• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    علم و عمل دانشگاهیان روشنفکری علمی

    پیش از این و در همین ستون باب بحثی را درباره روشنفکری جدید در ایران گشوده‌ایم و گفتیم که عمومی‌سازی علم در دو سطح قابل انجام است؛ یکی ساده‌سازی زبان علمی و ترویج علم در فضای عمومی، و دیگری انتقال علم به سطح سیاست‌های عمومی. چنین فعالیتی را که استادان دانشگاه و پژوهشگران انجام می‌دهند، روشنفکری جدید یا روشنفکری علمی نام نهادیم. امروز ابعاد بیشتری از این معنا را پی می‌گیریم.

    پیش از این و در همین ستون باب بحثی را درباره روشنفکری جدید در ایران گشوده‌ایم و گفتیم که عمومی‌سازی علم در دو سطح قابل انجام است؛ یکی ساده‌سازی زبان علمی و ترویج علم در فضای عمومی، و دیگری انتقال علم به سطح سیاست‌های عمومی. چنین فعالیتی را که استادان دانشگاه و پژوهشگران انجام می‌دهند، روشنفکری جدید یا روشنفکری علمی نام نهادیم. امروز ابعاد بیشتری از این معنا را پی می‌گیریم.

    گفته می‌شود بخش اعظم پیشرفت علم در قرن بیستم مرهون تلاش کارشناسان است و نه دانشمندان. آگاهی در گرو کاردانی و کارآگهی است. اگر این سخن درست باشد به معنی آن است که «کاربرد» سبب‌ساز توسعه علم‌ است و در فرایند رفت و برگشتی میان علم و عمل، این علم است که تنقیح می‌شود. این سخن در عین سادگی پیامدهای مهمی برای ما دانشگاهیان ‌دارد و آن این است که به‌ناچار باید به کاربردی‌بودن علوم خود عنایت ویژه‌ای داشته باشیم نه‌تنها به‌خاطر آنکه به جامعه خدمتی کرده باشیم، بلکه به این دلیل که علم خود را توسعه دهیم و دستاوردهای علمی خود را اتقان ببخشیم.

    در معرفت‌شناسی پراکسیس، معرفت نه‌تنها از طریق تفکر، بلکه از طریق عمل، تجربه و تعامل انسان با جهان شکل می‌گیرد. به بیان دیگر علمی که به صحنه عمل درنیاید، از اتقان لازم هم برخوردار نیست. تا نگردی آشنای «عمل» از پرده اسرار «علم» رمزی نشنوی. نتیجه‌ای که در ارتباط با «روشنفکری علمی» در ایران می‌گیریم این است که روشنفکری علمی خود ابزاری برای توسعه علم است و نمی‌توان گفت که اگر استادان به فضای عمومی وارد شوند، از شأن علمی خویش کاسته‌اند یا اینکه وظیفه علمی خود را وانهاده‌اند. بدین‌سان، روشنفکریِ علمی می‌تواند عینا وظیفه‌ای آکادمیک تلقی شود و جریان روشنفکری علمی یک جریان توسعه علم نیز هست و در ذیل آنچه در ادبیات تخصصی «سیاست‌های علم-نوآوری-فناوری» خوانده می‌شود، قرار می‌گیرد. 

    (Science Technology & Innovation Policy) بُعد دیگر روشنفکری علمی، «شکوفایی خویشتن» است. اگر انسان احساس کند که دانش او در طریق انس با مردمان است و در «قدرت سخن‌گفتن» در جامعه سهیم است، احساسی از جنس شکوفایی فکری خویشتن به او دست می‌دهد که سرشار از بهجت و امید است.

    هر دمی فکری چو مهمان عزیز/ آید اندر سینه‌ات هر روز نیز

    فکر را ای جان به جای شخص دان/ زانک شخص از فکر دارد قدر و جان

    این نیاز امروز جامعه ماست که دانشمند، «عقل شکوفه‌وار» خود را نثار جانِ جامعه کند. امید، مادر پویایی بشریت است. سخن همچو آبی است که ریشه‌های درخت جامعه را سیراب و شاخ و برگ آن را باطراوت می‌کند. سخن، اصلِ اصلِ اصلِ روابط اجتماعی و مظهر شکوفایی فکری خویشتن است. سخن، نوعی اعمال قدرت عمومی است. یک استاد، تنها با حضور در دولت و حکومت قدرت نمی‌یابد، بلکه از طریق انتشار سخن خویش در عرصه عمومی قدرتمند می‌شود. «کلمه» قدرت است و نیرویی که در واژه‌پردازی و سخن‌پراکنی نهفته است، شاید از قدرت رسمی نیز بالاتر باشد. به خاطر می‌آورم که در ابتدای دولت روحانی به دلیل دسترسی‌ای که به درون دولت داشتم، از یکی از استادان منتقد خواستم اگر پیام و سخنی دارد، می‌توانم به درون ساختار قدرت منتقل کنم.

    پاسخ آن استاد عزیز برایم آموزنده و تنبه‌آمیز بود. او پاسخ منفی و کم و بیش عتاب‌آلودی به من داد و گفت: «خیر، نیازی به این کار ندارم، من در رسانه‌ها بیان می‌کنم؛ تأثیرش بیشتر است». نکته همین است. آنگاه که پیامی را به درون سلسله مراتب اداری می‌فرستید، در مسیرهای گوناگون دیوان‌سالاری استحاله می‌شود و به ثمر نمی‌نشیند. اما آنگاه که از سر دانشمندی و شفقت و البته به‌دور از خودنمایی‌ها و قهرمان‌بازی‌های مرسوم سخن خود را در عرصه عمومی مطرح می‌کنید، نتیجه ثمربخش‌تری می‌دهد.

    بنابراین علم و عملِ یک دانشگاهی به هم آمیخته است و این جان روشنفکری علمی است. قرار نیست دانشجویان و روشنفکران همچون پیروان مائو به روستاها بروند تا با زندگی و کار در میان توده‌های زحمتکش، تجربیات عملی کسب کنند، بلکه منظور ما این است که در عمل و در تعامل با دیگر رشته‌ها این عمل‌گرایی را محقق کنند و دانش خود را به عرصه عمومی  آورند. 

    جان فریدمن در اثر کلاسیک خود به نام برنامه‌ریزی عمومی، یادگیری اجتماعی را به عنوان یکی از سنت‌های برنامه‌ریزی معرفی می‌کند. در این سنت، انسان‌ها با درگیرشدن در یک کنش جمعی، طرحی نو درمی‌اندازند و به کشف عرصه‌های جدیدی نایل می‌شوند. او سنت یادگیری اجتماعی را در راستای شناخت علمی تفسیر می‌کند. روشنفکری علمی کنشی است که هم برنامه مشترک آدمیان را موجب می‌شود و هم ما را به کشف عرصه‌های جدید علمی نایل می‌کند. «روشنفکری علمی» با جریان‌سازی گفتمانی می‌تواند امید را به جامعه دانشگاهی کشور بازگرداند و پای استادان دانشگاه را به عرصه سیاست‌گذاری در ایران باز کند.