|

دلیل ماندگاری 28 مرداد در ذهنیت جمعی ایرانیان

اتفاقاتی که مرداد 32 افتاد و فرجام آن که شکست دولت ملی دکتر مصدق بود، از معدود اتفاقات تاریخ معاصر ما‌ست که در ذهنیت و خاطره جمعی ایرانیان ماندگار شده‌ است.

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

اتفاقاتی که مرداد 32 افتاد و فرجام آن که شکست دولت ملی دکتر مصدق بود، از معدود اتفاقات تاریخ معاصر ما‌ست که در ذهنیت و خاطره جمعی ایرانیان ماندگار شده‌ است. با گذشت زمان، توجه به این نقطه عطف تاریخی در ایران معاصر رو به افزایش است و به‌ویژه در سال‌های اخیر به نحوی فزاینده شاهد نوشته‌ها، گفت‌وگوها و مراسمی در روزهای منتهی به سالگرد کودتای 28 مرداد بوده‌ایم. به گمان من، دلیل اصلی این ماندگاری از آن جهت است که 28 مرداد لحظه تاریخی شکست آخرین تلاش جامعه ایرانی برای تحقق اهداف جنبش مشروطه بود.

اهمیت جنبش یا به قولی انقلاب مشروطه در تحولی بنیادی بود که در اندیشه سیاسی دوهزارو‌500‌ساله ایران ایجاد کرد. بر پایه اندیشه سیاسی سنتی، استبداد دیرپا و تنومند ایرانی ماهیتی شاه-خدایگانی یا شاه-ظل‌الهی داشت. شاه، «خدایگان سپهر آستان» و سایه خدا بر زمین توصیف می‌شد. قدرت او مطلق و رأی او جهان مطاع به‌شمار می‌آمد. او گماشتگان و کارگزارانی را به دلخواه نصب و عزل می‌کرد؛ گماشتگانی که بر مقام و مال و جان خود ایمن نبودند. مطابق اندیشه سیاسی سنتی، شاه در ازای چنین اختیارات و اقتدارات مطلقی، پاسخ‌گو و مسئولیت‌پذیر نبود و قرار بود که تنها در روز جزا به ذات باری پاسخ دهد. خروجی چنین اندیشه‌ای برای امور کشوری و مردم عادی چیزی جز اغتشاش و بی‌قانونی نبود. هم شاه و هم گماشتگان او در ولایات بی‌پروا و بوالهوسانه تصمیم می‌گرفتند و عمل می‌کردند.

هدف اصلی مشروطه، با فاصله زیاد از دیگر اهداف آن، «سلب خودسری از شخص همایون» و استقرار حکومت قانون بود؛ قانونی که توسط نمایندگان واقعی مردم نوشته شده‌ باشد. مشروطه را از آن جهت که توانست اندیشه سیاسی در ایران را دگرگون کند، می‌توان یک انقلاب نیز دانست. اندیشه سیاسی جدید رابطه شاه با خدا را قطع کرد و بر آن شد که سلطنت ودیعه‌ای است الهی که از جانب ملت به شاه داده می‌شود؛ حاکمیت از آن ملت است و شاهی که از مسئولیت مبرا‌ست حق دخالت در امور حکومتی را که در اختیار مجلس و دولت است، ندارد؛ فرامین شاه تنها در‌صورتی‌که امضای وزیر مربوطه را داشته باشد، قابل اجراست؛ امور قوای مسلح توسط دولت و وزیر منتخب مجلس و در چارچوب قوانین مجلس انجام می‌شود و‌... . هدف اصلی مصدق که مهم‌ترین وجهه سیاسی او را باید ‌مشروطه‌خواهی‌اش دانست، پیشبرد و اجرای فلسفه سیاسی مشروطه بود.

او در جلسه تاریخی 9 آبان 1304 مجلس که برای خلع قاجاریه تشکیل شده بود، نطقی ایراد کرد که می‌توان آن را بیانیه زندگی سیاسی او دانست. او در این نطق ضمن تقدیر از خدمات رضاخان برای برقراری امنیت در کشور گفت: «اگر ما قائل شویم که آقای رئیس‌الوزرا پادشاه بشوند، آن‌وقت در کارهای مملکت هم دخالت کنند و همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می‌کند، در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد، شاه هستند، رئیس‌الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند. بنده اگر سرم را ببرند تکه‌تکه‌‌ام بکنند و آقا سیدیعقوب هزار فحش به من بدهد، زیر بار این حرف‌ها نمی‌روم...». پیگیری او برای اجرای اندیشه سیاسی مشروطه به مخالفت او با احیای خودکامگی فردی در دوره رضاشاه، پافشاری او بر اینکه امر حکومتی امری است بین مجلس و دولت و شاه نباید در آن دخالت کند، تأکیدش بر اینکه «مملکت مشروطه باید از مملکت مشروطه اصلی تقلید کند که انگلستان است»، شاه سلطنت می‌کند حکومت نمی‌کند و مخالفت با نظام سیاسی دو بُنی (تمرکز امور کشوری در دست دولت و مجلس و امور لشکری در دست شاه) انجامید. نقطه عزیمت مصدق در قضیه نفت نیز همین اندیشه سیاسی مشروطه بود. مخالفت او با انحصار نفت در دست انگلیس، قبل از اینکه به دلایل اقتصادی باشد، دلایل سیاسی داشت.

از نظر او کنترل انگلیس بر نفت در تعارض با حاکمیت ملی بود و انگلیس برای حفظ کنترل بر نفت، عملا به‌عنوان محور اصلی برای غلبه ائتلاف ضد‌مشروطه، مرکب از بلوک سیاسی سنتی، ارتش و دربار، عمل می‌کرد و منافعش در گرو تداوم غلبه خودکامگی فردی بر سیاست ایران و تداوم مجلس فرمایشی بود. نتیجه این شد که ائتلافی نیرومند که محور انسجام آن انگلیس و آمریکا بودند، در برابر ملی‌کردن نفت و اجرای اندیشه سیاسی مشروطه قرار گرفت و تلاش‌های مصدق برای حل مسئله نفت را به بن‌بست کشاند و اسباب احیای خودکامگی فردی به سبک دوره قبل از مشروطه را که علت‌العلل مشکلات کشور است، فراهم کردند.

انبوهی از اسناد، از‌جمله چهار گزارش داخلی سیا و 970 سندی که در 2017 توسط آمریکا از محرمانه خارج شد و اظهارات صریح دو رئیس وقت ایستگاه ام‌آی‌6 و طراحان و مجریان آمریکایی طرح کودتا و 11 نفر از مقامات انگلیسی و آمریکایی، هیچ تردیدی در نقش محوری انگلیس و آمریکا در اجرای کودتا‌ باقی نگذاشته‌ است. کودتایی که منجر به شکست آخرین تلاش برای احیای مشروطه شد، عملا به گسلی بین دو دوره کاملا متفاوت در ایران معاصر تبدیل شد. 

پیش از این گسل تاریخی و به‌ویژه در دوره ۲۸‌ماهه قبل از آن، ما با آزادی کامل مطبوعات و آزادی احزاب و جامعه مدنی و حداقل‌هایی از نظر آزادی انتخابات در شهرهای بزرگ و رشد سنت پارلمانی و... مواجه بودیم و بعد از آن، شاهد بسته‌شدن فضای سیاسی و تعطیل تقریبا همیشگی سیاست‌ورزی دموکراتیک و برباد‌رفتن همه آن دستاوردها شدیم.

 

آخرین اخبار سرمقاله را از طریق این لینک پیگیری کنید.