خرید خدمت از طریق مزایده
زهرا مشتاق

بالغ بر یک ماه از آغاز سال تحصیلی میگذرد و بسیاری از مدارس روستایی که معلمانش «خرید خدمت» هستند، هنوز معلمی ندارند. هیچکس پاسخگو نیست. چون اساسا صدای یک روستایی به جایی نمیرسد و چون ما شهرنشینان اساسا نمیدانیم معلم خرید خدمت چه معنایی دارد. اگر حوصله بکنید و این یادداشت را تا انتها بخوانید، متوجه نکاتی دردناک و غمانگیز خواهید شد. آنوقت شاید دیگر بر فقر فرهنگی روستاییان خرده نگیرید.
وزارت آموزشوپرورش برای اداره تشکیلات خود و در بحث آموزش، طبق ماده ۲۸ معلمان را به شیوههای مختلفی جذب میکند. مثل رسمی، پیمانی، قراردادی، حقالتدریس، شرکتی، قراردادی معینکار، نهضتی، سربازمعلم، خریدخدمت و... .
یکی از بدترین شیوهها همین خریدخدمت است که ظلم آشکاری است که در مناطق دوردست روستایی و در حق دانشآموزان صورت میگیرد. چرا؟ توضیح میدهم.
معلمان خریدخدمت از طریق «مزایده» جذب میشوند!! بله درست شنیدید، مزایده. شما حتی ممکن است یک شرکت ساختمانی داشته باشید که در مناطق صعبالعبور مثلا در حال جادهسازی یا کارهای عمرانی دیگر باشد. کافی است در اساسنامه این شرکت، بندی هم درخصوص فعالیتهای آموزشی ذکر شده باشد. شما میتوانید به آسانی در مزایده خریدخدمت برنده شوید. آموزشوپرورش به ازای هر معلمی که شما به خدمت میگیرید، یکمیلیون و 200 هزار تومان پرداخت میکند. مرحله بعد، شرکت برای مثال مدرسه ۱۲ روستا و در نتیجه ۱۲ معلم را به خدمت میگیرد و حقوق یکساله هر ۱۲ معلم را یکجا از آموزشوپرورش دریافت میکند.
آیا فکر میکنید به هر معلم خریدخدمت ماهانه یکمیلیون و 200 هزار تومان پرداخت میشود؟ سخت در اشتباهید. چون شرکت در مقام کارفرما اولین کاری که میکند، درصد خودش را نقدا برداشت میکند. بعد حق بیمه کسر میکند و در نهایت حقوق معلم خریدخدمت پرداخت میشود. چقدر؟ سؤال خیلی خوبی است. چقدر؟ ۶۰۰ هزار تومان. بله درست شنیدید. 600 هزار تومان. حالا یک سؤال دیگر. میدانید محل خدمت این معلم کجاست؟ جواب: بر و بیابان. مناطق صعبالعبور. یک سؤال دیگر، معلمان با چه وسیلهای خود را به محل کارشان میرسانند؟ آیا سرویس در اختیار دارند؟ پاسختان یک پوزخند است. حقوق ۶۰۰هزارتومانی حتی اگر معلم موتور هم داشته باشد، پول بنزینش هم نمیشود. نتیجه؟ پایان مهر است و روستاهای زیادی مثلا در بخش لیردفت و مثلا روستای مسکنک هنوز معلم ندارند. یا معلمشان یک یا دو روز در هفته، یکی، دو ساعت میآید و میرود. چرا؟ چون انگیزهای وجود ندارد. چیز دندانگیری دستش را نمیگیرد که از جان و دل مایه بگذارد. چرا؟ چون نظارتی وجود ندارد. کدام مسئولی میآید بر و بیابان نظارت کند تا ببیند معلم خریدخدمت فلانروستا که ته دنیاست در محل خدمتش حاضر بوده یا نه. آمده یا
نیامده. درس داده یا نداده و اصلا یکچیز مهم دیگر، خیلی مهم. چه کسی یا چه مرجعی به کیفیت آموزش معلمان طرح خریدخدمت نظارت دارد؟ سؤال بیجایی است. هیچکس. چرا؟ چون نیروهای خریدخدمت هیچ آموزشی برای تعلیم به دانشآموزان ندیدهاند. اغلب آنها تنها آموزشی که دیدهاند، همان دورانی بوده که خود دانشآموز بودهاند. تنها ملاک داشتن دیپلم است. پس تعجب نکنید اگر سطح دانش معلم با دانشآموز تفاوت چندانی نداشته باشد یا معلمی را ببینید که از عهده حل مسائل کتاب ریاضی برنیاید. این آشی است که وزارت آموزشوپرورش در کاسه دانشآموزان روستایی میریزد. چرا؟ چون شعارش این است که اگر جایی حتی دو نفر دانشآموز داشته باشد، باید معلم هم داشته باشد. اما راجع به کیفیت آموزش سکوت شده است. چون بحث ارائه آمار کمی است، نه کیفی. به آموزشوپرورش چه ربطی دارد که دانشآموز پایه ششم بلد نباشد فارسی صحبت کند و وقتی از معلم سؤال میشود که پس چگونه دانشآموز تا پایه ششم بالا آمده، معلم شانههایش را بالا بیندازد و بگوید من هر سه، چهار ماه یکبار حقوق میگیرم و بیش از این کاری از دستم برنمیآید.
جناب آقای وزیر آموزشوپرورش، چرا لقمه را دور سر میچرخانید؟ چرا همین حقوق اندک یکمیلیونو200 هزار تومان را مستقیم به دست نیرویی که خدمتش خرید شده نمیدهید؟ چرا برای معلمان خریدخدمت هیچ دورههای آموزشی مفیدي گذاشته نمیشود؟ و یک سؤال مهمتر؛ درجاییکه اینهمه جوان تحصیلکرده متخصص و مرتبط به فضای آموزشی بیکار وجود دارد، خرید خدمت دیپلمه فاقد هرگونه آموزش چه معنایی دارد؟ چرا از دانشسراها، دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم، دانشگاه آزاد نیروی متخصص جذب نمیشود؟
طرح سربازمعلم چقدر کارایی داشته است؟ و اساسا یک سرباز دیپلمه که تمام هموغمش پایان دوره سربازی است؛ با کدام سواد و دانش میتواند معلم باشد. درجاییکه تحصیلکردههای دیروز، با تدریس به فرزندان خود در خانه بیگانهاند، چگونه انتظار دارید سرباز معلمها یا خریدخدمتیها به آموزش کودکانی بپردازند که در بدویترین شکل ممکن و به دور از هرگونه امکاناتی مثلا زندگی میکنند؟ در همین روستاهای استان هرمزگان معلم خریدخدمتی دیدهام که تا دیروز بلوکزن بوده است. با کدام سواد؟ خدا میداند. یعنی با چه مبنایی یک بلوکزن را میتواند معلم کند. برای چقدر؟ 600 هزار تومان! یعنی خط فقر تا اینحد نزول کرده است.
یا مثلا طرح شیفت؛ یعنی چون در مناطق صعبالعبور معلمی نمیرود، یک معلم دو حقوق میگیرد و صبح تا ظهر یکجا و ظهر تا عصر یک روستای دیگر معلمی میکند!
آقایان مسئول، اشتغالزایی به چه قیمت؟ چگونه میشود یک لیسانس هتلداری، فوقدیپلم کشاورزی، مراتع و جنگلداری یا دیپلمه فنیحرفهای در رشته آشپزی با گرایش کیکپزی معلم پایه اول تا ششم دبستان شود؟ مگر میشود؟ پس اساسا وجود و کارکرد دانشسراها، دانشگاه فرهنگیان یا تربیتمعلم چه معنایی دارد؟
و آخرین نکته، فیلمی که این روزها از یکی از نمایندگان استان هرمزگان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که نسبت به وضعیت آموزشی معترض است، پرسش مهمی در ذهن ایجاد میکند؛ مگر خود شما سالها فرماندار نبودهاید؟ مگر شما مدیرکل راه نبودهاید؟ مگر خود شما اساسا برخاسته از آموزشوپرورش و معلم نبودهاید؟ شما در زمان مدیریت خود چه کردید؟ چند کیلومتر جاده ساختهاید؟ یا به ارتقای کدام فضای آموزشی، کدام معلم یا کدام دانشآموز پرداختهاید؟ و آخرین سؤال؛ چه کسی یا کسانی پاسخگوی وضعیت آشفته و نابسامان دانشآموزان روستایی هستند؟ کدام معلم؟ خریدخدمتیها، شیفتیها یا سربازمعلمها؟ کدام؟
بالغ بر یک ماه از آغاز سال تحصیلی میگذرد و بسیاری از مدارس روستایی که معلمانش «خرید خدمت» هستند، هنوز معلمی ندارند. هیچکس پاسخگو نیست. چون اساسا صدای یک روستایی به جایی نمیرسد و چون ما شهرنشینان اساسا نمیدانیم معلم خرید خدمت چه معنایی دارد. اگر حوصله بکنید و این یادداشت را تا انتها بخوانید، متوجه نکاتی دردناک و غمانگیز خواهید شد. آنوقت شاید دیگر بر فقر فرهنگی روستاییان خرده نگیرید.
وزارت آموزشوپرورش برای اداره تشکیلات خود و در بحث آموزش، طبق ماده ۲۸ معلمان را به شیوههای مختلفی جذب میکند. مثل رسمی، پیمانی، قراردادی، حقالتدریس، شرکتی، قراردادی معینکار، نهضتی، سربازمعلم، خریدخدمت و... .
یکی از بدترین شیوهها همین خریدخدمت است که ظلم آشکاری است که در مناطق دوردست روستایی و در حق دانشآموزان صورت میگیرد. چرا؟ توضیح میدهم.
معلمان خریدخدمت از طریق «مزایده» جذب میشوند!! بله درست شنیدید، مزایده. شما حتی ممکن است یک شرکت ساختمانی داشته باشید که در مناطق صعبالعبور مثلا در حال جادهسازی یا کارهای عمرانی دیگر باشد. کافی است در اساسنامه این شرکت، بندی هم درخصوص فعالیتهای آموزشی ذکر شده باشد. شما میتوانید به آسانی در مزایده خریدخدمت برنده شوید. آموزشوپرورش به ازای هر معلمی که شما به خدمت میگیرید، یکمیلیون و 200 هزار تومان پرداخت میکند. مرحله بعد، شرکت برای مثال مدرسه ۱۲ روستا و در نتیجه ۱۲ معلم را به خدمت میگیرد و حقوق یکساله هر ۱۲ معلم را یکجا از آموزشوپرورش دریافت میکند.
آیا فکر میکنید به هر معلم خریدخدمت ماهانه یکمیلیون و 200 هزار تومان پرداخت میشود؟ سخت در اشتباهید. چون شرکت در مقام کارفرما اولین کاری که میکند، درصد خودش را نقدا برداشت میکند. بعد حق بیمه کسر میکند و در نهایت حقوق معلم خریدخدمت پرداخت میشود. چقدر؟ سؤال خیلی خوبی است. چقدر؟ ۶۰۰ هزار تومان. بله درست شنیدید. 600 هزار تومان. حالا یک سؤال دیگر. میدانید محل خدمت این معلم کجاست؟ جواب: بر و بیابان. مناطق صعبالعبور. یک سؤال دیگر، معلمان با چه وسیلهای خود را به محل کارشان میرسانند؟ آیا سرویس در اختیار دارند؟ پاسختان یک پوزخند است. حقوق ۶۰۰هزارتومانی حتی اگر معلم موتور هم داشته باشد، پول بنزینش هم نمیشود. نتیجه؟ پایان مهر است و روستاهای زیادی مثلا در بخش لیردفت و مثلا روستای مسکنک هنوز معلم ندارند. یا معلمشان یک یا دو روز در هفته، یکی، دو ساعت میآید و میرود. چرا؟ چون انگیزهای وجود ندارد. چیز دندانگیری دستش را نمیگیرد که از جان و دل مایه بگذارد. چرا؟ چون نظارتی وجود ندارد. کدام مسئولی میآید بر و بیابان نظارت کند تا ببیند معلم خریدخدمت فلانروستا که ته دنیاست در محل خدمتش حاضر بوده یا نه. آمده یا
نیامده. درس داده یا نداده و اصلا یکچیز مهم دیگر، خیلی مهم. چه کسی یا چه مرجعی به کیفیت آموزش معلمان طرح خریدخدمت نظارت دارد؟ سؤال بیجایی است. هیچکس. چرا؟ چون نیروهای خریدخدمت هیچ آموزشی برای تعلیم به دانشآموزان ندیدهاند. اغلب آنها تنها آموزشی که دیدهاند، همان دورانی بوده که خود دانشآموز بودهاند. تنها ملاک داشتن دیپلم است. پس تعجب نکنید اگر سطح دانش معلم با دانشآموز تفاوت چندانی نداشته باشد یا معلمی را ببینید که از عهده حل مسائل کتاب ریاضی برنیاید. این آشی است که وزارت آموزشوپرورش در کاسه دانشآموزان روستایی میریزد. چرا؟ چون شعارش این است که اگر جایی حتی دو نفر دانشآموز داشته باشد، باید معلم هم داشته باشد. اما راجع به کیفیت آموزش سکوت شده است. چون بحث ارائه آمار کمی است، نه کیفی. به آموزشوپرورش چه ربطی دارد که دانشآموز پایه ششم بلد نباشد فارسی صحبت کند و وقتی از معلم سؤال میشود که پس چگونه دانشآموز تا پایه ششم بالا آمده، معلم شانههایش را بالا بیندازد و بگوید من هر سه، چهار ماه یکبار حقوق میگیرم و بیش از این کاری از دستم برنمیآید.
جناب آقای وزیر آموزشوپرورش، چرا لقمه را دور سر میچرخانید؟ چرا همین حقوق اندک یکمیلیونو200 هزار تومان را مستقیم به دست نیرویی که خدمتش خرید شده نمیدهید؟ چرا برای معلمان خریدخدمت هیچ دورههای آموزشی مفیدي گذاشته نمیشود؟ و یک سؤال مهمتر؛ درجاییکه اینهمه جوان تحصیلکرده متخصص و مرتبط به فضای آموزشی بیکار وجود دارد، خرید خدمت دیپلمه فاقد هرگونه آموزش چه معنایی دارد؟ چرا از دانشسراها، دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم، دانشگاه آزاد نیروی متخصص جذب نمیشود؟
طرح سربازمعلم چقدر کارایی داشته است؟ و اساسا یک سرباز دیپلمه که تمام هموغمش پایان دوره سربازی است؛ با کدام سواد و دانش میتواند معلم باشد. درجاییکه تحصیلکردههای دیروز، با تدریس به فرزندان خود در خانه بیگانهاند، چگونه انتظار دارید سرباز معلمها یا خریدخدمتیها به آموزش کودکانی بپردازند که در بدویترین شکل ممکن و به دور از هرگونه امکاناتی مثلا زندگی میکنند؟ در همین روستاهای استان هرمزگان معلم خریدخدمتی دیدهام که تا دیروز بلوکزن بوده است. با کدام سواد؟ خدا میداند. یعنی با چه مبنایی یک بلوکزن را میتواند معلم کند. برای چقدر؟ 600 هزار تومان! یعنی خط فقر تا اینحد نزول کرده است.
یا مثلا طرح شیفت؛ یعنی چون در مناطق صعبالعبور معلمی نمیرود، یک معلم دو حقوق میگیرد و صبح تا ظهر یکجا و ظهر تا عصر یک روستای دیگر معلمی میکند!
آقایان مسئول، اشتغالزایی به چه قیمت؟ چگونه میشود یک لیسانس هتلداری، فوقدیپلم کشاورزی، مراتع و جنگلداری یا دیپلمه فنیحرفهای در رشته آشپزی با گرایش کیکپزی معلم پایه اول تا ششم دبستان شود؟ مگر میشود؟ پس اساسا وجود و کارکرد دانشسراها، دانشگاه فرهنگیان یا تربیتمعلم چه معنایی دارد؟
و آخرین نکته، فیلمی که این روزها از یکی از نمایندگان استان هرمزگان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که نسبت به وضعیت آموزشی معترض است، پرسش مهمی در ذهن ایجاد میکند؛ مگر خود شما سالها فرماندار نبودهاید؟ مگر شما مدیرکل راه نبودهاید؟ مگر خود شما اساسا برخاسته از آموزشوپرورش و معلم نبودهاید؟ شما در زمان مدیریت خود چه کردید؟ چند کیلومتر جاده ساختهاید؟ یا به ارتقای کدام فضای آموزشی، کدام معلم یا کدام دانشآموز پرداختهاید؟ و آخرین سؤال؛ چه کسی یا کسانی پاسخگوی وضعیت آشفته و نابسامان دانشآموزان روستایی هستند؟ کدام معلم؟ خریدخدمتیها، شیفتیها یا سربازمعلمها؟ کدام؟