مروری بر پژوهش سهراب یزدانی درباره «صوراسرافیل»
انقلاب مشروطه و ظهور روزنامه آزاد
جنبش مشروطه تغییرات عمیق و گستردهای در ساخت اجتماعی و سیاسی ایران به وجود آورد و در پی آن بسیاری از وجوه گوناگون جامعه دستخوش تغییر و تحول شد. انقلاب مشروطه پایههای حکومت خودکامه در ایران را سست کرد و بستری برای بروز آزادی برای ایرانیان به وجود آورد. در این دوره است که جامعه ایران برای نخستین بار با پدیده مطبوعات آزاد روبهرو میشود و افقهای تازهای پیشروی روزنامهنگاری در ایران گشوده میشود.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: جنبش مشروطه تغییرات عمیق و گستردهای در ساخت اجتماعی و سیاسی ایران به وجود آورد و در پی آن بسیاری از وجوه گوناگون جامعه دستخوش تغییر و تحول شد. انقلاب مشروطه پایههای حکومت خودکامه در ایران را سست کرد و بستری برای بروز آزادی برای ایرانیان به وجود آورد. در این دوره است که جامعه ایران برای نخستین بار با پدیده مطبوعات آزاد روبهرو میشود و افقهای تازهای پیشروی روزنامهنگاری در ایران گشوده میشود. روزنامه «صوراسرافیل» یکی از مهمترین و مشهورترین روزنامههای آن روزگار است که بر سیر وقایع تأثیر گذاشت و از این حیث یکی از نقاط عطف تاریخ روزنامهنگاری در ایران به شمار میرود.
سهراب یزدانی که با پژوهشهای ارزندهاش، بهخصوص در زمینه تاریخ مشروطه شناخته میشود، در یکی از آثارش با عنوان «صوراسرافیل، نامه آزادی» که چندی پیش چاپ تازهای از آن توسط نشر مد منتشر شد، به بررسی روزنامهنگاری در زمان مشروطه و بهطور خاص تحلیل روزنامه «صوراسرافیل» پرداخته است. او در پیشگفتار اثر به این نکته قابل توجه اشاره کرده که با برپایی نظام مشروطه در ایران، در مدتی کمتر از دو سال بیش از صد روزنامه در سرتاسر کشور منتشر شدند و حوزه مدنی جدیدی به وجود آمد. در این میان، همانطورکه اشاره شد، هفتهنامه «صوراسرافیل» جایگاهی ویژه دارد و تاکنون مقالات آن به صورتهای مختلف مورد بررسی قرار گرفتهاند و تنی چند از مورخان مشروطیت و کارشناسان ادبیات و مطبوعات ایران بخشهایی از آن را تحلیل کردهاند. بااینحال، این مجموعه بهطور مستقل و گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته بود و این ضرورت سبب شده که یزدانی در کتابش بهطور ویژه سراغ این هفتهنامه برود. او در بخشی از توضیحش درباره جایگاه «صوراسرافیل» و ویژگیهای متمایز آن نوشته: «این دفتر صوراسرافیل را روزنامهای همانند نشریههای دیگر آن روزگار نمیبیند، بلکه بر این باور است که برخلاف روزنامههای دوره مجلس یکم، صوراسرافیل درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور اندیشههایی سازمانیافته داشت. به سخن دیگر، روزنامهای ایدئولوژیک بود. بنابراین، برای آنکه بدانیم نویسندگان روزنامه چه میگفتند و از کدام اندیشهها تأثیر میپذیرفتند، نمیتوان به بررسی بخشی از آن روزنامه پرداخت، بلکه باید مجموعه مقالههای آن را خواند و تحلیل کرد». یزدانی براساس همین فرض به مطالعه «صوراسرافیل» پرداخته و چند نکته را در این کار مدنظر داشته است.
کتاب توضیح داده که «صوراسرافیل» در روزگاری منتشر میشد که ممیزی مطبوعات به شکل گذشته وجود نداشت، بااینحال، نه نظام اداری گذشته کاملا فرو ریخته بود، نه زمامداران نگاه سنتی خود به مبانی حکومت را یکباره کنار گذاشته بودند و نه ایرانیان هنوز تاب شنیدن بسیاری از سخنها داشتند؛ ازاینرو، روزنامهنگار با وجود جسارت و بیپروایی، باید به سطحی از حد و مرزها تن میداد. یزدانی براساس این واقعیت میگوید همیشه نمیتوان به آنچه روزنامهنگار دوره مشروطه به راستی در سر داشت، پی برد.
نکته دیگر اینکه «صوراسرافیل» زمانی منتشر شد که مسائل سیاسی در بستر پرتلاطم با شتاب و شدت دگرگون میشدند. روزنامهنگاران نیز تحت تأثیر این دگرگونیها بودند و آنها را در نوشتههای خود بازتاب میدادند و در برابرشان واکنش نشان میدادند. مسائل روزمره سیاسی یکی از دو بخش اصلی مطالب روزنامه را تشکیل میداند. افزون بر این، «صوراسرافیل» دلمشغول مسائل ژرف اجتماعی و فرهنگی نیز بود و آنها را ریشه عقبماندگی ایرانیان میدانست. یزدانی میگوید در این بستر گاه حتی مقالههایی که از رویدادهای روزمره سخن میگفتند نیز نگاه خود را به بنیانهای اجتماعی و فرهنگی وقایع میدوختند.
نکته دیگری که یزدانی به آن اشاره کرده این است که به دلیل وضعیتی که ذکرش رفت، همیشه نمیتوان خط سیر فکری مشخص و یگانهای را در مقالههای روزنامه یافت. نویسندگان «صوراسرافیل» تحت تأثیر حوادث سیاسی گوناگون و تبوتاب پیکار اجتماعی قرار میگرفتند. گاه سخنان تازهای میآوردند و گاه سخن پیشین خود را جرح و تعدیل میکردند.
مسئله دیگری که کتاب در بررسیاش مدنظر داشته، قاعدهای کلی است که در مورد «صوراسرافیل» نیز صدق میکند: «کار گردانندگان و نویسندگان صوراسرافیل به هر حال روزنامهنگاری بود. روزنامه نیز خواهناخواه ظرفیت و محدودیتهای خود را دارد: در چارچوب قانونی مشخصی منتشر میشود؛ جایی اگر زیر فشار هیچگونه سانسوری هم نباشد، نمیتواند افکار عمومی را نادیده بگیرد؛ موظف است که با چشمان باز به رویدادهای جاری بنگرد و از آنها سخن بگوید؛ چون با توده وسیع خوانندگان سروکار دارد، باید مطالب پیچیده و دشوار را ساده و قابل فهم بنویسد؛ بین نوشتههای آن فاصله زمانی میافتد؛ و سرانجام اینکه همواره دچار محدودیت صفحه است. بنابراین، با مطالعه روزنامه نمیتوان بهطور کامل و دقیق به اندیشه نویسندگان آن پی برد و شاید تنها بتوان بر بخشی از اندیشه آنها دست یافت».
در مورد «صوراسرافیل» باید این نکته را هم در نظر داشت که این نشریه به مدت سیزده ماه در تهران منتشر شد و با کودتای محمدعلیشاه این روزنامه نیز مانند دیگر روزنامهها تعطیل شد. پس از هفت ماه دهخدا آن را در ایوردون سوئیس راه انداخت و در طول یک ماه و نیم سه شماره آن را منتشر کرد و سپس «صوراسرافیل» برای همیشه خاموش شد. یزدانی میگوید که میان «صوراسرافیل» تهران و ایوردون تفاوتهای زیادی وجود دارد. سرانجام یزدانی توضیح داده که دو اصل راهنمای پژوهش او هستند: یکی اینکه مقالههای «صوراسرافیل» در بستر تاریخی نگارش آنها مطالعه شود و دیگر اینکه تا حد امکان ریشههای فکری نوشتهها مشخص شود.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.