|

گزارش میدانی «شرق» از قطب تولید گاز ایران که گرفتار چند دهه سیاست گذاری نادرست شده است‌

رنج‌نامه گاز

به هرجا چشم می‌اندازی، بیابان است. گه‌گدار لکه کوچکی از آبادی‌های فقیر رخ‌نمایی می‌کند و به‌سرعت محو می‌شود. از دوردست مشعل‌های بزرگ و همیشه روشن بر سینه ستبر کوه به چشم می‌آید؛ مشعل‌هایی که گاز فلر می‌سوزانند و نفس را تنگ می‌کنند؛ شعله‌هایی که بال عقاب‌های بلندپرواز را می‌سوزاند و جان هر جانور و گیاهی را می‌گیرد.


رنج‌نامه گاز
مریم شکرانی دبیر گروه اقتصاد روزنامه شرق

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 به هرجا چشم می‌اندازی، بیابان است. گه‌گدار لکه کوچکی از آبادی‌های فقیر رخ‌نمایی می‌کند و به‌سرعت محو می‌شود. از دوردست مشعل‌های بزرگ و همیشه روشن بر سینه ستبر کوه به چشم می‌آید؛ مشعل‌هایی که گاز فلر می‌سوزانند و نفس را تنگ می‌کنند؛ شعله‌هایی که بال عقاب‌های بلندپرواز را می‌سوزاند و جان هر جانور و گیاهی را می‌گیرد.

از دیلم و گناوه تا جم و کنگان و عسلویه آسمان همین رنگ است. در شهر محقر عسلویه چند بازار کوچک تمام تفریح مردم است؛ قدم‌زدن میان مغازه‌های موبایل‌فروشی، استوک‌فروشی‌ها و سوپرمارکت‌هایی که قهوه عربی و چای کرک می‌فروشند و دیگر هیچ! مردم عسلویه می‌گویند که هر محله هر ماه یک هفته آب ندارد؛ مردم مرفه‌تر تانکر ذخیره آب دارند و فقیرترها از تانکرهای سیار، آب مورد نیاز خود را می‌خرند. آنها توضیح می‌دهند که عسلویه یک فصل بیشتر ندارد! تابستان داغ در بیابانی سوزان آن‌هم بدون هیچ امکانات و تفریحی آن‌قدر کسل‌کننده است که حتی کارگران نفت و گاز غیربومی حاضر نمی‌شوند خانواده‌های خود را در آنجا ساکن کنند. اما روی دیگر این بیابان داغ و سوزان، گنج گاز است.

اینجا دومین میدان گازی بزرگ جهان خفته است؛ میدانی مشترک با آن سوی آب‌های خلیج فارس یعنی قطر. مساحت قطر کمتر از نصف استان بوشهر ایران است اما روی زندگی در آن سوی میدان پارس جنوبی کجا و در این سوی میدان کجا؟ حالا بزرگ‌ترین میدان خشکی گاز ایران جایی نزدیک عسلویه کشف شده است؛ جاده‌ای باریک در دل دارالمیزان، جایی که زاگرس به آخر می‌رسد؛ میدان پازن. با این حال بومی‌های منطقه دو کلمه می‌پرسند: «چه فایده؟». مردم می‌گویند که بومی‌های ثروتمند به قطر و عمان مهاجرت کرده‌اند و فقیرترها مانده‌اند. کارگران و مهندسان نفت و گاز هم دل خوشی ندارند؛ آنها می‌گویند که کار سخت و طولانی دارند و دستمزد کم. ماه‌ها از خانه و خانواده دور می‌مانند و خیلی‌ها دوام نمی‌آورند و استعفا می‌دهند و به خانه و کاشانه برمی‌گردند. از آن سو ایران با تولید ۲۵۶.۷ میلیارد مترمکعب گاز در سال، سومین تولیدکننده بزرگ گاز جهان است اما اداره غیراقتصادی صنعت گاز سبب شده است که ماحصل چیزی جز فقر نباشد. حالا صنعت گاز ایران وارث چند سیاست‌گذاری نادرست است که از سوی نهادهای مختلف و نه صرفا وزارت نفت در  سالیان گذشته به این صنعت تحمیل شده است.

 

اشتباهات فاحش گازی

آمریکا با تولید ۹۵۰ میلیارد مترمکعب گاز و اختصاص سهم ۲۳.۳ درصدی از کل تولید جهانی بزرگ‌ترین تولیدکننده گاز طبیعی در جهان است و روسیه با تولید ۷۰۳ میلیارد مترمکعب و سهم ۱۷.۵ درصدی از تولید گاز جهان در رتبه دوم و ایران با تولید ۲۵۶.۷ میلیارد مترمکعب که معادل ۶.۴ درصد کل تولید گاز طبیعی جهان، به‌عنوان سومین تولیدکننده بزرگ گاز جهان معرفی می‌شود. همچنین چین با تولید ۲۱۰ میلیارد مترمکعب و سهم ۵.۴ درصدی از کل تولید جهانی چهارمین تولیدکننده بزرگ گاز جهان است.

از سوی دیگر ایران با مصرف سالانه ۲۴۲ میلیارد مترمکعب گاز، چهارمین مصرف‌کننده بزرگ گاز طبیعی در جهان نیز به شمار می‌رود؛ اما مصرف این حجم درخورتوجه گاز در ایران به ارزش افزوده اقتصادی تبدیل نمی‌شود و سیاست‌گذاری نادرست در سال‌های گذشته سبب شده است که بخش درخورتوجهی از گاز تولیدی در بخش خانگی سوزانده شده و از بین می‌رود.

بنا بر اعلام شرکت ملی گاز ایران، مصرف گاز خانگی در روزهای گرم سال حدود ۲۵۰ میلیون مترمکعب و در روزهای سرد سال بالغ بر ۵۵۰ تا ۶۰۰ میلیون مترمکعب است.

این در حالی است که میانگین تولید روزانه گاز در ایران بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون مترمکعب است. با این حساب باید گفت که در روزهای گرم سال بیش از یک‌سوم تولید گاز در بخش خانگی مصرف می‌شود و در روزهای سرد سال حدود ۷۰ درصد تولید گاز به بخش خانگی اختصاص پیدا می‌کند. این در حالی است که کارشناسان اعتقاد دارند گازکشی خانه‌ها در ایران اشتباه بوده است و دولت به جای هدردادن این سرمایه عظیم، می‌توانست نیازهای گرمایشی بخش خانگی را با برق تأمین کند.

حسین میرافضلی، کارشناس انرژی، پیش‌ازاین به «شرق» گفته بود که ایران طولانی‌ترین خطوط لوله‌کشی گاز به منازل را در جهان دارد و در کل سیاره زمین حدود ۱.۵ میلیون کیلومتر خط لوله گاز (جدای از خطوط بین‌المللی) وجود دارد که بخش درخورتوجهی از آنها برای صنایع و نیروگاه‌هاست، اما در ایران به‌تنهایی ۴۳۰ هزار کیلومتر خط لوله گاز نصب شده و گاز را به منازل شهر و روستاهای دور و نزدیک برده است.

او تأکید می‌کند که درحال‌حاضر حدود ۹۵ درصد خانه‌های ایران به شبکه گاز سراسری وصل است. این در حالی است که نیاز خانگی به گاز تنها برای وسایل گرمایشی است که دولت‌های پس از انقلاب می‌توانستند به جای هزینه هنگفت برای گازکشی منازل، نیاز گرمایشی منازل را با برق تأمین کنند. به گفته این کارشناس ایجاد این حجم خط لوله انتقال گاز چیزی نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار هزینه داشته که رقم بسیار گزافی است. آمارهای بین‌المللی هم بر این نکته تأکید دارد که همچنان ایران بزرگ‌ترین طرح‌های ساخت خط لوله گاز را در دست اجرا دارد.

فقر سرمایه

گذشته از این، تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد دولتی انرژی، بهره‌وری پایین و هدررفت بالای انرژی و قیمت‌گذاری دستوری در ایران سبب شده است که سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز ایران صرفه اقتصادی نداشته باشد. وزارت نفت برآورد کرده است که صنعت نفت و گاز ایران چیزی حدود 240 میلیارد دلار کسری سرمایه‌ دارد تا میزان تولید فعلی را حفظ کند. این در حالی است که افزایش سالانه تقاضا و عقب‌ماندگی تولید از تقاضا سبب شده است که سال به سال شکاف بین تولید و مصرف بیشتر و بیشتر شود و قطع گسترده گاز صنایع و کارخانه‌های تولیدی رخ دهد و از این ناحیه خسارات درخورتوجهی به بخش‌های تولیدی کشور وارد شود.

درحال‌حاضر میزان کسری گاز کشور به حدود 300 میلیون مترمکعب می‌رسد و درواقع تولید کشور قادر نیست به یک‌سوم نیاز گاز پاسخ دهد.

ایران ۲۸ میدان نفت و گاز مشترک با کشورهای همسایه دارد که تقریبا در همه آنها از بقیه همسایه‌ها عقب مانده است. مهم‌ترین مشکل کشورمان در عقب‌ماندگی برداشت نفت و گاز از میادین مشترک، سرمایه‌گذاری و نبود تکنولوژی مدرن است. مهم‌ترین میادین مشترک ایران با عراق، قطر و عربستان است؛ کشورهایی که با کمک شرکت‌های بین‌المللی، به‌ویژه غربی، تولید نفت و گاز خود را به‌شدت بالا برده‌اند و کماکان بر رشد استخراج از این میادین تلاش می‌کنند. در نقطه مقابل، وزارت نفت در غیاب سرمایه‌های خارجی و ناتوانی بخش خصوصی، متکی به سهم ۱۴.۵ درصدی از درآمدهای نفتی برای سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی‌های فسیلی است؛ به طوری که براساس آمارهای مرکز پژوهش‌های مجلس، سرمایه‌گذاری سالانه در کل میادین نفت و گاز کشور از حدود ۱۸ میلیارددلار در دهه ۱۳۸۰ به حدود هفت میلیارد دلار در نیمه ابتدایی دهه گذشته رسیده و از سال ۱۳۹۸ این رقم به سه میلیارددلار سقوط کرده است.

این در حالی است که قطر استخراج گاز از میدان مشترک پارس جنوبی را 10 سال زودتر از ایران آغاز کرده و دو برابر گاز بیشتری تولید کرده است. درحالی‌که بخش ایرانی میدان گازی پارس‌ جنوبی در سال گذشته وارد نیمه دوم عمر خود شده و هر سال ۱۰ میلیارد مترمکعب، از تولید بخش ایرانی آن کاسته می‌شود. قطر در دو سال گذشته قراردادهایی به ارزش ۲۹ میلیارد دلار با شرکت‌های بین‌المللی برای افزایش تولید به میزان ۴۰ درصد تا سال ۲۰۲۷ و ۶۰ درصد تا سال ۲۰۳۰ امضا کرده است. درحال‌حاضر، هر دو کشور ایران و قطر سالانه به صورت مساوی، حدود ۱۸۰ میلیارد مترمکعب از پارس‌ جنوبی تولید می‌کنند. ایران برای حفظ تولید از این میدان عظیم گازی نیاز به نصب سکوهای ۲۰ هزارتنی (۱۵ برابر سکوهای فعلی) و کمپرسورهای عظیم دارد؛ فناوری‌ای که فقط در انحصار شرکت‌های غربی است. قطر همچنین روزانه ۴۵۰ هزار بشکه نفت خام از لایه نفتی میدان گازی‌ پارس جنوبی استخراج می‌کند که ۱۳ برابر بیشتر از تولید ایران از همان لایه است.

ریخت‌وپاش گاز

از سوی دیگر و در شرایطی که تولید گاز در ایران با چالش جدی و عمیق سرمایه‌گذاری و تحریم فناوری مواجه است، بهره‌وری در مصرف گاز در ایران به‌شدت پایین است.

براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ۴۶ درصد از کل هدررفت انرژی در ایران به برق اختصاص دارد و 20 درصد از هدررفت انرژی دیگر مربوط به نفت است و گاز ۳۴ درصد از کل هدررفت انرژی در ایران را به خود اختصاص داده است. همین گزارش تأکید می‌کند میزان کل تولید گاز‌های همراه کشور طبق ترازنامه‌های هیدروکربوری مقداری کمتر از صد میلیون مترمکعب در روز بوده است که به‌ طور میانگین حدود نیمی از این گاز‌ها سوزانده شده‌اند. به عبارت دیگر روزانه حدود ۵۰ میلیون مترمکعب گاز در ایران فلر می‌شود که برابر است با ظرفیت حدود دو فاز پارس جنوبی.

از این گذشته بخش درخورتوجهی از گاز تولیدی کشور در بخش مصرف هدر می‌رود. بنا به گفته آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران، به «شرق» مصرف گاز بخاری مستعمل در کشور تا 300 میلیون مترمکعب هم می‌رسد. این در حالی است که اگر ما همین بخاری‌ها را با گرید‌ A تعویض کنیم، میزان هدردهی گاز بسیار پایین می‌آید؛ چراکه راندمان بخاری‌های گرید A بیش از 88 درصد است. حال اگر همین فرایند را با مکانیسم مدیریت هوشمند انرژی ترکیب کنیم، میزان صرفه‌جویی انرژی تا 95 درصد می‌رسد. درواقع تعویض بخاری‌های مستعمل می‌تواند تقریبا همه کسری حال حاضر گاز کشور را رفع و رجوع کند. اما حالا محی‌الدین جعفری، مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت ایران، از کشف بزرگ‌ترین میدان گازی در خشکی ایران خبر می‌دهد و به «شرق» می‌گوید که در مجموع ۱۰ تریلیون فوت‌مکعب (TCF) گاز به منابع کشور افزوده شده است و در 40 ماه آینده به بهره‌برداری می‌رسد. به گفته این مقام مسئول با افزایش تولید گاز از این میدان می‌توان بخش درخورتوجهی از کسری گاز را برطرف کرد اما پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که با این شیوه اداره منابع گاز چه دستاوردی عاید کشور می‌شود؟

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.