|

تدبیر ایران در همکاری با آژانس

1- در توافق با آژانس انرژی اتمی، ایران بازی دیپلماتیک خود را پیش از شورای امنیت به آژانس انرژی اتمی برده است تا چالش هسته‌ای را به چارچوب قواعد، مقررات و هنجارهای سازمان انرژی اتمی بازگرداند و از سپردن سرنوشت این گوی آتشین به دستان اروپا و آمریکا که مطالبات فراهسته‌ای از ایران دارند، جلوگیری کند.

1- در توافق با آژانس انرژی اتمی، ایران بازی دیپلماتیک خود را پیش از شورای امنیت به آژانس انرژی اتمی برده است تا چالش هسته‌ای را به چارچوب قواعد، مقررات و هنجارهای سازمان انرژی اتمی بازگرداند و از سپردن سرنوشت این گوی آتشین به دستان اروپا و آمریکا که مطالبات فراهسته‌ای از ایران دارند، جلوگیری کند. یک بار این گوی آتشین در قالب برجام به دامان 1+5 افتاد که نتیجه آن را همگان می‌دانند.

نظریه بازی‌ها این آموزه را دارد که افزایش شمار بازیگران در یک منازعه بین‌المللی حل‌وفصل آن را دشوار می‌کند. اروپا و آمریکا اکنون می‌پندارند در موضع قدرتند و در پی مطالبات حداکثری و عدم تمایل به حل مسئله‌. این رویکرد، فرضیه «حل‌نشدنی‌بودن اختلاف ایران و آمریکا» را حداقل در میان‌مدت تقویت می‌کند. در چنین مواردی، یک گزینه مهم برای طرفِ ضعیف‌تر کش‌دادن بازی یا به قاعده درآوردن آن است؛ هر قدر بتوانید از سر راه گله بوفالوهای وحشی کناره گیرید، غنیمت است. در این جنون سرکشِ «ترامپ-نتانیاهو»، تمدن سیاسی مغرب‌زمین آبستن جوهره‌ای از خودتخریبی است. ایران نیز از این ستون به آن ستون، طاس بازی خود را به بام فلک می‌اندازد و این‌چنین آینده بازی خود را به بساط ابهام می‌افکند؛ «سیاست‌ناگذاری» هم نوعی سیاست‌گذاری است، بنابراین گزینه ایران این است که از بازی در زمینی که مبهم یا فاقد چارچوب روشنی است، خودداری کند. در عوض این بازی را به درون یک چارچوب حقوقی یعنی همکاری با آژانس و پروتکل‌های مربوطه بکشاند. به‌عنوان یک تاکتیک، بازی ایران هوشمندانه است.

2- یک نکته منفی در تمرکز ایران بر آژانس این است که شما به تعهدات خود عمل می‌کنید اما در مقابل خبری از لغو یا تعلیق تحریم‌ها نیست.

آری درست است، اما مگر آمریکا و اروپا به تعهدات برجامی خود عمل کرده‌اند؟ به همین دلیل است که ایران نقد «تعویق تصمیم» را به نسیه «تعلیق تحریم» ترجیح داده است.

3- یک فرض این است که طرف‌های غربی می‌دانند که به‌کارگیری سازوکار ماشه سبب می‌شود تا ایران از پیمان منع گسترش موسوم به «ان‌پی‌تی» خارج شود. در چنین صورتی دست‌شان از چماق تهدید کوتاه می‌شود، پس خود نیز مایل‌اند که آن را به تأخیر بیندازند. به‌کارگیری سازوکار ماشه چیزی بیش از آنچه تا امروز با دست آورده‌اند، نصیب‌شان نخواهد کرد. سوز سهمگینی در ساز ماشه نمانده، چون تحریم‌های حداکثری آمریکا به سقف خود رسیده است، جنگ هم که یک بار انجام شده است و اگر تکرار شود، چیزی بیش از گذشته عایدشان نمی‌شود. ایران هم نشان داده است که با وجود آنکه از درگیری اجتناب می‌کند، می‌تواند آسیب‌های جدی به اقتصاد اسرائیل وارد کند. جنگ برای آمریکا و اسرائیل چندان هم کم‌هزینه نیست.

4- اروپا و آمریکا ابزار فشار «سازوکار ماشه» را دارند و ایران نیز «ابزار» خروج از پیمان را. ایران می‌تواند هرآینه عهد بشکند و بر سر پیمان نماند. ازاین‌رو باید بتواند این ابزار را هنگامی به کار گیرد که فایده آن بر هزینه‌اش بچربد. ایران اعلام کرده است که خواستار تولید بمب اتم نیست، بنابراین وجهی ندارد که فعالیت‌های خود را با خروج از «ان.‌پی‌تی» پنهان کند.

این خروج آن‌گاه اهمیت دارد که بخواهد بمب اتم بسازد؛ چیزی که در استراتژی هسته‌ای ایران تاکنون وجود نداشته است، بنابراین در برابر چماق اسنپ‌بک و چماق بزرگ‌تر، یعنی قلمدادکردن ایران به ‌عنوان خطری برای امنیت بین‌الملل (موضوع ماده 42 فصل هفتم منشور)، ایران تنها ابزاری که دارد «تهدید خروج از ان‌پی‌تی» است. این چماق را باید فعلا بر سر آنان نگه دارد. ممکن است گفته شود بازرسان می‌توانند نقاط حساس امنیت هسته‌ای ما را بر دشمنان آشکار کنند. پاسخ این است که مگر اکنون آشکار نیست؟

5- برخی واکنش‌ها «حرص آدمی را راضی می‌کند و نه عقل او را». آشکار است که گروسی مأموریت خود را با بوالهوسی دنبال می‌کند و در پی دبیرکلی بر سازمان ملل است. همچنین آشکار است که شرافت حرفه‌ای خود را در تمهید مقدمات جنگ 12‌روزه زیر پا گذاشته است. اما همه اینها توجیه نمی‌شود که ما بر‌اساس ملاحظات و اولویت‌های خود سیاست‌های‌مان را پیش نبریم و پیش‌رسانه و پیش‌دستانه از پیمان منع گسترش خارج شویم.

6- موضوع دیگر وضعیت ابهام است که غبار تردید در دل آینده بر‌می‌انگیزد و از نظر رنج مردمان، سراسر می‌بَرَد در استخوان درد. این البته اسباب نگرانی است. اما این وضعیت، ریشه در ناکارآمدی‌های اساسی در اداره کشور دارد. فرایندهای رسیدگی به پرونده هسته‌ای ایران در این ابهام وزن کمتری دارد. هر‌چند این وزنِ کمتر نیز برای روابط خارجی ما سرپنجه‌ای آهنین دارد. همه چیز در گرو اصلاحات ساختاری و از‌جمله اصلاحات ساختاری در اقتصاد سیاسی ایران است. قوه عاقله نظام سیاسی و بدنه خبرگی-علمی کشور ظرفیت لازم را برای فهم مشکلات اساسی ساختار اقتصاد سیاسی دارد. مهم اراده سیاسی در سطوح بالای حاکمیت است که بتواند خود را از چنگال اقتصاد سیاسی معیوب برهاند. مهم‌ترین مؤلفه آن درگیر‌شدن نهادهای سیاسی-نظامی در اقتصاد است که به معنی محروم‌شدن گستره وسیعی از نیروهای ملی در مشارکت اقتصادی است.

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.