|

اثری بی‌روح و‌ سطحی

«این روزها شاهد پخش چندین سریال نمایش خانگی هستیم که نمونه‌ای از یک چرخه معیوب در تولیدات نمایشی‌اند. «از یاد رفته»‌ یکی از آنهاست؛ مجموعه‌ای با روایت کلیشه‌ای، نگاه غلط به طبقه فقیر و ثروتمند، عادی‌سازی مصرف الکل و قمار‌ و پر از عشق‌های مثلثی که شباهت زیادی به سریال‌های ترکی و لاتینی دو دهه گذشته دارد.

اثری بی‌روح و‌ سطحی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

فرزانه متین

 

«این روزها شاهد پخش چندین سریال نمایش خانگی هستیم که نمونه‌ای از یک چرخه معیوب در تولیدات نمایشی‌اند. «از یاد رفته»‌ یکی از آنهاست؛ مجموعه‌ای با روایت کلیشه‌ای، نگاه غلط به طبقه فقیر و ثروتمند، عادی‌سازی مصرف الکل و قمار‌ و پر از عشق‌های مثلثی که شباهت زیادی به سریال‌های ترکی و لاتینی دو دهه گذشته دارد. غفلتی که سازندگان این آثار نسبت به اثرگذاری بلندمدت چنین محتواهایی بر نوجوانان دارند، به‌ویژه نگران‌کننده است». این جملات بخشی از صحبت‌های یک روان‌شناس در مورد سریال ضعیف از یاد رفته است که این روزها از پلتفرم فیلمنت در حال پخش است.

داستانی به کارگردانی برزو نیک‌نژاد و نویسندگی نوید محمودی که هر دو‌ آنها در کارنامه هنری‌شان، فعالیت‌های چشمگیری داشته‌اند، اما حالا در کنار هم دست به ساخت یک سریال بی‌جان و فاقد روح زده‌اند. پازل‌های داستان به‌گونه‌ای چیده شده که روایت نه منطقی دارد و‌ نه هویتی. متخصصان علوم رفتاری، «از یاد رفته» را یک اثر سطحی می‌شناسند و آن را با سایر سریال‌های صداوسیما مقایسه می‌کنند؛ چرا‌که از قسمت اول تا قسمت دهم که پخش شده، سرشار از سکانس‌های تخیلی و رؤیایی است که نوجوانان را جذب خود کرده است. داستان اینکه پسری به نام شهاب در فقر زندگی می‌کند و یک‌شبه صاحب پدربزرگ میلیاردری می‌شود و او را مدیرعامل شرکت بزرگ خود می‌کند و نوه زیبایش را برای ازدواج با او‌ در نظر می‌گیرد و در این میان بقیه برای این پسر نقشه‌هایی در سر دارند، بسیار رؤیایی است.

از همین چند پاراگراف که خلاصه‌ای از سریال است، می‌توان متوجه شد که با یک اثر سطحی و بسیار کلیشه‌ای روبه‌رو شده‌ایم که فیلمفارسی از سینما به سمت سریال جهش پیدا کرده است. تم‌هایی همچون آز و طمع برای ارث تا جایی که فکرهای پدرکشی در فرزند را‌‌ به وجود بیاورد، برای هیچ مخاطبی خوشایند نیست. کارگردان سعی کرده در همان قسمت اول با رو‌‌کردن تمامی بازیگرانش، در جذب تماشاگر موفق عمل کند و میخش را محکم بکوبد. بازیگران بنامی همچون فرهاد اصلانی، حسین محجوب، آزیتا حاجیان، حمیدرضا آذرنگ، الهام کردا، فریبا متخصص، فریبا کوثری، سینا مهراد و پردیس احمدیه تا تمامی شخصیت‌ها و نسبت‌های خانوادگی و کاری را نشان دهد، اما در همان پایلوت با شکست روبه‌رو شد.

از یاد رفته نه ملودرامی جذاب است و نه درامی پرتعلیق. سریالی که می‌توانست از منظر روان‌شناسانه و‌ جامعه‌شناسانه حرفی برای گفتن داشته باشد، عملا تبدیل به روایتی شد که درون کاغذ‌رنگیِ پر‌زرق‌و‌برق پیچیده شده و نگاه‌های نادرستی به مخاطبان تزریق می‌کند؛ اینکه پولدارها همه دروغگو یا فاسد هستند، اهل الکل و قمارند، اگر کسی را ‌هنگام رانندگی زیر بگیرند از صحنه جرم فرار می‌کنند چون مشت‌شان پر‌زور است، می‌توانند سر همه کلاه بگذارند و‌ در مقابل افراد دسته پایین جامعه، نماد معرفت و اخلاق و عرق جبین ریختن هستند و زیر بار هر حرفی نمی‌روند. این نگاه دوگانه و ساده‌انگارانه نه‌تنها واقعیت اجتماعی را مخدوش می‌کند بلکه به بازتولید کلیشه‌های زیان‌بار می‌انجامد.

خلاقیت و‌ نوآوری از موتیف‌های مهمی بودند که نیک‌نژاد از ابتدا با آن بیگانه بود، بر همین اساس افراد متخصص بر این باورند که نبود خلاقیت باعث شده آثار نمایش خانگی، تقلیدی از آثار ترکی و دست‌چندم آثار فاخر ایرانی شود. در دهه 60‌ سریال‌هایی ساخته می‌شد که پسر عاشق به دلیل مخالفت خانواده‌اش به مواد رو‌‌ می‌آورد و‌ معتاد می‌شد، موضوع اصلی از یاد رفته، همان موضوع تکراری است اما امروزه که می‌توان از مشاورین در پروژه‌ها استفاده کرد، سازندگان نه‌تنها کمک‌ نگرفته‌اند بلکه اثری را که می‌توانست از منظر روان‌شناختی آموزنده باشد، هدر دادند. سکانس‌های احساسی سریال به جای برانگیخته‌شدن عواطف مخاطب، آنها را به خندیدن وامی‌دارد. سکانس فیلم‌برداری از دو‌ نوه ادیبی در یک شهربازی بی‌در‌و‌پیکر و از‌کار‌افتاده که در آن هیچ عمل ناپسندی صورت نگرفته و فرستادن آن در گروه‌های مجازی، به حدی خنده‌دار است که بعضا مایه شرم است و از آن جالب‌تر این است که پدربزرگ با دیدن این صحنه از آنها می‌خواهد با یکدیگر ازدواج کنند. اینکه آشنایی یک دختر و پسر حتی به یک ماه هم نرسیده، پسر بخواهد عاشق دختر شود و از او‌ خواستگاری کند، از بُعد روانی مشکل‌دار است. از این‌رو است که سریالی که می‌خواهد عمیق و‌ چندلایه باشد، درجا می‌زند.

«از یاد رفته» نه ماجرا‌محور است و نه شخصیت‌محور. اول آنکه روایتش پیش‌پاافتاده است و از سوی دیگر، قهرمان داستان موتور محرک سریال نیست و منفعل است تا کنشگر.

این مجموعه حتی از منظر فرم هم دچار مشکلات عدیده‌ای است؛ تدوین شتاب‌زده با کات‌های بی‌دلیل و ریتم ناپایدار و کلوزآپ‌های بیهوده و زائد از کاراکترها به‌شدت در این مجموعه دیده می‌شود. از طرفی۱۰ قسمت از سریال پخش شده اما روند آن به‌شدت کند است؛ به‌طوری که به قصد آب‌بستن و‌‌ پر‌کردن زمان صورت گرفته است. از دیگر نقاط ضعف این سریال، شخصیت‌ها هستند؛ با اینکه‌ هنرمندان معروف و طراز اول کشور در این سریال نقش‌آفرینی می‌کنند، اما ضعیف‌ترین بازی‌ها را از آنها تا به حال دیده‌ایم؛ در حد تیپ فرو رفته‌اند و شخصیت‌پردازی روی آنها صورت نگرفته است.

سریال از یاد رفته خشونت‌آمیز نیست اما دارای موضوعی سطحی و حوصله‌بر است و با واقعیت همخوانی ندارد و در حد نازل‌ترین آثار سرگرم‌کننده محسوب می‌شود. این‌دست سریال‌های درام که هر قسمت آن‌ می‌تواند آموزنده و آگاهی‌بخش باشد، متأسفانه به دلیل فیلم‌نامه غیر‌منسجم و کلیشه‌ای به سمت بیراهه می‌روند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.