«طرح» یا «عکس»؛ مساله این است

شرق: عکس یا طرح؟ کدام برداشت از تصویری که در صفحه اول «شرق» منتشر شد، درست است؟ طراح معتقد است خالق اثر اوست و عکاس میگوید به دلیل نقش محوری عکس او در خلق اثر و اشارهنشدن به این موضوع، کپیرایت در مورد او رعایت نشده است. ماجرا از آنجایی شروع شد که همزمان با انتشار خبر و مطالب مرتبط با درگذشت سیمین بهبهانی در «شرق» قرار شد تصویر بانوی غزل در قاب عکس اول روزنامه جای گیرد. از آنجا که انتشار تصویر بانوان در صفحه اول روزنامه همیشه با محدودیتهایی روبهروست، تصمیم گرفته شد تا طرحی از خانم بهبهانی منتشر شود. این طرح به شهاب جعفرنژاد، طراح فعال مطبوعاتی، سفارش داده شد. او نیز تصویری از سیمین بهبهانی را بهصورت طرح قلمیشده رنگی برای صفحه یک آماده کرد که روز چهارشنبه 29مردادماه منتشر شد. این طرح با توجه به خطوط چهره و لبخند کمرنگ روی صورت خانم بهبهانی از سایر تصاویر متمایز بود. بعد از انتشار این طرح، آرش عاشورنیا -عکاس فعال مطبوعاتی- طی مطلبی انتقادی، در صفحه اینترنتی خود اعلام کرد بنمایه طرح، برگرفته از عکس اوست. عاشورنیا نوشت: «اینکه هر روز میبینیم عکسهایمان بدون اجازه، بدون نام، با بریدن لوگو و اسم در
سایتها، روزنامهها و مجلات، فیسبوک و توییتر دستبهدست میشود، داستانی کهنه است که عکاس حوصله پرداختن به آن را ندارد چه برسد به شما! اما اینکه عکس را با نرمافزار تبدیل به نقاشی کنیم یا حتی با کمی زحمت بیشتر خطوط آن را بکشیم و داخلش را رنگ کنیم و اسم خود را زیر آن بنویسیم اتفاق به نسبت جدیدی در مطبوعات ماست.» او با بیان اینکه «عکاسی کردن یا درستتر بگویم «کپی» کاری تخصصی است که نیاز به تجهیزات مشخص و دانش عکاسی دارد»، افزود: «عکاس در نهایت یک طرح یا نقاشی را کپی میکند و هزینه تخصص، تکنیک و وقتی که گذاشته را دریافت میکند، عکاس هیچ وقت صاحب آن اثر نمیشود.»
این انتقاد در صفحههای اینترنتی و در شبکههای اجتماعی، محل بحث قرار گرفت. در ادامه، شهاب جعفرنژاد - طراح - در یادداشتی که در صفحه شخصیاش منتشر شد با اشاره به برخی نکاتی که عاشورنیا نوشته بود، درباره تصویر توضیح داد: «اول اینکه برای طراحی از یک آدم حقیقی باید یه چیزی ببینی تا بکشی. مگر میشود ذهنی کسی رو طراحی کرد. دو: اگر ایشان تصور کردند من با استفاده از ابزارهای فتوشاپ این اثر رو فیلتر کردم همینجا لایههای کار رو میذارم که به اشتباهشان پی ببرند.» او سپس لایههای طراحیاش را منتشر کرد تا کسانی که آن را میبینند، قضاوت کنند. البته جعفرنژاد هیچگاه نگفت که از عکسی استفاده نکرده اما تاکید داشت خالقطرح خود اوست. در حالی که عاشورنیا آن را کپی قلمیشده عکس خود میدانست. بهتدریج بحثها روی این نکته متمرکز شد که کسی که طرحی را بر مبنای عکسی قلمی میکند؛ چقدر میتواند حق مالکیت آن تصویر را داشته باشد. پاسخ به این سوال، دیدگاههای متفاوت و گاهی متناقض شرکتکنندگان در بحث را در پی آورد. در نهایت جعفرنژاد نوشت: «موضوع را از زاویه دیگری دیدم که اگر طرح من با هر نوع تغییری چه اورجینال و چه نرمافزاری در جایی چاپ شود و اسمم کنار اثر دیده نشود چه حسی خواهم داشت، حق رو به آرش عاشورینیا دادم... با اینکه واقعا عکس را اتفاقی پیدا کردم و از اسم ایشون مطلع نبودم ولی با این همه حس ایشون رو درک میکنم و بهشان حق میدم.» به دنبال این نظر، عاشورنیا نیز در متن کوتاهی از جعفرنژاد ضمن تاکید بر پایبندی خود به انتقاد اولیهاش، بابت تندی مطلب اولیه خود و برخی کلمات تند دیگران عذرخواهی کرد. اما این بحث همچنان پابرجاست که خالق واقعی تصاویری اینگونه، طراح است یا عکاس، یا باید آن را اثری مشارکتی دانست که عکاس و طراح، هر دو در حقوق مادی و معنوی آن سهیم هستند؟ بهنظر میرسد پیگیری جدی این موضوع در فضایی آکادمیک و کارشناسی، میتواند به یافتن راهکارهایی برای دفاع از حقوق خالقان اثر منتهی شود.
این انتقاد در صفحههای اینترنتی و در شبکههای اجتماعی، محل بحث قرار گرفت. در ادامه، شهاب جعفرنژاد - طراح - در یادداشتی که در صفحه شخصیاش منتشر شد با اشاره به برخی نکاتی که عاشورنیا نوشته بود، درباره تصویر توضیح داد: «اول اینکه برای طراحی از یک آدم حقیقی باید یه چیزی ببینی تا بکشی. مگر میشود ذهنی کسی رو طراحی کرد. دو: اگر ایشان تصور کردند من با استفاده از ابزارهای فتوشاپ این اثر رو فیلتر کردم همینجا لایههای کار رو میذارم که به اشتباهشان پی ببرند.» او سپس لایههای طراحیاش را منتشر کرد تا کسانی که آن را میبینند، قضاوت کنند. البته جعفرنژاد هیچگاه نگفت که از عکسی استفاده نکرده اما تاکید داشت خالقطرح خود اوست. در حالی که عاشورنیا آن را کپی قلمیشده عکس خود میدانست. بهتدریج بحثها روی این نکته متمرکز شد که کسی که طرحی را بر مبنای عکسی قلمی میکند؛ چقدر میتواند حق مالکیت آن تصویر را داشته باشد. پاسخ به این سوال، دیدگاههای متفاوت و گاهی متناقض شرکتکنندگان در بحث را در پی آورد. در نهایت جعفرنژاد نوشت: «موضوع را از زاویه دیگری دیدم که اگر طرح من با هر نوع تغییری چه اورجینال و چه نرمافزاری در جایی چاپ شود و اسمم کنار اثر دیده نشود چه حسی خواهم داشت، حق رو به آرش عاشورینیا دادم... با اینکه واقعا عکس را اتفاقی پیدا کردم و از اسم ایشون مطلع نبودم ولی با این همه حس ایشون رو درک میکنم و بهشان حق میدم.» به دنبال این نظر، عاشورنیا نیز در متن کوتاهی از جعفرنژاد ضمن تاکید بر پایبندی خود به انتقاد اولیهاش، بابت تندی مطلب اولیه خود و برخی کلمات تند دیگران عذرخواهی کرد. اما این بحث همچنان پابرجاست که خالق واقعی تصاویری اینگونه، طراح است یا عکاس، یا باید آن را اثری مشارکتی دانست که عکاس و طراح، هر دو در حقوق مادی و معنوی آن سهیم هستند؟ بهنظر میرسد پیگیری جدی این موضوع در فضایی آکادمیک و کارشناسی، میتواند به یافتن راهکارهایی برای دفاع از حقوق خالقان اثر منتهی شود.
شرق: عکس یا طرح؟ کدام برداشت از تصویری که در صفحه اول «شرق» منتشر شد، درست است؟ طراح معتقد است خالق اثر اوست و عکاس میگوید به دلیل نقش محوری عکس او در خلق اثر و اشارهنشدن به این موضوع، کپیرایت در مورد او رعایت نشده است. ماجرا از آنجایی شروع شد که همزمان با انتشار خبر و مطالب مرتبط با درگذشت سیمین بهبهانی در «شرق» قرار شد تصویر بانوی غزل در قاب عکس اول روزنامه جای گیرد. از آنجا که انتشار تصویر بانوان در صفحه اول روزنامه همیشه با محدودیتهایی روبهروست، تصمیم گرفته شد تا طرحی از خانم بهبهانی منتشر شود. این طرح به شهاب جعفرنژاد، طراح فعال مطبوعاتی، سفارش داده شد. او نیز تصویری از سیمین بهبهانی را بهصورت طرح قلمیشده رنگی برای صفحه یک آماده کرد که روز چهارشنبه 29مردادماه منتشر شد. این طرح با توجه به خطوط چهره و لبخند کمرنگ روی صورت خانم بهبهانی از سایر تصاویر متمایز بود. بعد از انتشار این طرح، آرش عاشورنیا -عکاس فعال مطبوعاتی- طی مطلبی انتقادی، در صفحه اینترنتی خود اعلام کرد بنمایه طرح، برگرفته از عکس اوست. عاشورنیا نوشت: «اینکه هر روز میبینیم عکسهایمان بدون اجازه، بدون نام، با بریدن لوگو و اسم در
سایتها، روزنامهها و مجلات، فیسبوک و توییتر دستبهدست میشود، داستانی کهنه است که عکاس حوصله پرداختن به آن را ندارد چه برسد به شما! اما اینکه عکس را با نرمافزار تبدیل به نقاشی کنیم یا حتی با کمی زحمت بیشتر خطوط آن را بکشیم و داخلش را رنگ کنیم و اسم خود را زیر آن بنویسیم اتفاق به نسبت جدیدی در مطبوعات ماست.» او با بیان اینکه «عکاسی کردن یا درستتر بگویم «کپی» کاری تخصصی است که نیاز به تجهیزات مشخص و دانش عکاسی دارد»، افزود: «عکاس در نهایت یک طرح یا نقاشی را کپی میکند و هزینه تخصص، تکنیک و وقتی که گذاشته را دریافت میکند، عکاس هیچ وقت صاحب آن اثر نمیشود.»
این انتقاد در صفحههای اینترنتی و در شبکههای اجتماعی، محل بحث قرار گرفت. در ادامه، شهاب جعفرنژاد - طراح - در یادداشتی که در صفحه شخصیاش منتشر شد با اشاره به برخی نکاتی که عاشورنیا نوشته بود، درباره تصویر توضیح داد: «اول اینکه برای طراحی از یک آدم حقیقی باید یه چیزی ببینی تا بکشی. مگر میشود ذهنی کسی رو طراحی کرد. دو: اگر ایشان تصور کردند من با استفاده از ابزارهای فتوشاپ این اثر رو فیلتر کردم همینجا لایههای کار رو میذارم که به اشتباهشان پی ببرند.» او سپس لایههای طراحیاش را منتشر کرد تا کسانی که آن را میبینند، قضاوت کنند. البته جعفرنژاد هیچگاه نگفت که از عکسی استفاده نکرده اما تاکید داشت خالقطرح خود اوست. در حالی که عاشورنیا آن را کپی قلمیشده عکس خود میدانست. بهتدریج بحثها روی این نکته متمرکز شد که کسی که طرحی را بر مبنای عکسی قلمی میکند؛ چقدر میتواند حق مالکیت آن تصویر را داشته باشد. پاسخ به این سوال، دیدگاههای متفاوت و گاهی متناقض شرکتکنندگان در بحث را در پی آورد. در نهایت جعفرنژاد نوشت: «موضوع را از زاویه دیگری دیدم که اگر طرح من با هر نوع تغییری چه اورجینال و چه نرمافزاری در جایی چاپ شود و اسمم کنار اثر دیده نشود چه حسی خواهم داشت، حق رو به آرش عاشورینیا دادم... با اینکه واقعا عکس را اتفاقی پیدا کردم و از اسم ایشون مطلع نبودم ولی با این همه حس ایشون رو درک میکنم و بهشان حق میدم.» به دنبال این نظر، عاشورنیا نیز در متن کوتاهی از جعفرنژاد ضمن تاکید بر پایبندی خود به انتقاد اولیهاش، بابت تندی مطلب اولیه خود و برخی کلمات تند دیگران عذرخواهی کرد. اما این بحث همچنان پابرجاست که خالق واقعی تصاویری اینگونه، طراح است یا عکاس، یا باید آن را اثری مشارکتی دانست که عکاس و طراح، هر دو در حقوق مادی و معنوی آن سهیم هستند؟ بهنظر میرسد پیگیری جدی این موضوع در فضایی آکادمیک و کارشناسی، میتواند به یافتن راهکارهایی برای دفاع از حقوق خالقان اثر منتهی شود.
این انتقاد در صفحههای اینترنتی و در شبکههای اجتماعی، محل بحث قرار گرفت. در ادامه، شهاب جعفرنژاد - طراح - در یادداشتی که در صفحه شخصیاش منتشر شد با اشاره به برخی نکاتی که عاشورنیا نوشته بود، درباره تصویر توضیح داد: «اول اینکه برای طراحی از یک آدم حقیقی باید یه چیزی ببینی تا بکشی. مگر میشود ذهنی کسی رو طراحی کرد. دو: اگر ایشان تصور کردند من با استفاده از ابزارهای فتوشاپ این اثر رو فیلتر کردم همینجا لایههای کار رو میذارم که به اشتباهشان پی ببرند.» او سپس لایههای طراحیاش را منتشر کرد تا کسانی که آن را میبینند، قضاوت کنند. البته جعفرنژاد هیچگاه نگفت که از عکسی استفاده نکرده اما تاکید داشت خالقطرح خود اوست. در حالی که عاشورنیا آن را کپی قلمیشده عکس خود میدانست. بهتدریج بحثها روی این نکته متمرکز شد که کسی که طرحی را بر مبنای عکسی قلمی میکند؛ چقدر میتواند حق مالکیت آن تصویر را داشته باشد. پاسخ به این سوال، دیدگاههای متفاوت و گاهی متناقض شرکتکنندگان در بحث را در پی آورد. در نهایت جعفرنژاد نوشت: «موضوع را از زاویه دیگری دیدم که اگر طرح من با هر نوع تغییری چه اورجینال و چه نرمافزاری در جایی چاپ شود و اسمم کنار اثر دیده نشود چه حسی خواهم داشت، حق رو به آرش عاشورینیا دادم... با اینکه واقعا عکس را اتفاقی پیدا کردم و از اسم ایشون مطلع نبودم ولی با این همه حس ایشون رو درک میکنم و بهشان حق میدم.» به دنبال این نظر، عاشورنیا نیز در متن کوتاهی از جعفرنژاد ضمن تاکید بر پایبندی خود به انتقاد اولیهاش، بابت تندی مطلب اولیه خود و برخی کلمات تند دیگران عذرخواهی کرد. اما این بحث همچنان پابرجاست که خالق واقعی تصاویری اینگونه، طراح است یا عکاس، یا باید آن را اثری مشارکتی دانست که عکاس و طراح، هر دو در حقوق مادی و معنوی آن سهیم هستند؟ بهنظر میرسد پیگیری جدی این موضوع در فضایی آکادمیک و کارشناسی، میتواند به یافتن راهکارهایی برای دفاع از حقوق خالقان اثر منتهی شود.