|

فراز و فرود موسیقی ایران طی سال‌های گذشته در گفت‌وگو با محمدجلیل عندلیبی

20 سال پرآشوب در عرصه موسیقی

هر چه سریع‌تر باید برای آزادی موسیقی و فرارش از اسارت کاری کرد

محمدجلیل عندلیبی، آهنگ‌ساز و نوازنده سنتور، از هنرمندان شناخته‌شده عرصه موسیقی است که از نوجوانی فعالیت در عرصه موسیقی را دنبال می‌کند. همکاری با هنرمندان بزرگ موسیقی، آهنگ‌سازی و معرفی خوانندگان باعث شده از او به عنوان هنرمندی دغدغه‌مند و توانمند یاد شود.

20 سال پرآشوب در عرصه موسیقی

فرانک آرتا

محمدجلیل عندلیبی، آهنگ‌ساز و نوازنده سنتور، از هنرمندان شناخته‌شده عرصه موسیقی است که از نوجوانی فعالیت در عرصه موسیقی را دنبال می‌کند. همکاری با هنرمندان بزرگ موسیقی، آهنگ‌سازی و معرفی خوانندگان باعث شده از او به عنوان هنرمندی دغدغه‌مند و توانمند یاد شود. او در ۱۲ سالگی به مدت سه سال خواننده فرهنگ و هنر سنندج به سرپرستی «حسن کامکار» بود و از ۱۵ سالگی نوازندگی سنتور را آغاز کرد. او اثر کردی و عرفانی «هی گل» را در سال ۱۳۶۵ با صدای بهروز توکلی و «از دست عشق» عزیز شاهرخی، «دوری» حسینی شریفی، «صدای تازه» با صدای سالار عندلیبی را منتشر کرده‌ است. همچنین در زمینه موسیقی عرفانی کردستان «با قدسیان ۱-۲-۳»، پیام عزیزی و حسام لرنژاد و «با قدسیان ۴» با صدای جمیل خالدی، «تُنگ شکر» با صدای احمد کامیار و آلبوم موسیقی «صدای بی‌صدایی» با صدای رسول شریفی، از دیگر آثار اوست. پروژه معرفی خوانندگان جدید و احیای موسیقی ملی معاصر، پروژه‌ای است که این روزها مشغول آن است. برای آشنایی بیشتر با این حرکت با محمدجلیل عندلیبی گفت‌وگو کرده‌ایم.

  این روزها مشغول چه کاری هستید؟

قبل از هر چیز باید بگویم خدا را شاکرم که صحیح و سالم هستم و در عین شلوغی بازار و گرفتاری‌های روزمره، شکر خدا در سلامتم و می‌توانم کار کنم. بابت آرامشی که دارم شکرگزار‌ هستم. ‌این روزها مشغول فکر‌کردن، خدمت به موسیقی اصیل ایرانی و معرفی چهره‌های خوب، هنری و ‌خوانندگانی هستم که از 45 سال پیش تا امروز به دنبال آن بوده‌ام. آنها همچون میوه‌ای رسیده‌ هستند که باید معرفی شوند. من به سهم خودم با اینکه دست‌تنها هستم، واقعا دلم برای این همه جوانان خوب می‌سوزد. دست‌تنها ولی خوشبختانه به لطف خدا و کمک‌ها و یاری‌های همسرم که هنرمند هستند، کارهای فراخوان و هنری‌ام را پیش می‌بریم و از ایشان بسیار ممنونم. من سال‌هاست دغدغه موسیقی ملی‌-معاصر را دارم و حتما اگر آثارم را مرور کنید، دریافته‌‌اید که همیشه سعی کرده‌ام موسیقی فاخر و فرهنگ و هنر ایران‌زمین را تعالی ببخشم.

  ‌چه خللی در وضعیت موسیقی معاصر دیده‌اید که خودتان یک‌تنه وارد عمل شدید و دارید کاری درخور انجام می‌دهید؟

متأسفانه سال‌هاست موسیقی ما مریض و در بستر بیماری است و علت آن حمایت‌نکردن متولیان امر موسیقی است که رسالت ذاتی خود را به سرانجام نرسانده‌اند؛ چون ظاهرا به نظر می‌رسد اندیشه‌ای برای حمایت از موسیقی ندارند و البته منظورم از متولیان، صداوسیما و وزارت ارشاد است و به دنبالش حوزه هنری سازمان تبلیغات که متأسفانه نه‌تنها هیچ کمکی نکرده‌اند، بلکه تخصصی هم با این موضوع برخورد نداشته‌اند و فقط خدا می‌داند که این وضعیت اسف‌بار به کجا خواهد رسید. همان‌طور که می‌دانید موسیقی، هنر اول در میان هفت هنر است و تابلو و تجلی‌گاه هنر ایران‌زمین است. اما متأسفانه به‌خصوص در این 20 سال اخیر، آشوبی در عرصه موسیقی به‌پا شده و پر از تزلزل است. واقعا من نگران قداست موسیقی فاخر هستم. نگران این الهام الهی هستم که در وجود هنرمندان دردمند قرار داده است. به عبارت دقیق‌تر ودیعه‌ای است که خدا برای آرامش بشر در اختیار طبیعت و انسان‌ها قرار داده تا همگی از آن بهره ببرند. یعنی در حقیقت خدای هنر‌آفرین، موسیقی را خلق کرد تا بشر برای تغذیه روحی خود از آن استفاده کند، اما متأسفانه در حال حاضر موسیقی ما حالش خوب نیست! هر‌چه سریع‌تر باید برای آزادی‌اش و فرار از این اسارت فکر و اندیشه‌ای کرد. من واقعا نمی‌دانم متولیان چه کار می‌کنند که این بچه مریض را بتوانیم تیمار کنیم. بحث‌ها درباره موسیقی امروز زیاد است، اما کو گوش شنوا.

  شما در زمینه کمک به هنرمندان جوان موسیقی دقیقا چه کار می‌کنید؟

آن‌موقع که خودم جوان بودم، یعنی وقتی 23، 24 سالم بود، آثاری مثل «میهن» با زنده‌یاد محمد‌رضا شجریان و بعد در کنسرتی با رضوی‌سروستانی اجرا کردیم. با خانم پریسای عزیز در زمینه موسیقی بانوان همکاری کردم که متأسفانه هر‌چه ساختیم بایکوت شد. به نظرم موسیقی بانوان مقوله خیلی مهمی است که متأسفانه نیمی از جمعیت ایران که زن باشند، مورد توجه قرار نگرفته‌اند! خب آن‌موقع من جوان بودم و اولین آثار موسیقی سنتی ایران را در سال 1359 با آقای شهرام ناظری به اسم «شعر و عرفان» ساختم و برایشان «بی‌قرار‌» و «‌بنمای رخ» را ساختم. من در عین اینکه جوان بودم، به جوانان هم کمک کردم. آن زمان آقایان ناظری و افتخاری همه جوان بودند. شکر خدا لطفی که به من داشته از همان سنین پایین دغدغه موسیقی جوانان ایران‌زمین را داشته‌ام و خدمت‌تان عرض کنم برای اینکه به این سؤال شما پاسخ بدهم که برای ارتقای موسیقی جوانان من چه کرده‌ام، باید برگردیم به کل خوانندگانی که من معرفی کرده‌ام که ماشاالله تعدادشان زیاد است. اصلا مشخصات آثارم با تصویر این خوانندگان عزیز منتشر شده که هر‌کدام استادان آواز ایران هستند؛ مثل عزیزانی همچون شهرام ناظری، علیرضا افتخاری و افراد دیگر در ژانر موسیقایی پاپ- سنتی، موسیقی ملی معاصر و موسیقی فولکلوریک از زادگاهم مثل بهروز توکلی، حسین شریفی. برگردیم به کارهای دیگرم درباره موسیقی معاصر؛ مثل همکاری با کامیا بهزاد، حسام لرنژاد، پیام عزیزی و خیلی‌های دیگر که مشخص است کارنامه قابل تأملی دارم. بیش از 50 آلبوم منتشر کرده‌ام و حتی می‌توانم ادعا کنم که الگو داده‌ام. موسیقی معاصر را با آثاری مثل شعر عرفان مثل «‌بی‌قرار»، «کیش مهر»، «امان از جدایی»، «تازه به تازه»، «با قدسیان‌ها» که در زمینه موسیقی فولک و موسیقی‌های کردی است، پیوند زده‌ام که واقعا به آنها افتخار می‌کنم. آثاری مثل «از دست عشق»، «هی‌گل» و «کیژی کورد» و «دوری» با زنده‌یاد عباس کمندی و خیلی خوانندگان دیگر که همه جوان بودند. حالا در گذر زمان میانسال شدم. در هر صورت خدا را شکر ادعا می‌کنم برای جوانان من خدمات بسیاری کرده‌ام که آثار من گویای این کارنامه است.

  در پروژه معرفی خوانندگان جدید چه کردید؟

من باید رجعتی کنم به 45 سال قبل. آن زمان که جوان بودم. اینجا لازم است وضعیت موسیقی دهه‌های 60 و 70 خورشیدی را توضیح بدهم که اوج پویایی موسیقی هنر ایران بود. در اینجا می‌توانم از استادان محترمی همچون‌ حسین علیزاده، محمدعلی کیان‌نژاد، جمشید عندلیبی، زنده‌یاد پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی و زنده‌یاد عطا جکوک یاد کنم‌ یا دیگرانی همچون محمد موسوی که البته ایشان بیشتر در زمینه موسیقی بی‌کلام کار کردند. آهنگ‌سازانی که همگی خالق بودیم و از آلبوم‌هایی در زمینه موسیقی اصیل ایرانی و سنتی تولید کردیم، نام ببرم. ما زحمات زیادی کشیدیم. می‌توانم ادعا کنم بیشترین موسیقی اصیل ایرانی را خلق کرده‌ام که معرف حضور همه هست. البته متأسفانه باید بگویم ما برخی مواقع روایت‌های ناصحیحی داشتیم از عقاید راستین. به نظر من موسیقی دو بخش دارد؛ یکی موسیقی فاخر و متعالی و دیگری موسیقی‌های شیطانی. این موسیقی‌های شیطانی به‌خصوص بعد از دهه 70 بر اثر اهمال یا‌ به‌عمد توسط برخی از متولیان موسیقی وارد بازار شدند. بعد از اوج موسیقی 60 و 70 توطئه‌ها شروع شد و ریاکارانی بودند که در رأس آن بخشی از واحد موسیقی برخی رسانه‌های رسمی بودند. آن افراد بزرگ‌ترین ضربه را به موسیقی اصیل زدند. آنچه امثال ما زحمتش را کشیده بودیم، از ریشه زدند‌ و همه موسیقی اصیل را به باد دادند و جایگزینش شد یک موسیقی به‌اصطلاح برای جوانان که هم تنوع داشته باشد و هم مردم سرگرم شوند و کم‌کم موسیقی خوب کم‌رنگ شد. آن موسیقی دهه‌های 60 و 70 خورشیدی بر اثر سهل‌انگاری خواه عمدی و خواه سهوی به محاق رفت و ضربه کاری را زدند و از دهه‌های 80 و 90 خورشیدی تا امروز موسیقی ما به قهقرا کشیده شد. آنچه تولید می‌شود اکثرا جعلی است و علی‌رغم تلاش بزرگانی همچون همایون شجریان، علیرضا قربانی و محمد معتمدی که سعی کردند تنوعی ایجاد کنند، اما متأسفانه کلیت موسیقی توسط مسئولان به بیراهه رفت. من در اینجا همیشه دغدغه نیمی از ملت ایران را دارم که نمی‌دانم چرا با موسیقی بانوان برخوردهای عجیبی شد. ما می‌توانستیم از خوانندگان خوبی مثل استاد هنگامه اخوان، خانم پریسا (‌فاطمه واعظی) و دیگران که واقعا هم اخلاق‌مدار بودند و هم استادان در عرصه خوانندگی، در عرصه موسیقی بهره ببریم، اما متأسفانه آنها را کنار گذاشتند. خب موسیقی غذای روح است. ما از مردم این غذای روح را دریغ کردیم که واقعا جای بحث فراوانی دارد. من در سه سال اخیر در بخش موسیقی بانوان سعی کرده‌ام دریچه‌ای باز کنم که موسیقی عرفانی بانوان است و بیشتر مناسب حال و روز ما‌ست که با صدای گرم و آسمانی همسرم نگین ضیایی است تا کسی نتواند ایراد بگیرد و این راه را گشوده‌ام و حدود 20 اثر در این مدت سه سال کار کرده‌ام.

 درباره حضور و ظهور چهره‌های جدید خوانندگی مخصوصا در سال‌ها و دهه‌های گذشته بیشتر بگویید؟

بعد از انقلاب در اوج موسیقی دهه‌های 60 و70 خوشبختانه شاید 70 درصد خانواده‌ها به یادگیری موسیقی چه ساز و چه آواز رو آورده‌اند. بدون اینکه برنامه‌ریزی برای آنها از سوی متولیان رسمی موسیقی انجام پذیرد و به‌دور از هرگونه حمایتی توسط دولت. خودتان می‌دانید متأسفانه موسیقی فاخر همیشه بی‌حمایت بوده و از 45 سال قبل ما هرکاری کردیم بدون حمایت و خودجوش انجام دادیم. البته در دهه‌های 60 و70 واقعا صداوسیمای ملی خوب عمل کرد. ما آثاری که می‌ساختیم مثل «شکوفه‌های جاویدان»، «کیش مهر» و آثار استادان محترم از طریق رسانه‌های جمعی مرتب به گوش مردم می‌رسید. اینجا عملکرد خوبشان جای تشکر دارد. بعدها در دهه 70 برخوردها توسط واحد موسیقی رسانه ملی شروع شد که حداقل یک موسیقی بازاری مثل پاپ – سنتی آمد که خوراک جوانان باشد که متأسفانه همه‌چیز را تضعیف کردند. من در این 20 سال واقعا این دغدغه را داشتم، چون به‌عینه می‌دیدم واقعا این موسیقی ما به بیراهه رفته و ندانسته عزیزانی که سردمدار موسیقی آوازی ایران بودند، آنها هم کم‌کم به بیراهه رفتند.

  مثلا چگونه؟

مثلا در زمینه موسیقی ارکستراسیون ایرانی، سازهای غربی وارد کردند که آن هم به بیراهه رفت. درحالی‌که ویولن‌سل و پیانو سازهای ایرانی نیستند. اما من واقعا این دغدغه را داشتم که چه‌کار می‌توان کرد. خب همان‌طورکه می‌دانید دو، سه سال شیوع کرونا چالش‌های زیادی ایجاد کرد. بااین‌حال تلاش کردم از آن فضا استفاده کافی ببرم، چون موسیقی تنها سرگرمی و فرصتی بود که مردم عزیز می‌توانستند در خانه آن را بشنوند و وقتشان را پر کنند. اینجا لازم است به فضای مجازی اشاره کنم مثل اینستاگرام. واقعا فضای مجازی با تمام ضررهایی که برای فرهنگ و... داشته و اینکه هرکسی هر مطلبی می‌گذارد- که من هم اوایل مخالف آن بودم - ولی در آن سه سال فهمیدم که می‌شود از اینستاگرام استفاده صحیحی هم کرد و بعد صفحه شخصی خودم را باز کردم و از این طریق یک‌تنه جنگیدم و در این صفحه شروع به معرفی چهره‌های جدید در خوانندگی کردم. از طریق نظرات مردم در زیر پست‌ها متوجه شدم که 70 درصد خانواده‌ها طی این 45 سال موسیقی یاد گرفته‌اند. پخته شدند و به‌‌ویژه در بخش خوانندگی چه صداهای خوبی وجود دارد. مثل میوه‌های رسیده که اگر به‌موقع جمع نشوند، می‌گندند! پس باید به دادشان می‌رسیدم. بااین نگاه معرفی این افراد را شروع کردم. می‌خواستم اهدافم را که همانا خدمت به موسیقی است، عملی کنم و به این جوانان کمکی کرده باشم.

  روند این فعالیت چگونه بود و آموزش اصولی چه جایگاهی در این فعالیت داشت؟

خیلی از خوانندگان مراجعه می‌کردند و می‌گفتند شما کلاس‌های آموزشی برگزار نمی‌کنید. حقیقتا این درخواست‌ها من را بر این داشت که اول از طریق صفحه‌ شخصی‌ام این کار را یک‌تنه شروع کنم. فراخوان دادیم. سپس استقبال شدیدی شد.

  معیارتان برای معرفی خوانندگان جوان چه بود؟

اول اخلاق‌مداری، سلامت جسم و روان و دوم که مهم‌‌تر از همه بود صدای خوب بود؛ یعنی صدای پخته و خاص. چون متأسفانه در این 20 سال تمام خوانندگان شبیه یک نفر می‌خوانند. هرکس که در باز می‌کرد، شما فکر می‌کردید زنده‌یاد محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران هستند! که خب این بزرگ‌ترین صدمه بود. خودتان می‌دانید که آهنگ‌ساز زحمت خودش را می‌کشد، اما خواننده مجری است. خواننده، ویترین اثر من است. من طبق تجارب گذشته‌ام خیلی حساس شدم درباره معرفی برخی از خوانندگان که واقعا اخلاق‌مداری را رعایت نکرده‌اند. مشهورشان کردیم و با یک اثر – اسم نمی‌آورم – ولی بعد شروع به سوء‌استفاده و نمک‌نشناسی کردند و من با تجربه چندین ساله‌ام به این نتیجه رسیدم که نباید هر اثری را خلق کنم و به خواننده‌ای بی‌تجربه و قدرنشناس بدهم. چون رعایت اصول انسانی مهم است. اما بعد از شهرت، بی اخلاقی می‌کردند و بعد ایراد از من می‌گرفتند که چرا نعمتی که خداوند به شما داده، در اختیار فلان خواننده‌ای قرار دادی که از شهرتش سوءاستفاده می‌کند؟ به همین دلیل در معرفی چهره‌های جدید اول اخلاق‌مداری و قدرشناسی را لحاظ کرده‌ام تا از محبوبیتشان حسن استفاده ببرند. 

لازم است به این اشاره کنم که واقعا یک‌تنه چنین کاری را انجام دادم که البته اول لطف خدا بود و بعد کمک‌های همسرم در تدوین فراخوان و پیگیری‌های ایشان کمک‌رسان من بود. همچنین باید تشکر کنم از پژوهشگر خوب ادبیات و موسیقی جناب آقای علیرضا پورامید و آقای محمدرضا ممتاز واحد که واقعا از طرح معرفی فراخوان از خوانندگان و طرح احیای موسیقی ملی معاصر از من حمایت کردند و دیگر هیچ‌کس و رسانه‌ای از من حمایت نکرد! تا الان هم آقایان رضاصلواتی در موسیقی اصیل کردی، محسن حیدری‌فروز با اثر« فراق»، صلاح ملاحسنی، با اثر «غریب خسته» و احمد کامیار با اثر «تنگ شکر» و همین‌طور استاد حمیدرضا نوربخش با اثر مژده که غم ایام به سر رسید در کنارم بودند که دوست خوبم آقای نوربخش دارند خدمت می‌کنند و سال‌ها مدیرعامل خانه موسیقی هستند و قدم‌های مفیدی برداشته‌اند. یا آقای مصطفی عارف و به‌خصوص هنرمند سینماگر خوب آقای قربان نجفی که روایت تازه‌ای از آلبوم ماندگار با صدای استاد شهرام ناظری کردند به اسم «بی‌قرار وطن». یا آقایان سید مسعود موسوی، آرش حسین‌پناهی و مدبر سلیمانی. با پوزش اگر اسم کسی یادم رفت. باید این را هم بگویم که معرفی خوانندگان جدید از تمام شهرهای ایران بوده و فقط مختص تهران و پایتخت نبوده است. در هر صورت اگر به صفحه شخصی‌ام مراجعه کنید خوشبختانه می‌بینید که استقبال از این حرکت خیلی زیاد است. در هر فراخوان، خوانندگان زیادی مراجعه می‌کنند و تاکنون سه فراخوان منتشر کرده‌ایم. سعی هم می‌کنم با وسواس و براساس سابقه آهنگ‌سازی‌ام هر خواننده‌ای را مشهور نکنم. باید بگویم بعد از اینکه خوانندگان انتخاب می‌شوند، قراردادی بسته می‌شود و بدانید پول ناچیزی از آنها گرفته می‌شود. این عزیزان صداهای بسیار خوبی دارند که اگر من آنها را معرفی نکنم، ناامید می‌شوند و کنار می‌روند، چون الان هرکدام به 45سالگی رسیده‌اند. ضمن اینکه باید همیشه حواسم جمع باشد که سرم را زیاد شلوغ نکنم تا با وسواس کارنامه درخشان من خدشه‌دار نشود. من شاکرم که خداوند به من لطف کرده که به خاطر پول هر کاری نکنم. درست است که این جوانان پول ناچیزی می‌دهند که آن هم خرج هزینه‌های سرسام‌آور اجاره استودیوها می‌شود که ساعتی 500 هزار تومان و همین‌طور نوازندگان برای هر پارت نواختن یک میلیون تومان دستمزد می‌گیرند. شاید برای هر اثری نزدیک 10، 12 نوازنده حضور دارند. شاعر هم دستمزد می‌گیرد و همین‌جا باید بگویم مقداری جزئی هم برای من باقی می‌ماند. همین‌جا هم اعلام می‌کنم که همه‌چیز شفاف است و عندلیبی فقط برای کمک به فرهنگ ایران همه این کارها را انجام می‌دهد. در حقیقت زکات هنرم را اینجا می‌دهم و زکات هنری‌ام این است که لطفی که خداوند به من هدیه داده برای خلق موسیقی، از این طریق در اختیار مردم قرار می‌دهم. ان‌شاالله هرکدام از این جوانان به‌زودی استادان آواز ایران می‌شوند و این بزرگ‌ترین افتخار برای من است.

تلاشم این است که آواز این عزیزان را با ارکستر موسیقی متعارف سنتی با همان سازهای مظلوم موسیقی ایران مثل تار، کمانچه، نی، تنبک، سنتور و عود خودمان تهیه کنم که اصل جریان موسیقی ماست. ساختن، تنظیم یک اثر فاخر با سازهای محدود اصیل ایرانی بسیار مشکل است؛ یعنی آن‌قدر آهنگ‌سازی و انتخاب شعر باید درست باشد که با این سازهای ایرانی جواب بدهد و ارتباط برقرار کند. در هر صورت سند گویای این تلاش‌ها صفحه شخصی بنده در  فضای مجازی است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها