|

داشتن یا نداشتن‌‌

آیا پرداختن به موضوع لزوم تناسب داشتن مدرک تحصیلی با مسئولیت مدیریت شهری، آن‌هم در سطح قوای اصلی اداره کشور، با هدف یا اهداف سیاسی بوده است ‌یا غیر‌سیاسی؟

علی  عسکری

 

آیا پرداختن به موضوع لزوم تناسب داشتن مدرک تحصیلی با مسئولیت مدیریت شهری، آن‌هم در سطح قوای اصلی اداره کشور، با هدف یا اهداف سیاسی بوده است ‌یا غیر‌سیاسی؟ و آیا بر نتایج قطعی پژوهش‌های انجام‌گرفته‌ای تکیه داشته است که در نهاد‌های متناسب مانند دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های مرتبط با موضوع به انجام رسیده باشد؟

پاسخ به هر دو این پرسش‌ها نه قصد نگارنده است و نه در اندیشه‌ها و تحلیل‌های این حقیر شایستگی لازم و کافی برای ابراز نظر در آن موارد موجود است؛ بنابراین کاوش در اصل موضوع یاد‌شده را از دریچه نظرگاهی دیگر به اشتراک می‌گذارم که به گمانم، اصیل‌تر و پراهمیت‌تر از پاسخ‌یافتن برای آن دو پرسش فرضی ذکر‌شده است و همانا منظر معرفت‌شناسی و نیز جامعه‌شناسی رشد خواهد بود. در تعریف می‌توان تخصص را به دو نسبت معرفتی و مهارتی تقسیم کرد. متخصص معرفتی فردی است که در مقایسه با اکثر مردم یک جامعه هدف، در مقابل مجموعه بزرگ‌تری از گزاره‌های مرتبط با یک دامنه تخصصی، در وضع معرفتی بهتری قرار دارد؛ به‌گونه‌ای که آنها را می‌داند‌ یا باور مؤثری دارد. اما متخصص مهارتی کسی است که مهارت لازم و کافی مرتبط با محتویات آن دامنه تخصصی را دارا‌ست. شاید بدیهی باشد که میزان برتری و اهمیت بیشتر یافتن این دو قسم از تعریف تخصص براساس نوع موضوعیت اصلی که بر فرض مثال علوم تجربی و پایه باشد یا موسیقی و ورزش و مدیریت، متفاوت است. پرواضح است که برخی از آنها مانند مدیریت، خود انواع گوناگونی دارند که بر ارزش‌آفرینی و تقدم‌یافتن هر‌کدام‌شان‌ اثرگذار خواهد بود که البته اساس این یادداشت نیز بر مدار شاخه‌ای از مدیریت بوده است. با رویکرد‌های متنوع دیگری در معرفت‌شناسی اجتماعی می‌توان تعاریف دیگری نیز برای تخصص مطرح کرد که در مقصود و حوصله این یادداشت نخواهد گنجید، اما یادآوری یک نکته‌ بسیار حائز اهمیت است... 

...آن اینکه با هر تعریف و معیار که بخواهیم تخصص‌داشتن یا تخصص‌نداشتن فردی را مورد سنجش قرار دهیم‌، یادمان بماند که مفهوم تخصص، سیال است و پویا‌ و هرگز نمی‌تواند با معیارهای ثابت، غیر‌پویا و غیر‌متناسب با شرایط زمانی و مکانی همراه شود. بنابراین همواره به موقعیت‌های سنجش وابسته است‌ و هر‌چقدر سرعت، کمیت و کیفیت تغییرات به نسبت زمان و مکان بیشتر باشد که در این قرن حاضر هم‌ بیش از پیش این‌گونه است، توجه به این مهم‌ حیاتی‌تر می‌شود.

اگر «فهم موضوعی» را پایه و اساس مؤثرتری برای تعریف تخصص بدانیم که از «توانایی مهارتی» هم بی‌نیاز نخواهیم شد، آنگاه می‌توان متخصص را این‌گونه توصیف کرد: کسی که نسبت به تعداد بیشتری از مردم جامعه هدف، فهم بیشتر و توان کافی در مواجهه با دامنه تخصصی مد‌نظر در زمان خویش دارد.‌ برای محقق‌شدن این مفهوم، پنج شرط را به‌عنوان پیش‌نیاز اساسی تحقق می‌توان برشمرد: 1. باور به مجموعه درخور توجهی از اطلاعات و داده‌های صحیح و مؤثر مرتبط، 2. وجود انسجام در باورهای موجود، 3. داشتن توانایی تحلیل، استنتاج، ارزیابی و نتیجه‌گیری فعالانه و نقادانه، 4. کارآمدی اطلاعات و داده‌های صحیح و مؤثر و نیز فهم و توانایی‌های مرتبط با آنها در بازه زمانی مورد بررسی و 5. مؤثر‌بودن سرفصل اساسی ‌یا موضوع مورد نظر بر جامعه هدف برای تعریف متخصص.

حال که این پیش‌نیاز‌های مقدماتی و به نظر مهم را در تعریف عمومی تخصص و تحقق آن‌ به اختصار برشمردیم، الزامی به نظر می‌رسد که در دو پرسش مهم‌‌تر از سؤالات اولیه این یادداشت که در این فرصت بی‌پاسخ هم مانده‌اند، تأملی ژرف داشته باشیم:

اول آنکه آیا تناسب مدرک تحصیلی مرتبط با مدیریت شهری برای حصول پنج شرط تحقق تعریف تخصص که در بالا به آنها اشاره شد، لازم ‌یا حتی کافی است؟‌ -بماند که سالیانی طولانی تلاش کردیم مدرک‌گرایی را در میان آحاد جامعه کم‌رنگ کنیم و عصر تکنولوژیک حاضر نیز با تمام تعاریف نوینی که برای اثربخشی و بهره‌وری در سیاست، اقتصاد، اجتماع، هنر و فرهنگ به همراه آورده است، بر این طبل پر‌طنین محکم‌تر می‌کوبد- و دوم آنکه آیا میزان رشد و پرورش قسمت‌های مختلف فیزیولوژیک مغز هر انسانی را که می‌خواهد با عنوان‌ -یا بدون عنوان‌- متخصص مسئولیتی را بپذیرد، می‌توان پیش از سپردن آن مسئولیت و اختیار‌ مورد سنجش و ارزیابی صحیح و دانش‌محور قرار داد؟‌ به‌ویژه آنکه به گواه متخصصان علوم روان‌پزشکی و روان‌شناختی، کمیت و کیفیت عملکرد هر‌کدام از بخش‌های مغز انسان بر نتیجه نهایی میزان کارآمدی آن و نمایه رفتاری آن انسان تأثیری بی‌اندازه دارد.

پاسخ به پرسش نخست شاید در مسیر خوانش این یادداشت قابل توصیف باشد، اما بی‌شک جواب‌دادن به دومین و آخرین سؤال این نوشتار، اگر مثبت هم به نظر آید، برای شناخت روش‌های علمی و ابزارهای قابل کاربرد، مشارکت روان‌پزشکان و روان‌شناسان و در ادامه جامعه‌شناسان متخصص در رشته‌های گوناگون را طلب می‌کند و صد‌البته متخصصان حوزه روان‌شناسی و روان‌پزشکی کودک و نوجوان، آموزش، پرورش و تربیت که در گشودن پنجره‌ای نو به برنامه‌ریزی‌های کلان در فراگیرکردن نسل‌هایی با بهره‌وری بیشتر‌ تأثیری بی‌اندازه دارند.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.