پارک بلااستفاده
برخی از پارکهای سطح شهر در سالهای اخیر از حالت عمومی خارج شده و با ایجاد حفاظ در اطراف آن، به پارک مخصوص زنان تبدیل شدهاند. این پارکها معمولا در ساعتهای اداری فعال هستند و بعد از آن ورود به پارک تعطیل میشود؛ موضوعی که باعث شده برخی از زنان شاغل در استفاده از این پارکها دچار مشکل شوند. همچون میترا زن 45سالهای که در نامه به «شرق»، درباره مشکل خود نوشته است.
برخی از پارکهای سطح شهر در سالهای اخیر از حالت عمومی خارج شده و با ایجاد حفاظ در اطراف آن، به پارک مخصوص زنان تبدیل شدهاند. این پارکها معمولا در ساعتهای اداری فعال هستند و بعد از آن ورود به پارک تعطیل میشود؛ موضوعی که باعث شده برخی از زنان شاغل در استفاده از این پارکها دچار مشکل شوند. همچون میترا زن 45سالهای که در نامه به «شرق»، درباره مشکل خود نوشته است.
«شاید بیش از 30 سال باشد که ما در تهرانسر زندگی میکنیم. دختر نوجوانی بودم که هر روز عصر یا شب با خانواده و همسایهها به پارک سر کوچه میرفتیم و ساعتها روی چمن مینشستیم. خلاصه تمام خاطرات کودکی و جوانی من در این پارک گذشت. تابستانها مادرم آش درست میکرد و با دوستانش به پارک میرفتیم. ما بچهها با هم بازی میکردیم و بزرگترها مشغول حرفزدن میشدند.
نام پارک ما «گلها» بود. یادم است که یک شب پدرم بستنی خریده بود، با یک زیلو به پارک رفتیم و چند ساعتی آنجا نشستیم. همه این روزها گذشت تا حدود شش سال قبل که گفتند قرار است این پارک مخصوص بانوان شود. بعضی از همسایههای ما خوشحال شدند، اما بعضی دیگر نه، اتفاقا خیلی هم ناراحت شدند. راستش من هم از اول ناراحت شدم، چون دیگر نمیتوانستم با کل خانواده به این پارک بروم. چند ماه دیگر 45 سالم کامل میشود و حوصله تفریح خاصی را ندارم.
تنها دلخوشیام همین است که بعد از سر کار که به خانه میآیم، کنار مادر و پدرم بنشینم و با هم فیلم ببینیم. چند سال قبل همه چیز بهتر بود، چون اغلب شبها با پدر و مادرم برای پیادهروی به پارک گلها میرفتیم و با هم پیادهروی میکردیم. ولی حالا حتی خودم تنهایی هم نمیتوانم به پارک بروم، چون تا من از سر کار میرسم، درهای پارک را میبندند. هر روز حدود ساعت ششونیم به خانه میرسم، یک روز کمی زودتر رسیدم و خواستم به پارک گلها که حالا پارک بانوان شده بروم، داخل که رفتم در بلندگو صدای خشنی فریاد میزد که هرچه زودتر زنها پارک را تخلیه کنند. به آنها گفتم تکلیف ما زنان شاغل که تا عصر سر کار هستیم چه میشود؟ یکی از زنهای نگهبان گفت ما هم سر کاریم و باید حالا تعطیل کنیم و به خانه برویم. آن روز خیلی عصبانی شدم. به آنها گفتم من بهعنوان یک زن در این محل نمیخواهم پارک مخصوص زنان باشد.
گفتم بگذارید پارک برای عموم آزاد باشد تا هر ساعت که میخواهیم بتوانیم از پارک استفاده کنیم. ولی آنها من را از پارک بیرون انداختند و چند دقیقه بعد در پارک را بستند. وقتی بیرون آمدم، همراهم چند زن دیگر هم بودند که همه ناراضی بودند. تقریبا بیشتر آنها مثل من شاغل بودند و بعد از کارشان آمده بودند تا در پارک چرخی بزنند و استراحت کنند، اما نتوانسته بودند، چون ساعت استفاده از پارک تمام شده بود. حالا بیش از شش سال است که من دیگر به پارکی که سالهای زیادی از کودکیام را گذراندهام، وارد هم نشدهام...».