|

جفای مرگبار روایت‌های نصفه‌‌و‌نیمه برجام

دوستی در تماسی تلفنی از من خواست کارشناسی را که از مکانیسم ماشه سر در‌می‌آورد‌ برای سخنرانی در جمعی دانشگاهی معرفی کنم. گفتم اگر بگویم‌ کسی را نمی‌شناسم، صحیح نیست، اما کسی را که بدون حب یا بغض تمام جوانب امر را بازگوید و به قولی خودسانسوری نکند، نمی‌شناسم که البته شاید در این ناآشنایی مشکل از من باشد.

دوستی در تماسی تلفنی از من خواست کارشناسی را که از مکانیسم ماشه سر در‌می‌آورد‌ برای سخنرانی در جمعی دانشگاهی معرفی کنم. گفتم اگر بگویم‌ کسی را نمی‌شناسم، صحیح نیست، اما کسی را که بدون حب یا بغض تمام جوانب امر را بازگوید و به قولی خودسانسوری نکند، نمی‌شناسم که البته شاید در این ناآشنایی مشکل از من باشد. با این وجود، پیشنهادم این بود که از هر دو طیف یک کارشناس دعوت کنند تا هر‌کدام روایت خود را از برجام و ذیل آن، مکانیسم ماشه بگوید. باشد تا با این تمهید، هم هر دو روایت مختلف شنیده شود و هم بالطبع‌ خودسانسوری جناحی هر یک از آن دو توسط دیگری جبران و در مجموع‌ تصویر کم‌و‌بیش روشنی ارائه شود. 

 با پایان‌یافتن تماس تلفنی، به فکر فرو‌رفتم که چرا ما بدون آنکه اجانب دخیل باشند، ‌خودمان در داخل در باب موضوعی واحد (در اینجا‌ برجام) روایت‌های متفاوت و دست‌کم ناقصی داریم؟‌

 اینجا که دیگر پای دشمن و غیرخودی در کار نیست؛ اینجا که بحث راجع به دو موضوع متفاوت نیست که هر‌کدام روایت خاص خود را داشته باشد. نگارنده که در طول عمرش به هیچ جناح، باند، دسته، حزب‌، جبهه و طیف سیاسی‌ای کوچک‌ترین وابستگی و تعلق‌خاطری نداشته و ندارد، با توجه به آگاهی از مفاد برجام و سابقه و لاحقه آن و با عنایت به مفرداتی که از نحوه شکل‌گیری آن می‌داند، شهادت می‌دهد که هیچ‌یک از راویان این قرارداد (اعم از دست‌اندرکاران و مخالفان) تمام داستان را روایت نمی‌کند و هر‌کدام فقط بخشی را بازمی‌گوید که گمان می‌رود با گرایش یا منافع او سنجاق شده است.

این یادداشت به‌هیچ‌وجه قصد ورود به مفاد و محتوای برجام و ارزش‌گذاری آن را ندارد که خود بحث مستوفا و البته مستقلی است؛ آنچه گزاره اصلی ما در اینجاست، این است که تبیین، تأویل و تفسیرهایی که از برجام می‌شود، یکی از بدخیم‌ترین مصادیق جنگ روایت‌ها‌ست؛ جنگی که موجد و موجب نقار و قهر و غضب جناحین، از بین رفتن اعتماد عمومی و انرژی و وقت مسئولان و غیرمسئولان شده است.

راستی چرا ما به چنین آفت و دردی مبتلا شده‌ایم؟‌ این اگر فاجعه‌ای در تراز ملی نیست، پس چیست؟ این اگر جنگ داخلی از نوع نرم نیست، پس چیست؟ این اگر اسباب دشمن‌شادی و طبعا سرافکندگی ما نیست، پس چیست؟ این مگر باعث سایش توانمندی‌های بالقوه و بالفعل ما نمی‌شود؟ این مگر ما را به سمت پرتگاه نمی‌برد؟

شوربختانه علت‌العلل مشکلات این‌چنینی صبغه فرهنگی دارد و اگر عللی غیر از این صبغه در کار باشد هم به قول فلاسفه، اعدادی (معدات) است. آنها که پدیده‌هایی همچون همین برجام را به‌طور ناقص، گزینشی و خودسانسور‌شده روایت می‌کنند، بدانند که با گفتن نصف حقیقت مرتکب بدترین دروغ‌گویی می‌شوند. این از آن رو بدترین است که بخشی از حقیقت را با خود دارد و همین باعث گمراهی اذهان عمومی و تشویش افکار می‌شود که بسیار خطرناک است.

گفتن نصفه‌‌و‌نیمه حقیقت (یا همانا گفتن بزرگ‌ترین دروغ) دارای اثر وضعی خانمان‌سوزی است. همین اثر تا آنجا که به برجام مربوط می‌شود، سایه شومش را در این ۱۰ سال بر همه شئونات زندگی ما ایرانیان گسترانده و خسارات جانی و مالی وحشتناکی تحمیل کرده است.

در این روایتگری نصفه‌و‌نیمه، عواملی همچون اعمال سانسور و عدم اطلاع‌رسانی درباره شرایط خطیر و خطرناکی که کشور در بدو روی کار آمدن دولت یازدهم با آن مواجه بود و ما را از سر ناچاری به مذاکره با پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت و آلمان (۱+۵) کشاند و توافقی به اسم «برنامه راهبردی جامع اقدام (اختصارا برجام)» را نتیجه داد، بامبول‌بازی‌های سیاست‌زده و نیز ساده‌لوحی‌ها، قهرمان‌بازی‌ها و تنگ‌نظری‌ها در‌باره مشارکت‌جویی به منظور انجام بهینه مذاکرات و تنظیم قراردادی پخته و منصفانه‌تر و عدم آگاهی کافی از ادبیات و اصطلاحات فوق‌العاده تخصصی چنین توافق‌نامه‌هایی و غفلت از شیطنت‌های حرفه‌ای آمریکایی‌ها دخیل و سهیم‌ هستند.

چکیده کلام آنکه‌ اگر نبود عوامل نام‌برده در فراز اخیر این یادداشت و اگر نبود اثر وضعی زیان‌بار و خطرناک آنها و اگر نبود دور تسلسل وقفه‌ناپذیر روایتگری‌های جناحی به‌شدت هزینه‌زا در این یک دهه اخیر، به این کشور و مردم آن تا این حد جفا روا نمی‌شد.

آخرین اپیزود مشارکت این جفای بزرگ و سهمگین در کلیه شئونات کشور را باید در شکست مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و شبیخون رژیم جنایتکار اسرائیل و همدستی و حمله خائنانه آمریکا سراغ گرفت که داغ صدها دانشمند و فرمانده و سرباز سلحشور وطن و غیرنظامی مظلوم کشورمان را بر دل ما‌ گذاشت و برای همیشه عزادارمان کرد.

آنها که در داخل آن جفا را در حق این کشور و مردمش روا داشتند و همچنان روا می‌دارند، بدانند که وجدان‌شان قرار نخواهد گرفت.

به آنها باید نهیب زد، این تذهبون؛ کجا می‌روید؟

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.