|

بیان قدرت ما

مقام معظم رهبری در سخنان روز یکشنبه 16/9/1404 خطاب به هیئت وزیران مطالبی را ارائه کردند که در میان آنها ضرورت پیش‌بینی اولویت‌های کشور بر پایه «فوریت» و «زیرساختی‌بودن» و همچنین بیان «قدرت»‌ها بود.

مقام معظم رهبری در سخنان روز یکشنبه 16/9/1404 خطاب به هیئت وزیران مطالبی را ارائه کردند که در میان آنها ضرورت پیش‌بینی اولویت‌های کشور بر پایه «فوریت» و «زیرساختی‌بودن» و همچنین بیان «قدرت»‌ها بود.

این تذکر نشان می‌دهد که ایشان برخلاف متن برنامه هفتم توسعه (که ظاهرا متن آمال و آرزوهاست و چه‌بسا در آن اشتباهاتی هم دیده می‌شود) اعتقاد به اولویت‌گذاری دارند، همچنان که دولت می‌تواند از میان انبوه احکام برنامه هفتم -که آن را اجرانشدنی و منوط به تأمین 200 میلیارد دلار کرده است- اولویت‌های کشور در‌حال‌حاضر را احصا کند و با تدبیر سیاست‌های لازم نسبت به انجام آنها مبادرت کند. بی‌مناسبت نیست که بگوییم د‌ر‌حال‌حاضر -حداقل از نظر افکار عمومی- دولت فاقد سیاست برگزیدن اولویت‌ها و پیگیری حل آنهاست. درست است که شخص رئیس‌جمهور فعال است و به‌‌ویژه در طول یک سال گذشته با حوادث و گرفتاری‌های زیاد روبه‌رو شده و این نوع گرفتاری‌ها همچنان ادامه دارد و معلوم نیست تا چه حد بتوان در کشور ثبات ایجاد کرد، اما به هر حال در هر وضعی نمی‌توان از سرنوشت و آینده ایران چشم‌پوشی کرد. رئیس‌جمهور شعار انتخاباتی خود را «برای ایران» انتخاب کرده بود.

اینکه «برای ایران» را معنی کنیم، بسیار ضروری است و البته هر کاری را می‌توان در چارچوب «برای ایران» توجیه کرد و صد البته غلط هم نیست، اما باید ببینیم اگر کاری را در چارچوب «برای ایران» بنامیم، آیا کارهای بزرگ‌تر و اساسی‌تر در همین جهت زمین مانده است و آیا به آنها توجهی می‌شود یا خیر. اینک برخلاف گذشته نه‌چندان دور ظاهرا حکمرانی به این نتیجه رسیده که ایران باید حفظ و حراست شود، بنابراین اولویت‌ها را باید در راستای حفظ ایران برشمرد تا از خطاهای منجر به نابودی ایران اجتناب کنیم. امام (ره) فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است. البته حفظ نظام بدون حفظ ایران امری موهوم و انتزاعی است.

باید ایران وجود داشته باشد تا نظام در آن حفظ شود، بنابراین به طریق اولی حفظ ایران از اوجب واجبات است و این نه صرفا به دلیل بیانات امام (ره)، بلکه بر حسب عقل و تاریخ و تداوم استقلال و باقی‌ماندن میراث برای آیندگان حفظ ایران واجب‌ترین و ضروری‌ترین و عاقلانه‌ترین کار است، بنابراین اولویت کار باید حفظ ایران باشد و نه اقدامات و اظهارات مشابه پوپولیستی برای راضی‌کردن و سرگرم‌کردن مردم که نه ممکن است و نه رئیس‌جمهور می‌تواند. اما در مقام بیان قدرت‌ها باید گفت که داشتن‌ها، خود قدرت است اما داشتن‌های ثابت یا در حال مصرف، قدرت نیست. قدرت یعنی تصمیم‌‌گیری و پیگیری برای به ثمر رسیدن تصمیم‌ها.

اگر بتوانیم بگوییم چه تصمیمی اتخاذ کرده‌ایم و چگونه و در چه زمانی آن را به ثمر می‌رسانیم، وفای به عهد کرده‌ایم. مثلا دولت بگوید چه تصمیمی برای حفظ ایران گرفته است. واقعا معلوم نیست چرا دولت مسئله «حفظ ایران» را با وجود شعار «برای ایران» از قلم انداخته است، اگر واقعا به «برای ایران» اعتقاد هست و حداقل حرف امام (ره) راهنما است، پس چرا حتی برای یک بار نه در سخنرانی‌ها و نه در مصاحبه‌ها به مسئله حفظ ایران اشاره نشده است. وقتی حفظ نظام از اوجب واجبات باشد و حتی فروعات اسلام و بالاتر از آن به خاطر حفظ نظام می‌تواند تعطیل شود و حفظ نظام مستلزم حفظ ایران است، چرا ایران از یاد رفته است. اینکه پس از تجاوز اسرائیل یادمان بیفتد که از ایران یاد کنیم و سرودهای حماسی بخوانیم، آیا به معنی حفظ ایران است؟

یادمان باشد حفظ ایران ابعاد گوناگون دارد. حفظ مرزها و حدود و ثغور از تجاوز دشمنان که با وجود آنکه رئیس‌جمهور، رئیس شورای دفاع است، نوعا مردم آن را از وظایف نیروهای مسلح می‌دانند و چنین نیز هست. اما حفظ ایران ابعاد داخلی فراوان دارد که متأسفانه در کثیری از ابعاد دچار فروپاشی شده‌ایم،‌ به‌ویژه در حفظ سرزمین داخل کشورمان و نعمت‌های طبیعی خداداد آن و هیچ‌کس، هیچ تصمیمی نمی‌گیرد و دولتمردان اوقات خود را به سرگرمی کاغذ‌بازی و جلسات مطول بی‌حاصل و رفع و رجوع‌های باطل می‌گذرانند. حکمرانان محترم، ریاست‌ جمهور، مجمع تشخیص مصلحت، نمایندگان مجلس، روحانیت معزز، پایداری‌ها و روشنفکران، و دیگران، شما که خود را تابع امام (ره) می‌دانید، بگویید برای حفظ ایران و حفظ نظام کدام تصمیم را گرفته‌اید و حاصل آن چه بوده است؟ جز تداوم  تخریب و زوال.

موضوع آن‌قدر واضح است که نیاز به توضیح ندارد. فقط لازم می‌داند یک مثال از بی‌تصمیمی و بی‌ارادگی را بیاورم؛ موضوع دریاچه ارومیه که خشک‌‌شدن آن مرگ میلیون‌ها هکتار کشاورزی شرق ارومیه و بیماری و دربه‌دری میلیون‌ها انسان ساکن در آن مناطق یعنی آذربایجان شرقی، زنجان و قزوین را در پی خواهد داشت. همه دوستان، داستان دریاچه آرال را می‌دانند که با خشک‌شدن آن مزارع کشاورزی نمکزار شد و مردم بیمار و دربه‌در. 

در طول سال گذشته دریاچه مرتبا خشک شده است و آقایان تماشاگر. واقعا طبیبی برای معالجه پیدا نمی‌شود و همه نشسته‌اند تا بیمار بمیرد؟ آقایان راه‌حل بسیار ساده است؛ حقابه دریاچه را یک سال به دریاچه بدهند تا احیا شود. می‌گویید کشاورزی را چه کنیم؟ می‌گویم نشسته‌اید تا میلیون‌ها هکتار زمین کشاورزی شرق ارومیه از بین برود، آن‌وقت ماتم چند هزار هکتار را گرفته‌اید؟ یک سال عدم‌النفع به کشاورزان بدهید. 

خوب است رئیس‌جمهور اهل آنجا‌ست، اگر اصفهانی بود چه می‌شد؟ آیا همه راه‌حل‌ها مرده است؟ وزیر نیرو که مسئول آب و برق است، می‌گوید مردم کمتر نان بخورند! واقعا شلختگی چه کار که نمی‌کند؟ دولت محترم در این هیاهوی نابسامانی سیاسی و سایه جنگ و تحریم‌ها و تهدیدها که ظاهرا از کنترل او خارج است، به هر طریق باید به حفظ ایران بیندیشد و در این راه اعتقاد و ارائه تصمیمات محکم لازم است؛ والا اگر ترجیع‌بند شعرش «نمی‌گذارند» باشد، همراه با حفظ‌نشدن ایران، خود را نیز حفظ نخواهد کرد. ایران به مردان اندیشمند و دلیر محتاج است

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.