|

نوجوانان را به لجبازی نکشانیم

در گذشته نه‌چندان دور که حتی بسیاری از باشندگان کنونی نیز آن را درک کرده‌اند، ما دو دوره را در زندگی خود تجربه می‌کردیم: کودکی، بزرگسالی. جامعه، غیر از این دو، گروه سنی دیگری را به رسمیت نمی‌شناخت.

در گذشته نه‌چندان دور که حتی بسیاری از باشندگان کنونی نیز آن را درک کرده‌اند، ما دو دوره را در زندگی خود تجربه می‌کردیم: کودکی، بزرگسالی. جامعه، غیر از این دو، گروه سنی دیگری را به رسمیت نمی‌شناخت. هر فرد‌ یا کودک بود، یا بزرگسال. برای همین، ازدواج در پایان کودکی معنا داشت و بسیاری از افراد بزرگسال و کهنسال کنونی، در سنین بسیار پایین که هنوز به لحاظ جسمی و روانی از کودکی کنده نشده بودند، ازدواج می‌کردند؛ موضوعی که اکنون با عنوان «کودک‌همسری» شناخته می‌شود و متأسفانه هنوز در برخی خانواده‌ها ادامه دارد. من در میان خویشاوندانم، تجربه این موضوع را دارم و حتی یکی برایم تعریف می‌کرد که وقتی به خواستگاری‌ام آمدند، من در اتاقی دیگر با عروسکم بازی می‌کردم. به هر صورت، جامعه ایران در چندین دهه اخیر، تغییرات سریعی را تجربه کرده است و بیش از هرکس دیگری، سیاست‌گذاران و مدیران باید این تغییرات را درک کنند.

یکی از تغییرات اساسی در جامعه ایران، تقسیم دوره‌های زندگی به کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، بزرگسالی و کهنسالی است. این تقسیم‌بندی از سوی جامعه به رسمیت شناخته شده است و جامعه نسبت به آن توجه دارد؛ هرچند به دلایل گوناگون، هنوز شناخت دقیق و عمیقی در اقشار گوناگون نسبت به آن مشاهده نمی‌شود و همین نیز مبنای بسیاری از مشکلات در بین خانواده‌ها با فرزندان نوجوان و جوان‌شان و حتی در رفتار با کهنسالان می‌شود ولی متأسفانه مشاهده و تجربه زیسته جامعه کنونی ما نشان می‌دهد که مدیران و سیاست‌گذاران نیز با این تغییرات همراه نیستند و همچنان مانند گذشتگان می‌خواهند بر نوجوانان نیز لباس بزرگسالان بپوشانند و آنان را تنها در قالب‌های زیستی خودشان فهم کنند.

از آنجا که مدیران و برنامه‌ریزان ما چون کارهای بسیار زیادی دارند و خیلی کم فرصت خواندن کتاب و مقاله دارند، حالا که امکان برگزاری نشست‌های جمعی مجازی فراهم است، از متخصصان حوزه کودک و نوجوان دعوت شود و حداقل در یک جلسه برای آنان ویژگی‌های دوران نوجوانی شرح داده شود تا آنان اندکی با اتکا به یافته‌های علمی با نوجوانان مواجه شوند. مخصوصا نیروی انتظامی حتما این پیشنهاد را جدی بگیرد. حدود یک دهه پیش که با نیروی انتظامی همکاری پژوهشی داشتم، بودند افرادی چون جناب سرهنگ بیات و جناب سرهنگ شرافتی و دیگر اعضای دفتر مطالعات اجتماعی که اهل مطالعه و پژوهش بودند و در نشست‌هایی که با آنان داشتم، مسائل اجتماعی را به خوبی می‌دانستند و ابعاد آن را می‌شکافتند. خوب است نیروی انتظامی حداقل از نیروهای داخلی خود که از ظرفیت علمی مناسبی برای تحلیل مسائل اجتماعی برخوردار هستند، بهره‌مند شود تا در مواجهه با اقشار گوناگون اجتماعی، روش مناسبی را در پیش گیرد. این شیوه‌ای که اکنون در پیش گرفته، نشان می‌دهد حتی ظرفیت‌های کارشناسی اجتماعی نیروی انتظامی هم خاموش است.
اشاره‌ام به‌طور خاص به نیروی انتظامی از این جهت است که گشت ارشاد این نیرو که این روزها فعالیت خود را در برخورد با رعایت‌نکردن حجاب رسمی افزایش داده است، خواسته و ناخواسته با نوجوانان نیز مواجهه بیشتری دارد و خواهد داشت. در‌صورتی‌که بی‌توجهی به ویژگی‌های نوجوانان که به دنبال فضای امن اجتماعی برای بروز خود و نشان‌دادن هویت مستقل و تلاش برای اثبات خود‌ و به‌نمایش‌گذاشتن جسارت و نترسی و دریافت تأیید و پذیرش همالان، طی‌کردن گام‌های نخستین علاقه‌مندی به جنس مخالف و بروز آن هستند، می‌تواند عواقب بسیار ناگواری هم برای نوجوانان و هم برای وجدان جمعی جامعه داشته باشد. ما باید بدانیم که در دوران نوجوانی، گروه همالان اهمیت بیشتری نسبت به خانواده پیدا می‌کند. ما باید بدانیم که در این دوران توانایی مخالفت در جمع دوستان به‌شدت پایین و شکننده است و نوجوانان برای تأییدگرفتن از دوستان به‌راحتی هنجارهای گروهی را می‌پذیرند و عمل می‌کنند. ما باید بدانیم بزرگسالان مرجعیت اصلی رفتاری نوجوانان نیستند. ما باید بدانیم رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی نقش مؤثری در تغییرات شناختی و احساسی و رفتاری نوجوانان دارند و طرح صیانت و هزار برابر بالاتر از آن هم نمی‌تواند جلوی این تغییرات را بگیرد. ما باید بدانیم انتشار ارزشی و هنجاری (به‌ویژه هنجارهای تقابلی برای نشان‌دادن متفاوت‌بودن، نترس‌بودن، جسارت‌داشتن، بی‌خیال‌بودن و حتی توان تخریبگری) در بین نوجوانان با سرعت بیشتری رخ می‌دهد و از این ویژگی‌های خود بسیار هم لذت می‌برند و خشنود می‌شوند. ما باید بدانیم وقتی نوجوان به محیط اجتماعی می‌آید، اگر فضای امنی برایش فراهم شود، راحت‌تر با هنجار بزرگسالان همراه می‌شوند. ما باید بدانیم برخورد تند و خشن با نوجوان در فضای عمومی نه‌فقط احساسات او را جریحه‌دار می‌کند، بلکه با پخش خبر این برخورد، دیگر نوجوانان نیز با نوجوان آسیب‌دیده همراهی احساسی پیدا می‌کنند و رفتار تقابلی عمدی را در بین همسالان آنان تقویت می‌کند. ما باید بدانیم نوجوانان اهل ریسک هستند و در رفتارهای تقابلی، خود را در معرض خطر قرار می‌دهند. این در معرض خطر بودن هرچند از سوی خانواده نکوهش می‌شود‌ ولی از سوی گروه همالان تشویق و تأیید می‌شود و همین برای او کافی است. ما باید بدانیم تقریبا هیچ فضایی، به تأکید می‌گویم هیچ فضای خاصی را برای نوجوانان در عرصه عمومی مهیا نکرده‌ایم و آنان رهاشده در این فضا هستند (می‌ترسم فضایی را هم که مهیا می‌کنیم، ایدئولوژیک باشد که خودش واویلاست!). ما باید بدانیم... صدها نکته دیگر را درباره نوجوانان و البته اینکه دوران نوجوانی امروزه از نظر سال و طول عمر بیشتر هم شده است و 18سالگی دیگر پایان آن نیست و بخش قابل‌توجهی از روحیات نوجوانی تا چند سال پس از 20‌سالگی هم ادامه دارد.

بی‌توجهی به این ویژگی‌ها، موجب می‌شود قدرت ریسک نوجوانان در عرصه عمومی افزایش پیدا کند و رفتارهای هیجانی آنان تقویت شود. نوجوانی که اجازه شلوغ‌کاری در بوستان را نداشته باشد (بارها دیده‌ام که پلیس بوستان جلوی این شلوغ‌کاری را گرفته است)، در خیابان کناری بوستان، به اتومبیل‌های پارک‌شده خسارت می‌زند. گشت ارشاد مراقب باشد، نوجوانان را به لجبازی نکشاند. برخورد تند و تحقیرآمیز با آنان، نتایجی مانند برخورد با جوانان و میانسالان به همراه ندارد. جوانان و میانسالان درنهایت با آرامش رفتار پیشین خود را دنبال می‌کنند‌ ولی نوجوانان طور دیگری تلافی خواهند کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها