|

«سایه جمعی ما»

فرش، یک قرار جمعی است؛ اجتماعی از گره‌ها که به تقدیری جمعی شکل داده‌اند. نام این تقدیر جمعی یا عنصر پیوند‌دهنده ارکان فرش را چه می‌توان گذاشت؛ هارمونی، ترکیب‌بندی، ذائقه جمعی یا هویت؟ اصلا رنگ‌ها و نقش‌ها چگونه کنار هم می‌نشینند و به یک کل شکل می‌دهند؟ کمی که با این پرسش‌ها به فرش فکر کنیم، درمی‌یابیم‌ پای مفهومی وحدت‌بخش در میان است و به‌ نوعی داریم درباره نوعی زمینه یا کانتکست حرف می‌زنیم.

«سایه جمعی ما»

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

فرهاد اکبرزاده

 

فرش، یک قرار جمعی است؛ اجتماعی از گره‌ها که به تقدیری جمعی شکل داده‌اند. نام این تقدیر جمعی یا عنصر پیوند‌دهنده ارکان فرش را چه می‌توان گذاشت؛ هارمونی، ترکیب‌بندی، ذائقه جمعی یا هویت؟ اصلا رنگ‌ها و نقش‌ها چگونه کنار هم می‌نشینند و به یک کل شکل می‌دهند؟ کمی که با این پرسش‌ها به فرش فکر کنیم، درمی‌یابیم‌ پای مفهومی وحدت‌بخش در میان است و به‌ نوعی داریم درباره نوعی زمینه یا کانتکست حرف می‌زنیم. گاهی نام این زمینه را سنت می‌گذارند؛ به‌ویژه آنجا که به‌ نوعی گنجینه دست‌به‌دست‌شونده مابین نسل‌ها یا همان «فرادهش» اشاره می‌کنند.

چیزی انتقال‌پذیر که نسوج خاطره جمعی از زیبایی یا کیفیت با‌هم‌بودن را در خود حمل می‌کند. چیزی که به‌ نوعی دی‌ان‌ای جمعی، معنایی عینی و درهم‌تنیده می‌دهد. با کمی اغماض می‌توان نام این کلیت وحدت‌بخش را شهر گذاشت؛ شهر به‌مثابه مجموعه‌ای از مناسبات و کلیتی معنا‌بخش به آحاد. و بیراه نیست که نام فرش‌ها در ایران گره خورده به نام شهرها‌ و نام خانوادگی هر فرش فی‌نفسه نوعی اسم مکان است.

گره نوعی پودمان یا ماژول است؛ مثل آجری که یک بنا را می‌سازد یا ترانزیستوری که یک مدار را. گره‌ها اولین واحد‌های شمارش‌اند، اولین واحدهای به‌یاد‌سپاری، اولین واحد‌های قرار‌گذاشتن. ما با دست‌دادن و عهد‌بستن چیزی را به ‌صورت نمادین مابین خود گره می‌زنیم و این عمل نفس یک قرار را نمادین می‌کند. دخیل‌بستن، گره‌زدن سبزه، حلقه ازدواج و...؛ سراسرآیین‌های ما پر است از گره‌ها. هر گره یادآور این واقعیت است که چیزی در برابر عبور زمان مقاومت خواهد کرد؛ چیزی که طبیعت از ساختن آن ناتوان است. هر گره یک ساخت است؛ یک‌جور امکان اندیشیدن‌ و گام‌نهادن به مرحله بعدی، قرار بعدی، گره بعدی. پس نفس تفرد هر گره، هدفی در زمان را آشکار می‌کند؛ هدفی خواندنی، هدفی که در میان قرار گرفته است؛ تیری که در زمان رها شده و افقی را به یک هدف، عملی را به یک عقوبت وصل می‌کند.

جورجو آگامبن در کتاب آتش و قصه می‌نویسد: «در لاتین پیوندی که جرم را به مجازات گره می‌زند، nexus نامیده می‌شود. Nectere به‌ معنای «گره‌زدن» است، یعنی vinculum یا بندی که کسی که وِرد آیینی را می‌خواند با آن بسته یا مقید می‌شود... وقتی کسی گرهی را می‌بندد و آن چیز را در دستش می‌گیرد، همانند آن است که به زبان گفته است، پس بگذار این قانون باشد‌» (21).

گاهی فکر می‌کنم لذت هم لهجه دارد؛ یعنی لذت‌بردن از غذا در گیلان یک معنا و مختصات دارد و مثلا در یزد یکی. لهجه‌ها مثل ذائقه‌ها ساخته می‌شوند؛ یعنی هر دو محصول عبور زمان در نوعی زمینه‌اند. زمینه ساخته‌شدن لهجه‌ها بسته به قرار‌گرفتن در محیط‌های آوایی مشترک‌ است. به این معنا که لهجه در اقلیم یک مکان به ‌صورت مشترک میان گویش‌گران آن زبان‌-‌اقلیم ساخته می‌شود؛ و همین‌طور ذائقه مشترک. پس هر ذائقه یا لهجه اشاره به نوعی تاریخ مشترک، نوعی اقلیم یا مکان مشترک دارد‌ و اندیشیدن به شکل‌گرفتن هر ذائقه، فی‌نفسه اندیشیدن به یک مکان و یک تاریخ است. می‌توان پا را فراتر نهاد و گفت‌ ذائقه جمعی ملاتِ هم‌بودگی جمعی است؛ آنچه پیش از هر قرار و میثاقی نوعی امکان ساختن یک «ما» را فراهم می‌کند.

پس تا اینجا می‌توان به این نتیجه کلی رسید که هر لهجه، هر ذائقه، نوعی مقیدبودن است به یک مکان و یک تاریخ‌ یا به عبارتی نوعی گره است. گرهی که همچون نوعی مقاومت در برابر جهانی‌سازی و استانداردسازی یا به بیان فنی سلطه امر جهان‌شمول می‌ایستد. با این تعریف هر ذائقه خود نوعی مقاومت است؛ مقاومتی در برابر امر یکسان‌کننده. هر ذائقه نوعی گره است که به‌ صورت جمعی ساخته شده؛ گرهی که هر انتخاب را به یک اسم مکان وصل می‌کند، به یک هویت.

محمد کریمی‌نیا‌ که دومین نمایشگاه انفرادی خود را این بار در موزه فرش به نمایش گذاشته، مجموعه‌ای خلق کرده از آثاری در قالب حجم و فرش و تابلوهای دیجیتال که هر‌کدام با پیونده‌های مفهومی و بصری خاص به هم گره خورده‌اند. کریمی‌نیا در این نمایشگاه شهری ساخته از اتصالات و صفحات دیدنی و روایت‌های بصری که با تکنیک‌های دیجیتال و کمک‌گرفتن از صفحات گوشی موبایل، هر اثر را به روایتی ویدئو‌آرتی در مدیوم انیمیشن وصل می‌کنند. او با این کار نفس خوانش و ناخوداگاه هر اثر را با خلاقیتی دیدنی به دو بخش، آنچه می‌توان با چشم دید و آنچه بر صفحه موبایل روایت می‌شود، تقسیم می‌کند. چند‌رسانه‌ای‌بودن امکان ایجاد نوعی بافت را به او داده؛ ایجاد شبکه‌ای از اتصالات که با در کنار هم قرارگرفتن الفبای خود را می‌سازند و اندیشیدنی‌بودن خود را دیکته می‌کنند.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.