تهرانِ ۱۹۷۹ به روایت کریستیان کراخت
بیشینهگرایی در تهران
داستان «۱۹۷۹» در تهران میگذرد (کمی هم در تبت)، بیشترش تهران در آستانه انقلاب با خیابانهای درگیر تظاهرات و تانکها و بیمارستانهای پایین شهر، همینطور میهمانیهای اعیانی که میهمانها تویش با دستگاههای عجیب تریاک میکشند، گوگوش در آن میخواند و عکسهای بزرگ محمدرضا شاه به دیوار است.


داستان «۱۹۷۹» در تهران میگذرد (کمی هم در تبت)، بیشترش تهران در آستانه انقلاب با خیابانهای درگیر تظاهرات و تانکها و بیمارستانهای پایین شهر، همینطور میهمانیهای اعیانی که میهمانها تویش با دستگاههای عجیب تریاک میکشند، گوگوش در آن میخواند و عکسهای بزرگ محمدرضا شاه به دیوار است. فضایی که بسیار در داستان فارسی ندیده به نظر میرسد. اینگونه فضاسازی در داستان غیرفارسی بسیار نادر است و نشان میدهد نویسنده تحقیقات مفصلی کرده و زیاد درباره آن روزگار خوانده و دیده (هرچند که صحنه هک دوربینهای نظارتی کمی غیرتاریخی است اما همین ایده هم بسیار جذاب اجرا شده). تهران در حال جوش از دید دیگری بسیار خواندنی است.
ظاهرا این تصویر حاصل سفر نویسنده سوئیسی آلمانیزبان در سالهای اول هزاره جدید به ایران و تهران است. میهمانی در باغ شاهدانه خیلی ایده هزارویک شبی است اما خیلی درست و شبیه به یک رؤیای تودرتو اجرا شده. انگار یکی از فضاهای داستانهای گلی ترقی را با ماجرای داستانی از جوزف مککارتی قاطی کنیم. شخصیتهای داستان انگار از وسط هزارویک شب افتادهاند توی داستان، از حسن که رانندهشان است و بعد جایی میبینم افسر تانک است تا مسعود که یک آشپزخانه دارد و زیر آشپزخانه یک تونل که به خانهباغی وصل است، تا ماورو کورداتوی رومانیایی که پدربزرگش یک پادآرمانشهر بعد از جنگ جهانی دوم ساخته که تریستان تزارا هم در آن زندگی میکرده. شخصیتها همانقدر عجیباند که یک دنیای برساخته آخرالزمانی لازم دارد.
کراخت درباره خودش میگوید که کیچ مینویسد، ایدههای رمانهایش سراسر جایگشت تاریخی شخصیتهای واقعی است، لنینی که هرگز از سوئیس به روسیه بازنگشته و یک شوروی سوسیالیستی سوئیسی بنیاد نهاده یا مهاجری که در جزیرهای دور یک بهشت گیاهخواران تأسیس میکند. دنیای داستانهای کراخت همآمیزی بسیاری از سنتهای ادبی آلمانی است، از هسه تا کافکا. خوشبینی مفرط در برابر بدبینی آخرالزمانی. این جهان تاریک ساخته کراخت باعث شده به داشتن عقایدی همگام با راست افراطی متهم شود اما او همواره این را رد کرده. او در نویسندههای ادبیات پاپ طبقهبندی میشود. ادبیات پاپ با ارجاعهای زیاد به زندگی روزمره ساخته میشود، از شکل مصرف تا روشهای تولید این مصرفگرایی. در داستان «۱۹۷۹» زندگی پر از جزئیات مصرفی است، از میزهایی با روکشهای ملامینی (احتمالا میزهای ارج) تا نوار کاست گروه موسیقی اینک اسپاتس. زندگیای که فارغ از چیستی و چراییاش درگیر مصرف و افول اخلاقی در این چرخه مصرفگرایی است. بخشی از داستان به زیارت شخصیت در تبت میگذرد، و تطبیق حیات سیاسی-اجتماعی چینی در آن دوران. همگنی درستی بین فضای چین و ایران در رمان نیست، اما روش تحقیقی نویسنده برای رسیدن به فضای داستانی را برای ما روشن میکند.