|

مطلق‌انگاری و گذشته‌گرایی در قبال روسیه

علیرضا سلطانی کارشناس اقتصادی

یادداشت استاد کیومرث اشتریان در شماره دیروز روزنامه «شرق» با عنوان «منطق میز روسی» حاوی تحلیل و نکات قابل توجه و جدیدی بود که لازم است از ایشان تقدیر شود، اما روح حاکم بر یادداشت مورد نظر و برخی نکات آن قابل تأمل است. یکی از ایرادات جدی به جامعه روشنفکری و نخبگانی ایران در حوزه‌های مختلف از جمله علوم انسانی و اجتماعی، سکوت و عدم ورود جدی به چالش‌های بنیادین و جدی کشور و نیافتن راه‌حل برای چالش‌ها از یک سو و از سویی همراهی با باورها و نگاه‌های عمومی در سطح جامعه است که بعضا نادرست و برخلاف منافع حال و آینده کشور و جامعه است. این باورها که عموما بر مبنای قواعد سنتی گذشته سعی در تدبیر حال و برنامه‌ریزی برای آینده دارد، تغییر و تحولات سریع و گسترده جهان را برنمی‌تابد و می‌کوشد همچنان در گذشته باقی بماند. نمونه‌هایی از این دست که کشور ما به آن دچار بوده، بسیار است. این مانع عمده‌ای برای ایجاد زمینه‌های توسعه کشور است. مگر اینکه این باورها و نگاه‌های در گذشته‌مانده ما ایرانیان نسبت به خود، دیگران و جهان پیرامونی تغییر یابد و به همان ترتیب رفتار و کردارمان هم متناسب با تغییرات صورت‌گرفته، دچار تغییر شود. طبیعتا در این مهم جامعه نخبگانی و فکری ایران نقش اصلی و کلیدی را دارد که به نظر می‌رسد درحال‌‌حاضر در حاشیه قرار دارد یا قرار داده شده است. آقای اشتریان در زمره نخبگانی است که اتفاقا برخلاف این جریان، در آگاهی‌سازی جامعه و سیاست فعال است اما در یادداشت «منطق میز روسی»، به نظر می‌رسد به جای تغییر نگاه غالب در ایران نسبت به روسیه، در خطر همراه‌شدن با آن نگاه است؛ نگاهی که از درون آن منافع ملی کشور ایران تأمین نخواهد شد. جمله نخستین یادداشت مزبور یعنی «هرچه به غرب نزدیک می‌شوید، از ما دور می‌شوید» بیانگر این نگاه مطلق‌گرایانه و سنتی است. شاید روس‌ها و شخص پوتین این نگاه را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده‌‌اند که بسیاری موارد این مسئله را نقض می‌کند، اما به فرض اگر این شعار هم برای روس‌ها مطرح باشد (که به‌طور مطلق نمی‌توان گفت که هست)، ایران نباید بر مبنای آن مناسبات خود را تنظیم کند. این جمله به مخاطب ضد روس ایرانی چنین القا می‌کند که همچنان نباید با روس‌ها کار کرد و به آنها اعتماد داشت. آقای اشتریان چنین القا می‌کند که رفتار سرد روس‌ها نسبت به هیئت ایرانی برای ایران دوراهی ایجاد کرده که باید بین روسیه و برجام یکی را انتخاب کند که این مسئله نادرست به نظر می‌رسد. این القا می‌تواند جریان ضد روسی فعال در ایران را نسبت به مناسبات با روسیه تقویت کند.

جریانی که صرفا با نگاه به گذشته سعی در تخطئه و تخریب مناسبات ایران و کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین دارد. چین و روسیه، کشورهای گذشته نیستند که صرفا براساس رفتارهای گذشته آنها به فکر تنظیم مناسبات باشیم. تغییر ساختار روابط بین‌الملل و قواعد بازی حاکم در آن، این کشورها را هم دچار تغییر کرده هرچند سرعت تغییر درباره این دو کشور متفاوت است؛ بنابراین باید بر مبنای واقعیات امروز و ملاحظات و الزامات آینده به کشورها و مناسبات با آنها نگریست. واقعیت این است که در عرصه سیاست بین‌المللی چین، روسیه، اروپا و آمریکا نه مطلقا بد هستند و نه مطلقا خوب. مسئله آن است که هر کشوری براساس منافع خود باید از محیط بین‌المللی و شرایط آن بهره‌برداری کند. اینکه سفر آقای رئیسی به روسیه با تغییر رویکرد ایران در مذاکرات از مذاکره مستقیم با آمریکا به مذاکره مستقیم ارتباط دارد، شکی وجود ندارد، زیرا مهم‌ترین و شاید تنها هدف سفر که باعث شد در قالب سفر کاری تعریف شود، همین مسئله است. مسئله‌ای که دولت ایران با وجود برخورد سرد روسیه و واکنش‌های منفی گسترده در ایران، هزینه‌های آن را پذیرفت چراکه با هزینه - فایده‌ای که دولت سیزدهم در این زمینه کرده، انجام آن را ترجیح داده است. بعید به نظر می‌رسد که دستگاه دیپلماسی ایران، انتظاری غیر از این برای انجام سفر می‌کشید، زیرا هماهنگی برای انجام سفر خیلی سریع و زمان آن، بسیار دیر اطلاع‌رسانی شد. شاهد دیگر در این زمینه سفر وزیر امور خارجه ایران به چین کمی قبل از سفر رئیس‌جمهور به روسیه بود. دولت ایران قصد داشت پیش از انجام مذاکرات مستقیم با آمریکا که زمینه احیای برجام را تسهیل می‌کند، به جریان‌های سیاسی حامی خود در ایران که تاکنون بر طبل عدم مذاکره با آمریکا می‌کوبند، این پیام را بدهد که تمرکز دیپلماسی خارجی فقط به آمریکا و غرب نیست و برای دولت سیزدهم، کشورهای شرقی مانند چین و روسیه اهمیت دارند. این سیاست تا حدودی مؤثر واقع شد به‌گونه‌ای که وقتی مقامات رسمی از مذاکره مستقیم با آمریکا سخن گفتند، داد کسی درنیامد جز منتقدان دولت که سعی کردند با نگاه سیاسی دولت و جریان اصولگرا را به عدول از اصول خود متهم کنند و درعین‌حال کم و کیف سفر به مسکو را به باد نقد بگیرند؛ بنابراین به نظر می‌رسد دولت با رفتاری که در پیش گرفت، تا حد زیادی و البته با پرداخت هزینه سنگینی به اهداف خود رسید، چراکه به نظر می‌رسد جریان حاکم سیاسی همراه‌داشتن گروه‌ها و نهادهای سیاسی حامی خود را در ماجرای مذاکره مستقیم با آمریکا بر ازدست‌دادن بیشتر وجهه سیاسی در جبهه مقابل به‌صورت موقت، ترجیح داد. روس‌ها هم به اهداف و نیات ایران از انجام این سفر آگاه بودند؛ بنابراین نخواستند همراهی لازم را بدون کسب امتیازات لازم داشته باشند. به‌طور طبیعی، ایران از جایگاه مهمی در سیاست خارجی روسیه برخوردار است اما این بیش از آنکه نه بر مبنای ظرفیت‌های سیاسی و اقتصادی ایران بلکه به دلیل مناسبات و چالش‌های سیاسی ایران با غرب است که موجب شده مسکو از این ظرفیت برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در قبال غرب و آمریکا استفاده و به بیان دقیق‌تر سوءاستفاده کند.

واقعیت این است که آثار و پیامدهای رفع چالش‌های سیاسی ایران با غرب، فقط به ثبات مناسبات ایران به این کشورها کمک نمی‌کند بلکه به واقعی‌شدن و چه بسا بهبود و ثبات مناسبات ایران با کشورهای شرقی از جمله چین و روسیه هم کمک می‌کند. درعین‌حال در یک شرایط باثبات و متوازن و براساس ظرفیت‌های واقعی قدرت، مناسبات ایران با کشورهای مختلف در یک روال عادی قرار می‌گیرد. شرایط حاضر مانع از ایجاد مناسباتی پایدار و راهبردی به معنای واقعی در روابط ایران و روسیه شده و طبیعتا زمینه سوءاستفاده طرف مقابل را کم می‌کند. ایران باید تلاش کند مناسبات با روسیه و چین و خصوصا روسیه را بر مبنای متغیرهای دوجانبه و نه متغیرهای بیرونی تنظیم کند. از این منظر سفر آقای رئیسی به مسکو نه یک سفر هدفمند برای ایجاد مناسبات پایدار در روابط دوجانبه بلکه سفری کاری برای بهره‌برداری سیاسی موقت ارزیابی می‌شود. بر این مبنا شاید رفتار روس‌ها در قبال این سفر و چینش میز مذاکرات در کرملین امری طبیعی تحلیل شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها