مینی الانجی در ایران
فرصتی که زیر سایه بلاتکلیفی خاک میخورد
تلاش برای توسعه مینی الانجی در ایران از اواخر دهه ۸۰ شمسی آغاز شد. در سال ۸۹، شرکت ملی گاز طرحی را برای استفاده از واحدهای مینی الانجی با هدف گازرسانی به مناطق سختگذر و اوجسایی مصرف مطرح کرد. این طرح شامل سه مأموریت اصلی بود: احداث واحد تولید۳۰ تُن در روز با همکاری داخلیها، تحقیقات مشترک با کنسرسیوم کرهای برای ساخت واحد قابلجابهجایی ۱۵ تن در روز، و مطالعات راهبردی برای استفاده از الانجی بهعنوان سوخت.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
فرزین سوادکوهی
تلاش برای توسعه مینی الانجی در ایران از اواخر دهه ۸۰ شمسی آغاز شد. در سال ۸۹، شرکت ملی گاز طرحی را برای استفاده از واحدهای مینی الانجی با هدف گازرسانی به مناطق سختگذر و اوجسایی مصرف مطرح کرد. این طرح شامل سه مأموریت اصلی بود: احداث واحد تولید۳۰ تُن در روز با همکاری داخلیها، تحقیقات مشترک با کنسرسیوم کرهای برای ساخت واحد قابلجابهجایی ۱۵ تن در روز، و مطالعات راهبردی برای استفاده از الانجی بهعنوان سوخت. اما این پروژهها به دلایل مختلف متوقف شدند. در سالهای ۹۶ تا ۹۸، مجددا پروژهای مشترک با کرهایها برای طراحی و ساخت واحد مینی الانجی با ظرفیت ۱۵ تن در روز تعریف شد، اما این پروژه نیز به سرانجام نرسید.
این اواخر یعنی سال ۱۴۰۲، اخباری از احیای پروژه ایران الانجی منتشر شد. طبق گزارشها، پیشرفت فیزیکی این پروژه از ۳۸ درصد به ۵۳ درصد رسیده و مجوز خوراک شش میلیون مترمکعب در روز برای واحدهای مینی الانجی اخذ شد. با این حال، این پیشرفتها عمدتا به بخشهای زیرساختی مانند مخازن و نیروگاهها محدود بوده و بخش اصلی مایعسازی، که نیازمند فناوری پیشرفته کرایوژنیک است، همچنان بدون پیشرفت چشمگیر باقی مانده است.
مینی الانجی (Mini LNG) به واحدهای کوچکمقیاس تولید گاز طبیعی مایعشده گفته میشود که در مقایسه با تأسیسات بزرگ الانجی، هزینه و پیچیدگی کمتری دارند. این فناوری برای کشورهایی مثل ایران، که دارای منابع عظیم گازی و بازارهای منطقهای بالقوه هستند، فرصتی استثنائی فراهم میکند.
مینی الانجی نهتنها امکان صادرات گاز به بازارهای دور و نزدیک را تسهیل میکند، بلکه میتواند برای گازرسانی به مناطق صعبالعبور داخلی و کاهش وابستگی به سوختهای مایع نیز به کار برود.
این صنعت راهکاری برای چالشهای گازی ایران است. ایران که بیش از ۳۳ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی و پتانسیل بالایی برای توسعه این صنعت و موقعیت جغرافیایی استراتژیک و نزدیکی زیادی به بازارهای پرتقاضای آسیا و خاورمیانه دارد، میتواند توسعه مینی الانجی را به یک ضرورت تبدیل کند.
خیلی مهم است که توجه کنیم طبق گزارش IGU-2024، تجارت جهانی الانجی از ۳۷۲ میلیون تن در سال ۲۰۲۲ به ۴۱۴ میلیون تن در سال ۲۰۲۴ رسیده و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۴۰ به ۷۰۰ میلیون تن افزایش یابد. این آمار نشاندهنده ظرفیت عظیم بازار جهانی برای ایران است، اما چرا این فرصت همچنان از دست میرود؟
یکی از انتقادات اصلی به پروژههای الانجی در کشور، ازجمله مینی الانجی، نبود مطالعه فنی جامع و اجرای جزیرهای پروژههاست. تقسیم پروژه ایران الانجی به قراردادهای کوچک EPC در سال ۱۳۸۵، به جای واگذاری یکپارچه به پیمانکار حرفهای، باعث پیشرفت نامتوازن و پیچیدگیهای بعدی شد. این مشکل در پروژههای مینی الانجی نیز تکرار شده است.
تغییرات مدیریتی و بیثباتی سیاستها هم مشکل را پیچیدهتر کرد. جابهجایی مکرر مدیریتی در شرکت ملی گاز و وزارت نفت، منجر به توقف یا تغییر اولویت پروژهها شده است. این بیثباتی، سرمایهگذاریهای انجامشده را هدر داده و فرصتهای بازار جهانی را از ایران سلب کرده است.
تولید الانجی، بهویژه در بخش مایعسازی، نیازمند فناوریهای پیشرفته کرایوژنیک و تجهیزات تخصصی است که سازندگان محدودی در جهان دارند. تحریمها مانع دسترسی ایران به این فناوریها شده و تلاش برای بومیسازی نیز به دلیل کمبود منابع و زیرساختهای تحقیقاتی به نتیجه نرسیده است.
پروژههای مینی الانجی نیازمند سرمایهگذاری درخورتوجهی هستند. اگرچه بخشی از بودجه این پروژهها از طریق فاینانس خارجی پیشبینی شده بود، تحریمها و مشکلات داخلی مانع تأمین مالی شدند. بهعنوان مثال، پروژه ایران الانجی با سرمایهگذاری ۲.۵ میلیارد دلاری همچنان ناتمام مانده است. درحالیکه کشورهای دیگر مانند قطر و آمریکا با سرمایهگذاری روی واحدهای کوچک و متوسط الانجی به بازارهای جهانی نفوذ کردهاند، ایران تمرکز خود را بیشتر روی پروژههای بزرگ و پیچیده گذاشته که به دلیل تحریمها و مشکلات فنی به نتیجه نرسیدهاند. مینی الانجی میتوانست با هزینه کمتر و سرعت بیشتر، ایران را به بازار جهانی متصل کند.
توسعهنیافتن این صنعت در ایران نهتنها فرصت ورود به بازار روبهرشد الانجی را از بین برده، بلکه پیامدهای اقتصادی و زیستمحیطی منفی نیز به دنبال داشته است. ایران سالانه میلیاردها دلار از صادرات گاز مایع محروم شده و در داخل کشور، مناطق دوردست همچنان به سوختهای مایع آلاینده وابستهاند. این در حالی است که الانجی بهعنوان یک انرژی پاک میتوانست به کاهش آلودگی هوا و بهبود کارایی انرژی کمک کند.
ایران با داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان، پتانسیل تبدیلشدن به یکی از بازیگران اصلی بازار الانجی را دارد. اما پروژههای مینی الانجی، که میتوانستند راهکاری اقتصادی برای صادرات گاز و گازرسانی به مناطق دوردست باشند، سالهاست در پیچوخم تصمیمگیریهای ناکارآمد و موانع فنی گرفتار شدهاند.
حال این سؤال باقی است که بهراستی برای آینده چه میتوان کرد؟ پاسخ چندان پیچیده نیست؛ برای احیای پروژههای مینی الانجی، ایران نیاز به یک استراتژی منسجم دارد. تدوین برنامهریزی یکپارچه به این معنی که واگذاری پروژهها به پیمانکاران حرفهای و جلوگیری از اجرای جزیرهای به طور واقعی محقق شود. سرمایهگذاری در بومیسازی فناوری شکل بگیرد و تقویت همکاری با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برای توسعه فناوریهای کرایوژنیک هم عملیاتی شود.
از سوی دیگر باید جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و رفع موانع جذب فاینانس رنگ تحقق به خود بگیرد. همچنین تمرکز بر واحدهای کوچکمقیاس و اولویتبندی مینی الانجی به جای پروژههای بزرگ برای دستیابی سریعتر به نتایج هم فدای بیتوجهیها، پارتیبازیها و مشکلات بوروکراتیک نشود.
مینی الانجی میتوانست دروازهای برای ورود ایران به بازار جهانی گاز و حل مشکلات داخلی گازرسانی باشد، اما با وجود پیشرفتهای اخیر، همچنان راه درازی تا تحقق این پتانسیل باقی مانده است.
آیا ایران میتواند با درسگرفتن از گذشته، این بار گامهای مؤثری بردارد، یا این پروژه نیز به سرنوشت دیگر ابرپروژههای ناتمام دچار
خواهد شد؟
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.