|

قلب تپنده صنایع پیشرفته

عناصر کمیاب؛ نبردی خاموش برای تعیین آینده جهان

درحالی‌که توجه افکار عمومی و رسانه‌ها عمدتا معطوف به جنگ‌های متعارف، رقابت‌های تسلیحاتی و مناقشات سیاسی است، نبردی دیگر در سکوت در حال شکل‌گیری است. نبردی که نه صدای انفجار دارد و نه صف‌آرایی نظامی، اما قدرت آن برای تعیین آینده اقتصاد جهانی، فناوری‌های نوین و توازن قدرت در جهان کمتر از جنگ‌های سنتی نیست.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

جواد قیصریان‌فرد  -     کارشناس صنعت پتروشیمی

 

درحالی‌که توجه افکار عمومی و رسانه‌ها عمدتا معطوف به جنگ‌های متعارف، رقابت‌های تسلیحاتی و مناقشات سیاسی است، نبردی دیگر در سکوت در حال شکل‌گیری است. نبردی که نه صدای انفجار دارد و نه صف‌آرایی نظامی، اما قدرت آن برای تعیین آینده اقتصاد جهانی، فناوری‌های نوین و توازن قدرت در جهان کمتر از جنگ‌های سنتی نیست. این میدان تازه، «رقابت بر سر عناصر کمیاب زمین» است؛ عناصری شامل ۱۷ فلز که اگرچه نامشان یادآور کمیابی مطلق است، اما مشکل اصلی نه کمبود، بلکه دشواری استخراج، پراکندگی وسیع و فراوری پیچیده و آلاینده آنهاست.

این عناصر که سال‌ها فقط در کتاب‌های زمین‌شناسی شناخته می‌شدند، امروز به «قلب تپنده صنایع پیشرفته» بدل شده‌اند؛ از موتور خودروهای برقی و توربین‌های بادی تا سامانه‌های هدایت موشکی، ماهواره‌ها، رادارها و تراشه‌های هوشمند. هر کشوری که زنجیره تأمین این عناصر را کنترل کند، عملا کلید آینده فناوری‌های پیشرفته را به دست خواهد گرفت. به تعبیر دکتر یوجین گولتز، کارشناس برجسته این حوزه: «کنترل عناصر کمیاب یعنی کنترل آینده قدرت».

در صدر این نبرد خاموش، نام یک کشور بیش از هر چیز دیگر دیده می‌شود: چین. پکن با برنامه‌ریزی بلندمدت و استراتژی هوشمندانه‌ای که ریشه آن به دوران دنگ شیائوپینگ بازمی‌گردد. همان‌ که گفت: «خاورمیانه نفت دارد؛ چین خاک نادر»، امروز رهبر بلامنازع این عرصه است. این کشور اکنون ۷۰ درصد تولید جهانی و بیش از ۸۵ درصد فراوری عناصر کمیاب را در اختیار دارد و ۳۱ درصد ذخایر شناسایی‌شده جهان را در خاک خود جای داده است. این برتری اتفاقی نیست؛ بلکه حاصل دهه‌ها سرمایه‌گذاری، توسعه فناوری‌های فراوری و کنترل دقیق بر زنجیره ارزش است.

این جایگاه برای چین فقط یک مزیت اقتصادی نیست، بلکه ابزاری ژئوپلیتیک نیز محسوب می‌شود. نمونه بارز آن در سال ۲۰۱۱ رخ داد؛ هنگامی که چین در جریان تنش ارضی با ژاپن بر سر جزایر سنکاکو صادرات این عناصر را محدود کرد و با جهش ۵۰۰درصدی قیمت‌ها، به جهان نشان داد که توان استفاده از عناصر کمیاب به ‌عنوان ابرسلاح اقتصادی را دارد. اتفاق مشابهی در سال ۲۰۲۴، در پرونده اختلافات با آمریکا نیز مشاهده شد؛ رویدادی که شوک جدی به بازارهای جهانی وارد کرد.

ایالات متحده که سال‌ها از ظرفیت‌های داخلی خود در حوزه عناصر کمیاب غفلت کرده بود، اکنون این رقابت را تهدیدی حیاتی برای امنیت ملی می‌داند. واشنگتن با تصویب یک برنامه ۱۵ میلیارد دلاری برای احیای معادن و توسعه زنجیره فراوری، تلاش می‌کند از وابستگی تقریبا کامل خود به چین بکاهد. در کنار این اقدامات داخلی، آمریکا به‌طور جدی به سمت آفریقا چرخش کرده است. دعوت از رهبران گابن، موریتانی و لیبریا به کاخ سفید در همین راستا انجام شد. آفریقا با ذخایر عظیم لیتیوم، منگنز و عناصر کمیاب، اکنون به میدان رقابت قدرت‌ها تبدیل شده و آمریکا امیدوار است بخشی از زنجیره تأمین آینده را با مشارکت در توسعه این ذخایر در کنترل خود بگیرد.

در این رقابت جهانی، نام ایران به ‌عنوان بازیگری بالقوه اما کم‌حضور به چشم می‌خورد. ایران دارای یکی از بزرگ‌ترین ذخایر شناسایی‌شده منطقه با حدود ۱۲۵ میلیون تن در یزد است و توانایی تولید و فراوری ۱۷ عنصر کمیاب با خلوص بالا را دارد. ارزش برخی از این مواد از جمله نئودیمیوم به ۷۰۰ هزار دلار در هر تن می‌رسد؛ عددی که می‌تواند نقش چشمگیری در اقتصاد ملی داشته باشد. اما مشکل در نقطه‌ای دیگر نهفته است: ایران تاکنون نتوانسته این ظرفیت بالقوه را به قدرتی واقعی تبدیل کند. نبود سرمایه‌گذاری خارجی، ضعف در توسعه زیرساخت‌ها، محدودیت‌های فناورانه و دورماندن از زنجیره جهانی موجب شده است ایران درحالی‌که منابع ارزشمند در اختیار دارد، از بازار آینده جهان عقب بماند. اگر این روند ادامه یابد، ایران نه‌تنها فرصت تبدیل‌شدن به بازیگری مهم در نظم فناوری آینده را از دست خواهد داد، بلکه ممکن است شاهد بازیابی این فرصت توسط رقبا در منطقه باشد.

براساس پیش‌بینی‌های بانک جهانی، تا سال ۲۰۳۰ تقاضا برای عناصر کمیاب ممکن است تا ۵۰۰ درصد افزایش پیدا کند. رشد خودروهای برقی، انرژی‌های تجدیدپذیر، روباتیک و فناوری‌های دفاعی پیشرفته موتور اصلی این رشد است. نتیجه این افزایش تقاضا، گذار بازار از وضعیت تک‌قطبی تحت سلطه چین به سوی چندقطبی‌شدن است. آمریکا با تکیه بر منابع آفریقا، اروپا از طریق بازیافت و توسعه فناوری‌های سبز و آسیای جنوب‌ شرقی با ورود به حوزه فروری می‌کوشند جایگاهی در این بازار جدید به دست بیاورند.

عناصر کمیاب که روزگاری نام‌هایی گمنام در جدول تناوبی بودند، امروز به منابع راهبردی و تعیین‌کننده در روابط بین‌الملل تبدیل شده‌اند. در جهان آینده، قدرت واقعی فقط در داشتن ذخایر خام نیست، بلکه در توانایی مدیریت زنجیره کامل ارزش از استخراج تا فراوری و تولید محصولات پیشرفته تعریف می‌شود. رقابت بر سر این عناصر، صرفا یک موضوع اقتصادی یا معدنی نیست، بلکه نبردی برای تصاحب آینده فناوری و جایگاه قدرت جهانی است. این فلزات، «طلای خاموش» قرن بیست‌ویکم‌اند و کشورهایی که امروز تصمیمات درست و سریع بگیرند، فردا در اوج فناوری خواهند ایستاد. ایران نیز با داشتن منابع قابل توجه و موقعیت ژئوپلیتیک ویژه، می‌تواند سهمی از این آینده داشته باشد، مشروط بر آنکه با برنامه‌ریزی، دیپلماسی فعال و عزم جدی وارد این میدان شود. اکنون زمان اقدام است، نه تماشای رقبا.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.