|

به بهانه سالروز تأسیس کانون وکلا

آیا این نهاد مدنی را پاس می‌دارید؟

گرچه تاریخ شکل‌گیری نهادی با عنوان کانون وکلا به‌طور دقیق قابل تعیین نیست، اما آنچه مسلم است در قرن چهارم بعد از میلاد، وکلای یونان در مواجهه با دادرسان و مجموعه قضا، خود را ملزم به رعایت اصول و قواعدی می‌دانستند که می‌توان همین الزامات را مقدمه تأسیس تشکیلاتی در قالب نهاد کانون وکلا دانست.

محمدهادی جعفرپور وکیل دادگستری

‌گرچه تاریخ شکل‌گیری نهادی با عنوان کانون وکلا به‌طور دقیق قابل تعیین نیست، اما آنچه مسلم است در قرن چهارم بعد از میلاد، وکلای یونان در مواجهه با دادرسان و مجموعه قضا، خود را ملزم به رعایت اصول و قواعدی می‌دانستند که می‌توان همین الزامات را مقدمه تأسیس تشکیلاتی در قالب نهاد کانون وکلا دانست. سپس در سال 1302 میلادی در فرانسه اولین انجمن وکلا تحت عنوان کانون وکلا شکل می‌گیرد که بعدها به دستور ناپلئون، مقارن با سال 1790، علاوه بر انحلال کانون وکلا، اشتغال به حرفه وکالت ممنوع اعلام می‌شود. ناپلئون در دستوری مقرر می‌کند «هر همشهری می‌تواند از همشهری دیگر خودش در محاکم دفاع کند». صدور چنین دستوری علاوه بر منع وکلا از حضور در محاکم، موجب هرج‌ومرج در محاکم و سوءاستفاده افرادی شد که به همشهریان به چشم منبع درآمد نگریسته و بی‌دلیل درصدد ایجاد اختلاف بین مردم بودند. همین هرج‌ومرجِ منجر به تضییع حقوق شهروندان، دلیلی شد تا وکلای دادگستری به‌عنوان مدافعان راستین حقوق مردم، مخفیانه در جلسات شبانه با هدف تضمین و دفاع از حقوق شهروندان، به فکر چاره‌ای باشند. اقدامات وکلا در جهت دفاع از حقوق مردم، هم‌صدا با اعتراض قضات ناشی از هرج‌ومرج حاکم بر محاکم سبب شد تا بالاخره ناپلئون در سال1810 میلادی لایحه مربوط به حرفه وکالت را امضا کند، اما وی کماکان مخالف نهادی تحت عنوان کانون وکلا بود تا سال 1822 که شارل دهم لایحه تأسیس کانون وکلای مستقل را تنظیم کرد.  ‌‌ ‌      یا به عدالت رفتار می‌کنند و در انتظار عدالت‌اند. جامعه آرمانی یعنی همین. جامعه‌ای که می‌تواند با همه تعارض‌ها و نزاع‌هایش به توافق برسد. جامعه آرمانی یعنی جامعه توافقی. جامعه‌ای که می‌تواند بر سر عاشقی به توافق برسد. در جامعه غیرتوافقی هیچ تغییر بنیادینی صورت نخواهد گرفت. برگردیم به صدای حزن‌انگیز. همه در یک چیز توافق داشتند. اینکه صاحب صدا زن است یا مرد چندان اهمیتی نداشت. اینکه پسرش را هم تیرباران کرده بودند، کسی را عمیقا متأثر نمی‌کرد؛ چون درد دیگری بالاخره درد دیگری است. حتی اینکه صاحب صدا عاشقی است که معشوقش را از دست داده، احساسی برنمی‌انگیخت. فقط طنین صدای حزن‌انگیز بود که بر سر آن توافق وجود داشت. این صدای حزن‌انگیز بود که همه را برمی‌انگیخت یا بدخواب می‌کرد. برای کشف همه ابعاد این صدا و صاحبش باید شبی یا شب‌هایی را به انتظار نشست تا ردش را زد. این همان رخداد است. جامعه توافقی بن‌مایه رخداد است. مردم هر کاری بخواهند بکنند باید بر سر یک چیز توافق داشته باشند. جامعه بی‌توافق، جامعه پریشان‌احوال است؛ جامعه بیدارخواب‌های غرغرو است یا جامعه خوش‌خواب‌های بی‌خیال یا جامعه گرگ‌های شب‌زنده‌دار منفعت‌طلب کاسبکار.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها