|

فصل‌ها و طرح‌ها

با پایان شهریور و ورود موج جدیدی از پزشکان عمومی و متخصص به جرگه عملی طبابت، بخش درخور توجهی از این اطبای جوان کار خود را با طرح نیروی انسانی وزارت شروع می‌کنند.

با پایان شهریور و ورود موج جدیدی از پزشکان عمومی و متخصص به جرگه عملی طبابت، بخش درخور توجهی از این اطبای جوان کار خود را با طرح نیروی انسانی وزارت شروع می‌کنند. اگر مردم پاییز را با ریزش برگ‌ها و بارش ابرها و فراق یار و این‌طور چیزها به یاد می‌آورند، در جامعه جوان پزشکی پاییز چیزی نیست جز فصلی که بالاخره در یکی از نسخه‌هایش طرح شروع می‌شود. برخلاف تصور اتفاقا در همین فصل سرنوشت‌ساز تنها چیزی که اهمیت ندارد، توزیع پزشکان و نیروهای متخصص در تمام نقاط کشور است. قضیه از این قرار است که اگر از بیرون به این چند ماه سرنوشت‌ساز نگاه کنید، یحتمل توقع دارید جاهای خالی از پزشک تعیین شود، تعداد پزشکان مشمول مشخص شود، سپس بر ‌اساس اولویت و امتیاز پزشکان مناطق خالی را پر کنند؛ اما آنچه در واقعیت می‌بینید این است که یک عده جای طرح به لطف ریاست استانی پدر یا رفقا اعلان برائت از طرح‌(!) می‌کنند و سر از بلاد کفر درمی‌آورند. عده دیگر در خانه می‌نشینند و به لطف ریاست منطقه‌ای پدر یا رفقا، بدون اینکه آفتاب بخورند، جای اکازیون برایشان حکم می‌خورد. دسته سوم وضع چندان خوبی ندارند و مجبورند نامه حکم برای شروع طرح در جای اکازیون را دستی ببرند که این خود مستلزم رویارویی چندساعته با آفتاب است. تا اینجا که اصلا بحث جای خالی و جای پر نیست، هرکس هرجا دلش بخواهد می‌رود، فقط مدل حمل نامه یا اخذ ویزا متفاوت است. نتیجه این می‌شود که شهری ساحلی و خوش‌آب‌و‌هوا با ترافیک سنگین خیابان‌ها به واسطه کثرت متخصصان مواجه می‌شود. این همکاران که تعیین تکلیف شدند، حالا می‌ماند نصف مملکت که خالی است و پزشکان بی‌پشت‌و‌پناه. درحالی‌که احتمالا توقع دارید جاهای خالی به‌راحتی با پزشکان جا‌مانده پر شود، باز هم نمی‌شود؛ چرا‌که مسئولان دانشگاه بخش عمده‌ای از وقت و انرژی را صرف دسته‌های اول مشمولان کرده‌اند و نیاز به استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی دارند که نتیجه این می‌شود که دو هفته در‌به‌در این اتاق و آن اتاق هستی تا به رئیس دانشگاه بگویی من را بفرست به جایی که خودت هم می‌ترسی بروی! همان‌طور که دیدید در این دسته آخر هم خیلی بحث مناطق کم‌برخوردار و اینها نبود و با وجود آمادگی پزشکان این دانشگاه بود که کلا خود را زده بود به آن راه! بالاخره به هر کیفیتی که شده کار تقسیم‌ها تمام می‌شود و چند ماهی همه جا آرام است و زمستان می‌گذرد و فصل بهار می‌رسد و ناگهان صدای عده‌ای رئیس و نماینده و کاندیدای آتی مجلس و نامزد بعدی وزارت و... درمی‌آید که‌ ای داد چرا پزشک کم است و نصف کشور متخصص ندارد! انگار نه انگار همین حضرات چند ماه پیش با نامه‌نگاری‌های خود مناسبات توزیع را به گونه‌ای متأثر کردند که نتیجه این شد. خلاصه اگر فصل بهار را با رویش درختان و عید و تازگی می‌شناسید، جامعه پزشکی بهار را با سخنوری در زمینه کمبود پزشک به یاد می‌آورد تا تمام شود و دوباره پاییزی برسد و توزیع نیروی انسانی جدید! سیری باطل از دو فصل سخنوری و نامه‌نگاری که اگر به جایی وصل هستید از هر دو ارتزاق می‌کنید و اگر به جایی وصل نیستید، در هر دو متضرر می‌شوید.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها