یک روز مانده به پاییز؛ یادی از دکتر نعمت احمدی
دو سال از درگذشت نابهنگام دکتر نعمت احمدی میگذرد. نویسندهای پرکار که در این مدت رسانهها از یادداشتهای او محروم بودند. او در یکی از آخرین یادداشتهایش با نام «موانع گفتوگوی ملی» در تاریخ 21 آذر 1401 و در فضای اعتراضات آن سال، در همین روزنامه شرق نوشته است: «سالهاست در رسانههای مختلف مطلب مینویسم.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
دو سال از درگذشت نابهنگام دکتر نعمت احمدی میگذرد. نویسندهای پرکار که در این مدت رسانهها از یادداشتهای او محروم بودند. او در یکی از آخرین یادداشتهایش با نام «موانع گفتوگوی ملی» در تاریخ 21 آذر 1401 و در فضای اعتراضات آن سال، در همین روزنامه شرق نوشته است: «سالهاست در رسانههای مختلف مطلب مینویسم. نوشتن به عادت روزانهام تبدیل شده. نوشتههایم بعضا با شکایت روبهرو شده و خوشبختانه شاکی خصوصی نداشتهام. شورای نگهبان، سازمان بازرسی کل کشور و دادستان جزء شکات نوشتههایم بودهاند؛ اتهام نشر اکاذیب، البته کذبی در کار نبوده یا منبع خبر مورد قبول واقع نشده یا نظر و تفسیر قضات با نظر و نگاه من متفاوت بوده و همیشه محکومیت مالی بدل از حبس داشته، از500 هزار تومان تا پنج میلیون تومان. اما نهیب دوستان و بزرگان که چرا این مطلب یا فلان مطلب را نوشتی، سراغ ندارم. بعضا گلایهای که با اندک توضیحی رفع و رجوع میشد. از میان روزنامهها علاقهام به «شرق» و اینکه مطالبم در این روزنامه چاپ شود، بیش از سایر روزنامهها بوده و هست. بویی از بهار رسانههای دوره پرجنبوجوش مطبوعات را به ذهن متبادر میکند».
احمدی خود کشاورز بود و مزرعه وسیع پسته در ساوه داشت. در یادداشت دیگری با نام «لایحه بودجه و سرنوشت تاریک کشاورز و کشاورزی» به تاریخ 10 بهمن 1401 با دغدغه همیشگی آینده کشاورزی ایران و پیشبینی مشکل برق نوشته است: «فصل برداشت خرمن یکی از کشاورزان بر سر خود میزد و با ناله میگفت شب عید 20 من گندم برشته کردم و دادم به بچههایم، به همین خاطر محصول امسالم از دیگر کشاورزان کمتر شد. کدخدا با تعجب گفت مرد این چه حرفی است؟ یک شب میتوان 20 من گندم برشته کرد و خورد؟ پاسخ کشاورز جالب بود. شب عید بچهها گرسنه مانده بودند. مقداری از بذر سال بعد را برداشتم و دل بچهها را شاد کردم و خب وقتی بذر را نکاشته خوردم، معلوم است نتیجهاش سر خرمن معلوم میشود و دیدیم که برداشت کمتری نسبت به دیگران خواهم داشت. حالا قصه پرغصه وزرای نیرو و اداره برق و همراهی وزیر کشاورزی و زیرمجموعه ایشان است. برق چاههای کشاورزی را به بهانه تأمین برق نیروگاهها برای جلوگیری از خاموشی شهرها قطع کردند و نامهنگاری جهاد کشاورزی با اداره برق که خاموشی چاههای کشاورزی در زمستان به علت عدم نیاز به آبیاری زمستانه ضرری ندارد. جیکجیک مستان امروز وزرای نیرو و کشاورزی که فکر محصول بهار و تابستان کشاورزان و باغداران نیستند، باید پاسخگوی سفره مردم باشد. اداره برق هر روز با پیامکهای تهدیدآمیز با فرامین غلاظ و شداد دستور قطعی چندین و چند ساعته برق چاههای کشاورزی را صادر میکند».
از خردادماه سال گذشته تا همین امروز، بیش از 15 ماه است که انتخابات کانون وکلای دادگستری با همه حاشیههایش نقل محافل است. حرفه اصلی دکتر احمدی وکالت دادگستری بود که به دلیل احساس مسئولیت به سرنوشت صنف خود در همه سالها به عنوان نامزد ثبتنام میکرد و البته از سوی دادگاه عالی انتظامی قضات رد صلاحیت میشد. فقط در سال 1384 که به دلیل ارسال دیرهنگام فهرست افراد واجد صلاحیت به کانون وکلا همه نامزدها امکان رقابت داشتند و بیگمان آزادترین دوره انتخابات در همه این سالها بوده است؛ بدون عضویت در فهرستهای انتخاباتی و انجام تبلیغات آنچنانی که این روزها مرسوم شده، هرچند با چند نفر اختلاف نتوانست به هیئتمدیره راه یابد، توانست رأی بالایی به دست آورد که نشانه جایگاه و اعتبار ایشان در جامعه وکالت بود. گاهی به این فکر میکنم اگر بزرگان وکالت همچون زندهیادان بهمن کشاورز، اسماعیل مصباح اسکویی، شاهپور منوچهری، محمد فرضپور و دکتر نعمت احمدی اکنون در میان ما بودند، در بحران انتخابات کانون وکلا چگونه رفتار میکردند؟ و بعد با خود میگویم با بودن این بزرگان اساسا این بحران به وجود نمیآمد که بخواهیم راهحل آنان را حدس بزنیم.
در سال آخر عمر دو رخداد بر روحیه استاد تأثیر عمیقی گذاشت: نخست، اخراج از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با حدود سه دهه سابقه تدریس در دو رشته حقوق و تاریخ از کارشناسی تا دکترا بود. به گذشته که نگاه کنیم با افسوس استادان دیگری نیز دچار همین نامهربانیها شدهاند. در دنیای حقوق، دکتر ناصر کاتوزیان، استاد ممتاز دانشگاه تهران پس از انقلاب فرهنگی 11 سال خانهنشین شد. هرچند بعدها با اعطای نشان درجه یک دانش درصدد دلجویی از ایشان برآمدند.
دوم نیز ابطال پروانه وکالت توسط شعبه اول دادگاه عالی انتظامی قضات بود. این مورد دوم برای دکتر احمدی بسیار تلخ و تحملناپذیر بود، تا جایی که به دوستی گفته بود ابطال پروانه وکالت یعنی ابطال شناسنامه من. پس از درگذشت او، با پیگیری خانواده و وکلای ایشان (جا دارد یاد کنیم از وکلای پرتلاش آقایان دکتر عیسی امینی، استاد هوشنگ پوربابایی و جناب ثاراله روحی) در دادگاه عالی تجدیدنظر انتظامی قضات، حکم ابطال پروانه وکالت نقض شد و اگر هنوز از نعمت حیات برخوردار بودند، امکان ادامه فعالیت وجود داشت. گرچه استاد یک روز مانده به پاییز از میان ما رفت، اما آثار ماندگاری از او باقی ماند؛ تا روزی که دانشجویان و کارآموزان او به تحصیل و تدریس و وکالت اشتغال دارند، در رسانهها یادداشت حقوقی نوشته میشود که احمدی بیاغراق از بنیانگذاران ستوننویسی حقوقی بود و تا زمانی که درختان پسته دشت لویین جوانه میزند، یاد دکتر نعمت احمدی زنده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.