|

کدام انگاره

پس از تجاوز 12روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک کشورمان و متعاقب آتش‌بس اعلام‌شده، 180 نفر از اقتصاددانان و استادان دانشگاه در بیانیه‌ای ضرورت تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران و تغییر پارادایم مدیریتی کشور را خواستار شدند. آنچه را در این بیانیه آمده و خواست امضاکنندگان است، می‌توانیم به صورت زیر خلاصه‌نویسی کنیم:

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

پس از تجاوز 12روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک کشورمان و متعاقب آتش‌بس اعلام‌شده، 180 نفر از اقتصاددانان و استادان دانشگاه در بیانیه‌ای ضرورت تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران و تغییر پارادایم مدیریتی کشور را خواستار شدند. آنچه را در این بیانیه آمده و خواست امضاکنندگان است، می‌توانیم به صورت زیر خلاصه‌نویسی کنیم:

1- تعامل با کشورهای مختلف جهان و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا

2- تغییر بنیادی رویکرد‌ها به مشارکت مردم

3- رهاکردن فعالان سیاسی از زندان

4- اصلاح صداوسیما به نحوی که به‌عنوان مرجع رسانه برای مردم شناخته شود

5- توجه به شایستگی و توانمندی تخصصی به دور از جاذبه شعارهای افراطی

6- تنظیم سیاست‌های پولی، ارزی، تجاری و مالی و جلوگیری از رانت و فساد

7- ضرورت خروج نیروهای نظامی از امور بنگاه‌داری.

صرف‌نظر از مرجعیت علمی بسیاری از امضاکنندگان، روشن است که برخی از آنان در زمان‌های مختلف متصدی امور برنامه‌ریزی و اقتصاد و مسائل پولی و بانکی و ارزی بوده‌اند و در زمان تصدی با رویکرد‌های حاکمیت نه‌تنها تضادی نداشته‌اند، بلکه با روش‌های خود در نابسامانی‌های موجود مشارکت کرده‌ و اینک با توجه به شرایط کشور، واقعا و دلسوزانه به امضای بیانیه پرداخته‌اند.

بیانیه‌ای که در عین درستی نشان از عدم توجه به شرایط موجود کشور و رویکرد دشمنان دارد. اینکه ما نیاز به منابع و تکنولوژی جهانی برای پیشرفت و توسعه داریم، حرفی حق است و به‌عنوان کسی که هم با اشغال سفارت آمریکا مخالف بوده‌ام و هم با مذاکره و تعامل با آمریکا و مشارکت‌های اقتصادی با آن کشور موافق هستم، به دوستان یادآوری می‌کنم مگر معاهده برجام را امضا و اجرا نکردیم و مگر آمریکا یک‌طرفه آن را پاره نکرد؟ مگر پنج دور مذاکره در همین چند ماه اخیر با نماینده آمریکا، آقای ویتکاف، نداشته‌ایم و مگر زمان مذاکره برای دور ششم تعیین نشده بود که اسرائیل و آمریکا به ایران تجاوز کردند و مگر مذاکره از نظر رئیس‌جمهور آمریکا به‌جز تسلیم معنای دیگری می‌دهد؟

او می‌گوید اینها را قبول کنند و مذاکره کنیم؛ یعنی تسلیم بدون قید و شرط به خواست آمریکا. پس تأکید شما دوستان به مذاکره با آمریکا در حالی که پیش‌شرط مذاکره پذیرفتن نظرات اعلام‌شده آقای ترامپ است، چه معنایی دارد؟ کاش این تسلیم‌شدن به آمریکا پایان کار بود. به‌هرحال آمریکا یک قدر قدرت است و شاید راهی باشد برای آینده! اما این تسلیم‌شدن به آمریکا نیست، بلکه تسلیم به یک گروه نژادپرست، متعصب و کودک‌کش توسعه‌طلب و انتقام‌جو است که فقط به دستورات قتل و انتقام و نسل‌کشی‌های مذکور در تورات و تلمود عقیده دارند؛ تسلیم‌شدن به اسرائیل برای تحقق اسرائیل بزرگ از ماورای نیل تا ماورای فرات حسب پرچم آنها و نقشه‌های صادره و ضرب سکه و آرم روی بازوی سربازان. امروز آمریکا و اسرائیل از ما چه می‌خواهند؟ حذف غنی‌سازی و تعطیلی موشک‌سازی، سپس تعطیلی نیروی هوایی و آن‌گاه نابودی تانک‌ها؛ همان‌طور که به مصر می‌گویند نیروی هوایی برای چه می‌خواهی؟ ما از شما دفاع می‌کنیم!

به قول آن صاحب‌نظر بعدها می‌گویند مدارس شما فیزیک و شیمی درس ندهد چون پایه ساخت بمب اتمی است. در حقیقت اقتصاددانان و دانشمندان یک کشور تنها برای صدور بیانیه به دنیا نیامده‌اند، بلکه برای طراحی و تصریح در چگونگی تعاملات اقتصادی در کشور حیات دارند. در هر کشور و در هر زمانی، شرایط خاصی حکمفرماست و نمی‌توان در هر کشور و در هر شرایطی از تئوری‌های اقتصاد آزاد برگرفته از اقتصاددانان بنام جهان استفاده کرد.

اقتصاددانان و استادان دانشگاه و اصولا هر صاحب‌نظری نخست باید مسئله را تعریف و در حال حاضر برای کشورمان باید شرایط را سنجش کند. اینکه پارادایم (که از این پس انگاره‌ها ذکر می‌شود) باید تغییر کند، حرفی درست است و نه‌تنها برای کشور ما صدق می‌کند بلکه اصولا جوامع بشری در صورت تغییر‌نکردن دچار تغییرات ناخواسته و نامطلوب می‌شوند.

در بیانیه هرچند به نکاتی اشاره شده است، اما برای ورود به موضوع ابتدا باید وضع موجود یعنی انگاره‌های حکمرانی تعریف و آن‌گاه راه‌حل برای آنها جست‌وجو شود. در بیانیه دوستان دانشمند و اقتصاددان نوعا تأکید بر مذاکره با آمریکا، سیاست‌های پولی و مالی، مشارکت مردم و برخی جنبه‌های سیاسی شده است، در حالی که اگر دقت کنیم، اصالتا مسائل اقتصادی به زیربنای اقتصادی کشور و شرایط زیستی بازمی‌گردد.

مگر می‌شود اقتصاد‌دان ملی فراموش کند که نتانیاهو می‌گوید ما با قدرت صلح را برقرار می‌کنیم. این همان حرف ناپلئون است که می‌گفت با قدرت اروپا را متحد می‌کنیم و هیتلر می‌گفت تمام سرزمین اروپا را با قدرت اداره می‌کنیم. گویی دوستان عزیز در کشوری دیگر زندگی می‌کنند و مسائل جاری کشور و تهدیداتی را که از هر سو بر کشور واقع است (شاید بگویند نتیجه سیاست‌های حکمرانی خودمان است)، نادیده می‌انگارند. واقعا جنگ پدیده بسیار مخربی است و به هر طریق از آن باید اجتناب کرد، اما سرسپردگی و قبول طاعت از جنایتکاران حتما سرنوشت بدی برای ملت‌ها رقم می‌زند. امروز در شرایطی حضور داریم که صرف‌نظر از دشمنان خارجی که بی‌دلیل حقوق ملت ایران را پایمال می‌کنند و تصمیم برای سرنوشت ایران را حق خود می‌دانند، به دلیل عملکرد ناقص حکمرانی تصمیمات متخذه در سیستم بوروکراسی کشور که آقایان یا مستقیم یا غیرمستقیم در آن شریک هستند، اصل سرزمین ایران به خطر افتاده است.

یعنی اگر هم دشمن خارجی پا پس بکشد، سرزمینمان به عنوان اصل تولیدگر اقتصاد به خطر نابودی کشیده خواهد شد، ولی در این حال دوستان اقتصاددان به فکر سیاست‌های پولی و مالی هستند که خود در زمان تصدی عهده‌دار بخش یا بخش‌هایی از آن بودند. ازجمله یکی از ایشان در جلسه هیئت وزیران خطاب به رئیس‌جمهور وقت گفت هر آنچه شما بفرمایید‌ ما انجام می‌دهیم. آیا ایشان به‌عنوان متخصص و برنامه‌ریز باید آنچه را صلاح کشور است، انجام می‌داد یا صرفا دستورات دلخواه رئیس‌جمهور غیرمتخصص را اطاعت می‌کرد؟ آری به نظر می‌رسد انگاره‌های حکمرانی یا بخشی از حکمرانی در سال‌های گذشته و عملکرد نادرست، شرایط امروز را فراهم کرده است. بخشی از شرایط موجود مربوط به سیاست‌های اصلی متخذه توسط حکمرانی و برخی به عملکرد یا عدم عملکرد اشخاص متصدی بازمی‌گردد، اما این نباید باعث فراموش‌کردن طراحی سیاسی استکبار و صهیونیسم و تئوری سرزمین ماورای نیل و فرات و خنثی‌کردن کشورهای منطقه و سلطه بر آنها شود.

اگر بتوانیم چشم‌هایمان را باز کنیم و هر چیز را در جای خود ببینیم و از علم و دانش خود در طراحی شرایط اداره کشور در زمان‌ها و شرایط مختلف استفاده کنیم، به علم مفید دست یازیده‌ایم والا همچنان اسیر علم غیرمفید خواهیم بود و این صرفا برای امضاکنندگان بیانیه نیست، بلکه برای هر آن کس که در اداره کشور دست دارد، ضروری است. شاید انگیزه این گروه اقتصاددانان و استادان بیشتر بازگشت به احساس نبود نقشه راه و طرح مناسب برای مقابله با حوادث آتی باشد. به یقین آنان درد و غم وجود ایران و دلسوزی برای کشور و مردمان را دارند. برخلاف برخی افراد و رسانه‌ها که یک‌طرفه این اندیشمندان را مورد هجمه قرار داده‌اند، چه خوب بود که مسئولان با آنان نشست‌های لازم و گفت‌وگوی دلسوزانه را برقرار می‌کردند. یقینا آنچه در این یادداشت به‌عنوان نقد برخی نکات بیانیه ذکر شده، در گفت‌وگوی رودررو روشن‌تر و نتیجه قابل بهره‌برداری برای رودرروشدن با شرایط کشور و مقابله با دشمنان ایران و مردم ایران حاصل می‌شود.

 

آخرین اخبار سرمقاله را از طریق این لینک پیگیری کنید.