارد به درک بالاتری از آدمیت دست یابد و شعوری نسبت به ماورای آنچه می‌بیند یا می‌شنود، کسب کند. حقیقتا عنصر تردید در زندگی فعلی می‌تواند چراغ راه ما قلمداد شود. آیا توانسته‌ایم به این عنصر اعتراضی نگاهی جدی بیفکنیم؟ اگر تحمل هستی بر روح ما‌ گران آمده باشد، خود این درد، فال فرخنده‌ای است تا سبب شود به این ماه آزادی در سایه بندگی حضرت حق، توجه خاصی نشان دهیم. به کتابی اشاره می‌کنم که شاید در نظر اول بر این نوشتار مناسبتی غریب بنماید، اما از باب آنکه به مشکلات درون پرداختیم، لازم است به مسائلی که در بیرون بر آدمی حادث و سبب تغییر در رفتار ایمانی او می‌شود نیز اشاره داشته باشیم تا هرچند اندک به نگاه جامعی از انسان دست پیدا کنیم. «ژولین فروند»، نویسنده فرانسوی، در کتاب ارزشمند «جامعه‌شناسی ماکس وبر» به نکته‌های جالبی از نگاه این جامعه‌شناس بزرگ پرداخته است و از آنجا که در این اثر به حوزه رفتار دینی در سده‌های میانی اروپا توجه شده، تأثیر عملکرد کارگزاران دین در آن جوامع را بررسی کرده و نتایج مهمی به دست آورده است. حیف بود در تکمیل این مبحث به این برداشت‌های آزاد اشاره نشود. پیش‌درآمدی که این نویسنده براساس آموخته‌هایش از ماکس وبر با خوانندگان کتاب در میان می‌نهد، به اجمال این است که کار جامعه‌شناسی دینی، براساس مطالعه رفتارهای دینی است. یعنی اگر رفتار معناداری از انسان دین‌دار سر بزند، می‌تواند نظر یک جامعه‌شناس را برانگیزد و نکته دیگر آنکه این علم اجتماعی به تأثیر این رفتار معنادار دینی بر رفتارهای دیگر انسان مانند رفتارهای سیاسی یا اقتصادی هم توجه نشان می‌دهد. وِبر معتقد است یکی از مهم‌ترین علت‌های خدشه‌پذیری جامعه‌های دینی در اروپای مدرن این بود که در جنگ‌های میان ملت‌های مسیحی، هر قوم، ملت و لشکری، خدا را حامی خود و دشمن طرف مقابل قلمداد می‌کرد و تبعات فاجعه‌بار این قضیه می‌تواند بسیار فراتر از کشتن و خرابی‌های به‌بارآمده باشد و آن خدشه‌پذیری ایمان مذهبی و ریزش باورهای دینی است. در تکمیل سخن ماکس وبر، تعبیر بجای دکتر ابوالفضل آقابابا، استاد درس مخاطب‌شناسی و تلویزیون، به یادم آمد که به «افت مقام خدا در میان این ملت‌ها» اشاره درستی کردند؛ اتفاق نامیمونی که امروزه میان ملت‌های مسلمان درگیر با یکدیگر افتاده است و ما با افسوس فراوان شاهد آتشی هستیم که با فتواهای نادرست و سکوت برخی دیگر افروخته شده و سبب کشتار هم‌کیشان به دست یکدیگر با ندای الله‌اکبر شده است. به هرروی امید از خدا داریم که در این ماه، وصل به معبود از هر وابستگی و تعلقی که پایمان را در بند می‌کند، رهایی یابیم و به چنان آزادی حقیقی‌ای دست یابیم که لوح دلمان، منزلگاه کلام نورانی و نجات‌بخش حق شود.

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.