|

علم و شبه‌علم در ماجرای نفوذ

یک چهره شاخص اصولگرا در شبکه ایکس اظهارنظر کرده که «بعد از جنگ اخیر چند برگ کاغذ در کف خیابان‌های تهران یافت شده که طلسم با نمادهای یهودی است. در سال اول جنگ غزه نیز خبری از دیدار نتانیاهو با متخصصان علوم غریبه درز شده بود».

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

یک چهره شاخص اصولگرا در شبکه ایکس اظهارنظر کرده که «بعد از جنگ اخیر چند برگ کاغذ در کف خیابان‌های تهران یافت شده که طلسم با نمادهای یهودی است. در سال اول جنگ غزه نیز خبری از دیدار نتانیاهو با متخصصان علوم غریبه درز شده بود». در قضیه اخیر و جنگ موسوم به ۱۲روزه، تمامی نظام مقدس کشورمان در ورطه چالش افتاد. اگر همدلی بی‌نظیر مردم نبود، طبعا شرایط نفس‌گیری حادث می‌شد که خوشبختانه مردم پشت نظام قرار گرفته و دفع شر بزرگ حاصل آمد. طبعا مردم هم انتظار دارند که عقلانیت هرچه بیشتر و دقیق‌تری در اداره امور مشاهده کنند.

با این اوصاف، در مورد سخنان مذکور چگونه باید اظهارنظر کرد؟ اینجا به نظر می‌رسد موضوع از طریق ایجاد تمایز بین علم و شبه‌علم قابل توضیح است. هر دو مدعی اعتبار علمی هستند ولی فقط صرفا علم است که می‌تواند فرایند دقیق وارسی علمی را انجام دهد. این برخلاف شبه‌علم است که گویی برای عامه نوشته شده و خود را از وارسی علمی بی‌نیاز می‌داند؛ چرا‌که هنوز یا وارد این نوع بررسی نشده یا اینکه اساسا بررسی علمی در این ساحت ناممکن است. اکنون اگر کارشناسان امنیتی و نیروهای نظامی در جلسه‌ای برای قضیه نفوذ شرکت کنند و احیانا همین موضوع طلسم هم در آن جلسه مطرح شود، طبعا کارشناسان مذکور نمی‌توانند آن را وارسی یا آزمون کنند. به عبارت دیگر، ایده مذکور آ‌زمون‌ناپذیر است، حال آنکه یک فرضیه علمی قابل آزمودن است و می‌توان آن را با آزمایش تأیید یا رد کرد.

علم توسط شواهد هدایت می‌شود، حال آنکه شبه‌علم متأثر از اهداف و اغراض فرهنگی، تجاری و سیاسی است. علم را می‌توان آزمایش کرد و این آزمایش از سوی تمامی کارورزان نیز قابل انجام است، اما شبه‌علم اساسا مغرضانه است؛ بدین صورت که یک نتیجه‌گیری پیش‌فرض دارد که قرار است داده‌هایی را برای پشتیبانی و حمایت از آن پیش‌فرض به استخدام درآورد. اما نه شک را می‌پذیرد و نه بررسی‌های موشکافانه و انتقاد را قبول دارد.

عقاید شبه‌علمی ریشه در چهار چیز دارند: یا حاصل اشتباهات شناختی رایج از تجربیات شخصی، یا نتیجه پوشش نادرست رسانه‌های جمعی، یا منبعث از عوامل اجتماعی فرهنگی و یا برخاسته از آموزش‌های علمی ضعیف هستند. از سوی دیگر، بسیاری از افراد تمایل دارند توضیحات ساده و قابل فهم برای پدیده‌های پیچیده ارائه کنند. شبه‌علم اغلب پاسخ‌های ساده‌ای برای موضوعات دشوار ارائه می‌دهد که با باورهای عامه همخوانی دارد.

ما با علم اداره کشور مواجه هستیم که بخش‌های گوناگونی همچون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و من‌جمله علوم امنیتی دارد. کارشناسان امنیتی با استظهار به دانش و فناوری‌های نوین و علمی، در وهله اول علاقه‌مند هستند بدانند چه کسانی این کاغذها را در تهران پخش کرده‌اند. اما شبه‌علم ما را گرفتار خود می‌کند، بدین صورت که علم را رها کرده و می‌خواهد پیرامون تأثیر این طلسم‌ها صحبت کند. تمایز میان علم و شبه‌علم در همین‌جا مشخص می‌شود. در نگاه خوشبینانه شاید بتوان گفت که در دوران بحران‌ها و جنگ‌ها یا تحولات اجتماعی این شبه‌علم می‌تواند رشد بیشتری داشته باشد. در چنین شرایطی مردم به دنبال راه‌حل‌های ساده و امیدبخش هستند و این امر زمینه‌ساز گسترش باورهای شبه‌علمی می‌شود، کما‌اینکه به دلیل زبان ساده و محتوای تحریک‌کننده به‌سرعت نیز به محبوبیت می‌رسد.

اما از سوی دیگر نباید نگاه خوشبینانه داشت. نقطه خطرناک در باورهای شبه‌علمی، استفاده از اثر جمعی و نفوذ اجتماعی است؛ بدین صورت که وقتی گروهی از افراد یک باور شبه‌علمی را پذیرفته و ترویج می‌کنند، فشار اجتماعی ممکن است دیگران را نیز به پذیرش آن وادار کند. آنچه‌ در قضیه طلسم بیان شده را به احتمال خیلی بالا باید از همین نوع دانست.

وقتی مردم خواستار عقلانیت هرچه افزون‌تر می‌شوند، بدین معناست که تمامی افراد و ارکان تأثیرگذار -اعم از فرهنگی، علمی و رسانه‌ای- هرچه بیشتر از گزاره‌های شبه‌علمی فاصله بگیرند؛ چرا‌که شبه‌علم افراد جامعه را فریب می‌دهد و پویایی علمی و برگرفتن راه‌حل‌های منطقی و صحیح برای حل مشکلات را به حاشیه می‌برد. غلتیدن در دامن شبه‌علم در واقع راهی برای تبرئه و دفاع و حفظ خطاهاست.

امروز جامعه خواستار این است که مسائل خود را برای یافتن پاسخ یا راه‌حل، صرفا به اجتماعات علمی بسپارد.

*منابع در دفتر روزنامه موجود است

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.