• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    حق بر لوبیاچیتی

    احتمالا این عنوان را مضحک و شاید هم عجیب بدانید. حق با شماست. اما این عنوان بیانگر واقعیت‌هایی تلخ، دردناک و عجیب است که این روزها بر ما می‌رود. قیمت لوبیاچیتی گران شده است. وزیر جهاد کشاورزی وعده داد که قیمت لوبیا‌چیتی متعادل خواهد شد. در این خبر کوتاه و این دانه کوچک خوراکی اما نکته‌های بلند و رموز بزرگی نهفته است. چند مورد از آنها را به اشارتی ببینیم و بگذریم.

    احتمالا این عنوان را مضحک و شاید هم عجیب بدانید. حق با شماست. اما این عنوان بیانگر واقعیت‌هایی تلخ، دردناک و عجیب است که این روزها بر ما می‌رود. قیمت لوبیاچیتی گران شده است. وزیر جهاد کشاورزی وعده داد که قیمت لوبیا‌چیتی متعادل خواهد شد. در این خبر کوتاه و این دانه کوچک خوراکی اما نکته‌های بلند و رموز بزرگی نهفته است. چند مورد از آنها را به اشارتی ببینیم و بگذریم.

    سرطان اقتصاد کشور چنان متاستاز داده است که بحران قیمت‌ها از ارز و طلا به چیزی مثل لوبیاچیتی رسیده است. این سرطان پیشرفته در حال فتح همه اندام‌های اقتصاد کشور است. آشفتگی اوضاع چنان شده که یک وزیر مملکت نه درباره قیمت ارز، سکه، مسکن و خودرو، بلکه در محوطه نهاد ریاست‌جمهوری در برابر خبرنگاران در مورد قیمت لوبیاچیتی توضیح می‌دهد. وزیر جهاد کشاورزی در توضیح خود می‌گوید: «علت گرانی قیمت لوبیا‌چیتی به دلیل حذف ارز ترجیحی و واردات این کالا با ارز توافقی بود. از سوی دیگر، قیمت جهانی آن 15 تا 20 درصد افزایش یافت که در هفته‌های پیش‌رو متعادل خواهد شد».

    او فقط علت گرانی را بیان می‌کند و معلوم نیست‌ آن قیمت متعادلی که می‌گوید چیست، ولی مهم این است که این توضیح در‌واقع بیانی محترمانه و رمزآلود و پوشیده از استیصال، بی‌برنامگی، فقدان یک نظام برنامه‌ریزی هوشمند و آگاه و صادق است. در تدوین و تصویب مقررات اقتصادی کشور اصولا توجهی به آثار برنامه‌ها و مقررات نمی‌شود؛ گویی دولت فقط در فکر حل مشکل خودش است نه مشکلات کشور. قریب دو دهه است که دولت‌ها به همین شیوه عمل می‌کنند. دولت‌ها مثل جراحی شده‌اند که برای درآمد خود برای بیماری که نیاز به جراحی ندارد، عمل جراحی تجویز می‌کنند؛ یا وکیلی که در یک پرونده که بدون اقدام قضائی قابل حل‌وفصل است، برای درآمد بیشتر، موکل را به اقدام قضائی توصیه می‌کند. یک نظام حقوقی کارآمد برای جامعه طراحی می‌شود نه برای لاپوشانی معایب ساخت قدرت. به گفته وزیر کشاورزی، حذف ارز ترجیحی و واردات لوبیا‌چیتی با ارز توافقی علت اصلی گرانی این دانه خوراکی است. کسانی که با این سیاست اقتصادی قصد کاهش بحران مالی دولت کرده‌اند، آیا عوارض آن را دیده‌اند؟ آیا راهی برای کاهش این عوارض منفی پیش‌بینی کرده‌اند؟ شواهد حاکی از آن است که پاسخ هر دو سؤال منفی است.

    این درست است که مشکلات و بحران‌های عظیم اقتصادی گریبان کشور را گرفته است، اما دولت‌ها به‌جای آنکه علت‌های اصلی را از بین ببرند، بار مشکلات را بر دوش مردم می‌ریزند. فساد، مدیریت رانتی نالایق، نظارت استصوابی و گزینش‌های غیرقانونی در نصب و عزل مدیران ارشد، تبعیض‌های گسترده در اجرای قانون، ریخت‌‌و‌پاش‌های بی‌حساب‌و‌کتاب در وزارتخانه‌ها، شرکت‌های دولتی، شرکت‌های نیمه‌دولتی و‌... عصاره اقتصاد کشور را می‌بلعد.

    چرا دولت‌ها این بیماری‌ها را درمان نمی‌کنند؟

    چرا برای پول‌های هنگفتی که در هزارتوی ساخت قدرت هدر می‌روند، فکری نمی‌شود؟

    آقای رئیس‌جمهور صادقانه و براساس سبک زندگی خود توصیه به صرفه‌جویی مثلا استفاده‌نکردن از پنکه و کولر برای کاهش برق می‌کند. این سخن از کسی که خود زندگی و اخلاقی سالم و صادق دارد، شنیدنی است، ولی با استامینوفن که نمی‌شود به جنگ سرطان رفت. الان مردم نیاز به توصیه صرفه‌جویی ندارند. قیمت انواع کالاهای خوراکی و پوشاکی و انرژی چنان شده است که مردم به خودی خود مجبور به صرفه‌جویی و مصرف کمتر هستند؛ مگر گروه کوچکی از افراد، از‌جمله وابستگان قدرت در دولت و جاهای دیگر که اغنیا و ثروتمندان هستند و از هیچ مصرف انبوهی دریغ ندارند. اما بدتر از همه اینها، چیزی است که آن را سقوط عمومی می‌توان نامید. دغدغه‌های دولت‌ و طبعا ما مردم به آنجا کشیده است که از نگرانی در حقوق بنیادین و ارزش‌های بلند و عالی به نگرانی در غذا و لوبیا‌چیتی رسیده‌ایم.

    معروف است که ارزش آدم‌ها را می‌شود از نگرانی‌ها و دغدغه‌های آنها فهمید. تا حال کمتر سخنی از مفاهیمی مانند آزادی بیان، آزادی احزاب، هنر، ابداعات و نوآوری‌های فکری و برنامه‌ریزی برای مقابله با فساد و تولید سلامت در زندگی جامعه، از وزرا و نمایندگان مجلس شنیده‌ایم که حاکی از دغدغه آنها باشد. یکی همه حرفش سخت‌گیری و مجازات برای پوشش زنان است و دیگری از قیمت لوبیا‌چیتی می‌گوید. حق بر غذا ابتدایی‌ترین حق اساسی ملت است. در رفتار و گفتار قانون‌گذار و بخشی مهم از دولت، آنچه از حقوق اساسی می‌خواستیم، به حق بر غذا رسیده است. این شأن این ملت نیست آقای پزشکیان. وزرایتان را هم‌شأن ملت کنید.