|

ادبیات چک و زنان ملت‌های مشترک‌

نویسندگان زن چک به صحنه آمدند

ادبیات چک برای مخاطبان فارسی‌زبان آشناست تا حدی که می‌توان گفت بخش عمده‌ای از ادبیات معاصر چک و آثار نویسندگان مطرحی همچون بهومیل هرابال، ایوان کلیما، فرانتس کافکا و میلان کوندرا به فارسی ترجمه شده و با اقبال گسترده‌ای همراه بوده، اما تا‌کنون اثری از نویسندگان زن چک به فارسی ترجمه نشده است.

شرق: ادبیات چک برای مخاطبان فارسی‌زبان آشناست تا حدی که می‌توان گفت بخش عمده‌ای از ادبیات معاصر چک و آثار نویسندگان مطرحی همچون بهومیل هرابال، ایوان کلیما، فرانتس کافکا و میلان کوندرا به فارسی ترجمه شده و با اقبال گسترده‌ای همراه بوده، اما تا‌کنون اثری از نویسندگان زن چک به فارسی ترجمه نشده است. زوزاونا کریهوا در نشست هفتگی شهر کتاب که به موضوع «گفت‌وگوی ادبی ایران و چک» اختصاص داشت، با اشاره به این مسئله گفت که این علامت کمبود نویسندگان زن در چک نیست و مثل بقیه‌ کشورهای دنیا نویسندگان زن معاصر در چک بیش از نویسندگان مرد هستند. در عین حال امروز نویسندگان زن چک به‌شدت تأثیرگذارند و نفوذشان بر جامعه چک امروز خیلی قوی است. او معتقد است عمده‌ آثار ادبیات چک را در دهه‌های اخیر زنان نویسنده‌ نسل جوان و متوسط نوشته‌اند. فروش کتاب تحت سلطه زنان بوده و زنان برندگان جوایز ادبی بوده‌اند. در‌حالی‌که در دهه‌ نود صحنه‌ ادبی چک زیر سلطه مردان بود، از بیست سال پیش زنان کم‌کم به صحنه پا گذاشتند. امروز زنانی چون کاترینا تچکووا، رادکا دنمارکوا، در عرصه ادبیات چک جایگزین مردانی چون میلان کوندرا و بهومیل هرابال شده‌اند و مورد استقبال عمومی قرار گرفته‌اند. مدیران بسیاری از مؤسسات انتشاراتی چک اذعان می‌کنند که بیش از هشتاد درصد نسخه‌های ابتدایی متون ارائه‌شده به آنها را زنان نوشته‌اند. 

همچنین، در چند سال اخیر به ‌وضوح علاقه‌ بیشتری به آثار نویسندگان زن مشاهده شده است تا جایی که گاهی برخی ناشران به دنبال داستان‌های تأثیرگذار نویسندگان زن هستند و انتظار دارند زنان دوباره در مرکز داستان‌ها قرار بگیرند. ناشران خارجی نیز عمدتا نویسندگان زن معاصر چک را انتخاب می‌کنند، زیرا آنها نویسندگان مشهوری هستند و بحث‌های فرهنگی اغلب حول محور نوشتن آنها می‌چرخد. این فقط مربوط به نویسندگان زن نیست. امروز تعداد زنان در تمام سطوح از صنعت نشر تا کتابخانه‌ها بیشتر شده است. این یک واقعیت آماری ثابت‌شده است که عموم خوانندگان زنان هستند، اما حالا در صنعت کتاب، از انتشارات‌ها و آژانس‌های کتاب تا کتابفروشی‌ها هم حضور زنان چشمگیر است. کریهوا به موضوعات مورد توجه زنان نویسند‌ه‌ معاصر چک هم اشاره می‌کند و می‌گوید سرنوشت کل خانواده یکی از موضوعات مورد توجه زنان است. اما این موضوع نه‌فقط به فضای داخلی چک، بلکه با موضوعات جهانی هم هم‌گام شده است. چنین داستان‌هایی اغلب در محیط خانه و خانواده اتفاق می‌افتند، اما پایان آنها بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و آداب و رسوم و نظام سیاسی قابل انتقال است. به بیان دیگر، زنان نویسنده‌ چک امروز در پی مطالعه و ثبت تجارب مشترک میان زنان ملت‌های مشترک‌اند.

کریهوا برای نمونه به نویسنده‌ جوانی اشاره می‌کند که در سال ۲۰۰۲ رمانی با عنوان «خاطره‌ مادربزرگم» را منتشر کرد که در مغولستان اتفاق می‌افتد. او درباره‌ ‌مغولستان، آداب و رسوم و محیط و فرهنگ و تاریخ مغولستان مطالعاتی گسترده داشته و این‌ها را در این رمان به مخاطب منتقل کرده است. این روزنامه‌نگار و نویسنده، در جریان درگیری‌ها به ظلم‌هایی می‌پرداخت که بر ساکنان محلی به‌ویژه زنان شد. اما او در رمان «فریشتا» به محیطی متفاوت می‌پردازد. پترا پروخازکوا در این رمان تخیلی درباره‌ افغانستان به عناصر اتوبیوگرافیک تجربه‌ زنی با پیشینه‌ لیبرال می‌پردازد که با مردی افغان از خانواده‌ای بسیار مردسالار و سنتی ازدواج می‌کند. این کتاب بسیار قابل توجه است، چراکه چشم‌انداز این اثر سیاه‌ و سفید نبوده، بلکه مبتنی بر درکی عالی از محیط محلی افغانستان بوده است. همچنین، نه در پی محکوم‌کردن بوده است، نه موعظه‌های فمینیستی. بر اساس این کتاب یک انیمیشن سینمایی چک با عنوان «خورشید من مد» هم ساخته شد که جایزه گرفت. او در ادامه در‌این‌باره توضیح می‌دهد که زنان در آثار خود به مسائلی چون روند عادی‌سازی در مقابل روند بیان شرایط واقعی زیستی مردم چک در دوران کمونیسم اشاره می‌کنند، همچنین برخلاف مردان بیشتر بر تاریخ کوچک تمرکز دارند تا تاریخ جنگ‌ها و جریان‌های سیاسی تأکید دارند که این واقعا اصیل و بی‌نظیر است. برای نمونه، رمان کارین لدنیتسکا در معدنی در مرز چک می‌گذرد و سرنوشت دراماتیک جامعه محلی را به تصویر می‌کشد. در این رمان، بعد از ریزش معدن و کشته‌شدن کارگران مرد، زنان در جایگاه مردان قرار می‌گیرند و ناچار می‌شوند وظایف و مسئولیت‌های آنها را بر عهده بگیرند. در این رمان افزون بر اینکه زنان تولدی دردناک را از سر می‌گذرانند، کودکان نیز از نظر عاطفی درگیر می‌شوند.

 در نتیجه روابط میان مادران، پدران و فرزندان دگرگون می‌شود. کریهوا به رویکرد خلاقانه‌ نویسندگان زن در موضوعات تاریخی نیز اشاره می‌کند و آن را قابل توجه می‌داند. «این نویسندگان پیش از نوشتن رمان کار تحقیقاتی کامل انجام می‌دهند و به تعداد زیادی از منابع اولیه از مطالب تاریخی تا مصاحبه با شاهزادگان و تجاربشان در مناطق بومی اتکا می‌کنند. از این دانش عمیق دنیایی تخیلی رشد می‌کند که مرکز آن داستان زندگی چند شخصیت است. حتی می‌توان گفت نویسندگان زن معاصر چک در حال تغییر رویکرد جامعه به موضوعاتی هستند که یا از آنها غفلت شده بود یا تابو بوده‌اند».

مونا خادمی، یکی دیگر از سخنرانان این نشست در مورد تاریخچه و سیر ترجمه‌ ادبی آثار چک در ایران سخن گفت: «ادبیات ایران اولین‌بار در قرن نوزدهم و با قدرت‌گرفتن شرق‌شناسی به چک آن زمان رسیده است، ولی این ادبیات بیشتر ادبیات کلاسیک بوده است. در‌حالی‌‌که ورود ادبیات چک به ایران به نیمه‌ اول قرن بیستم برمی‌گردد. سال‌هاست که ادبیات چک جایگاه خودش را میان خواننده‌های ایرانی پیدا کرده است و جای پای محکمی دارد. این امر احتمالا به شباهت‌های تاریخی ما و کشور چک برمی‌گردد؛ چرا‌که هر دو کشور تاریخ پرفرازونشیبی شامل جنگ، کودتا، انقلاب داشته‌اند و تجارب زیستی‌ تا حدودی مشابه را از سر گذرانده‌اند. اولین ترجمه‌های آثار چکی به دهه بیست شمسی برمی‌گردد. قبل ‌از آن هم تکه‌های کوچکی از آثار نویسنده‌های چکی در پانویس روزنامه‌ها چاپ‌ شده بود، ولی اولین اثر چک کامل به فارسی ترجمه‌شده بر اساس اطلاعات کتابخانه ملی کتاب «کارخانه‌ مطلق‌سازی» کارل چاپک با ترجمه‌ حسن قائمیان در سال ۱۳۲۶ است که از فرانسه به فارسی برگردانده شده و صادق هدایت بر آن مقدمه‌ای نوشته است. اما شناسانده‌شدن ادبیات چک به ایران با ترجمه اولین آثار کافکا اتفاق افتاد که تقریبا دو سال بعد از این بود». او به «گروه محکومین» اشاره می‌کند که حسن قائمیان در سال ۱۳۲۷ به فارسی برگرداند و بعد از آن صادق هدایت «مسخ» کافکا را در سال ۱۳۲۹ به فارسی برگرداند که شاید بتوان گفت نقطه عطفی در شناساندن ادبیات چک به خوانندگان ایرانی شد. «در این میان، هرچند در ایران به سادگی کافکا و کوندرا را نویسندگان چک می‌شناسیم، در خود چک سال‌ها بحث بر سر این بوده است که این دو نویسنده آلمانی‌اند یا چکی. آثار کوندرا بسیار دیرتر وارد بازار کتاب ایران شد، اما در دهه‌ شصت و بعد از انقلاب در کنار کافکا و کلیما مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نویسنده‌ چک است و ما این را مدیون ترجمه‌ همایون‌پور از رمان «بار هستی» هستیم که تاکنون ۲۷ بار چاپ شده است». خادمی به یاروسلاو هاشک نیز اشاره کرد که در میان خوانندگان ایرانی بسیار معروف است. این نویسنده طنز انتقادی و سیاهی را به ایران آورد. «می‌توانیم بگوییم «شوایک» مهم‌ترین کاراکتر ادبیات معاصر چک است. تقریباً در هر خانه‌ای جمله‌های این شخصیت به کار می‌رود. این اثر پانزده سال پیش از زبان مجاری به فارسی ترجمه شده و شناخته شده است. اما این کتاب پیش از اینها نیز به صورت مقطعی به ایرانیان معرفی شده بوده است. در سال ۱۳۲۴ حسن قائمیان بخشی از این کتاب را به فارسی برمی‌گرداند و بعد از آن ایرج پزشکزاد در دهه شصت قسمتی از آن را ترجمه و با عنوان «شوایک: سرباز ساده‌دل» منتشر کرده است».

به این ترتیب، به نظر می‌رسد در دو دهه‌ اخیر ترجمه و انتشار آثار ادبیات چک در ایران بسیار قدرت گرفته است. بهومیل هرابال در این دوران با ترجمه‌ پرویز دوایی از «تنهایی پرهیاهو» به مخاطب ایرانی معرفی شد و تاکنون ۲۴ بار چاپ شده و از معدود کتاب‌هایی است که مستقیم از زبان چک به فارسی برگردانده شده است. 

کتاب «قدرت بی‌قدرتان» واتسلاو هاول نیز بارها چاپ شده است. همین‌طور است آثار چاپک و کلیما. با اینکه کلیما خیلی دیر در ایران شناخته شد، می‌توانیم بگوییم امروز آثار کلیما طلایه‌دار آثار ترجمه‌شده به فارسی در ایران هستند. معروف‌ترین کتاب او، «روح پراگ» با ترجمه‌ خشایار دیهیمی در سال ۱۳۷۸ دریچه‌ جدیدی به ادبیات چک بر روی خوانندگان ایرانی گشوده است. 

او در مورد جریان‌ها و ژانرهای ادبی بعد از انقلاب چک گفت: «انقلاب مخملی که نقطه عطفی در زندگی شهروندان چکسلواکی بوده است، به‌طور مشخص روی ادبیات هم تأثیر بسیار زیادی گذاشته است. بعد از انقلاب، آن دشمن مشترک از بین ‌رفته است و نویسنده که در دوران خفقان حکومت کمونیستی به‌مثابه وجدان بیدار ملت عمل می‌کرده و از او انتظار می‌رفته است که در مقابل خفقان سیاسی و ادبیات دولتی واکنش نشان بدهد و شرایط اجتماعی سیاسی، عدم آزادی و دیکتاتوری را در آثار خودش بیان کند یا نشان بدهد در ابتدای این دوره همانند دیگر هنرها جایگاه خود را از دست داده و به‌طورکلی کارکردش ضعیف ‌شده است و با آزادی مطبوعات و حق آزادی بیان به دست آمده این نقش کم‌رنگ شده و رو به افول گذاشته است... بعد از فروپاشی کمونیسم، نویسندگان توانستند از مرزها خارج شوند و بیرون از مرزهای چک به دنبال سوژه‌هایی برای نوشتن بگردند برای نمونه نویسندگان تجارب زندگی‌ یا همزیستی‌شان را با دیگر فرهنگ‌ها و مردمان دیگر کشورها نشان می‌دهند». 

از مهم‌ترین این نویسندگان چک مارتین ریشاوی است که خادمی به کتابی اتوبیوگرافی با عنوان «سفر به سیبری» نوشته او اشاره می‌کند. این کتاب درباره‌ سفرهای نویسنده به سیبری، تجارب او، شرح زندگی و فرهنگ مردم بومی سیبری و شناخت ذهنیت و مدل فکر کردن آن مردم است. همچنین، نویسنده به پارادوکس‌هایی می‌پردازد که جامعه چک بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب نیز با اشاره به اینکه پیش‌تر توجه به ادبیات فارسی در چک بسیار بیشتر بوده است، می‌گوید: «کسانی مثل ریپکا یا بچکا با وجود موانع پیش‌رویشان آثار درخوری چون تاریخ ادبیات ایران خلق‌ کرده‌اند و آثاری درباره‌ شاهنامه، هزار و یک‌ شب، خیام، سعدی، جامی، خاقانی، نظامی، عطار پدید آورده‌اند. در مورد ادبیات معاصر این توجه بسیار کمتر بوده است و فقط آثاری از هدایت یا فروغ به زبان چک ترجمه شده است». او با اشاره بر اهمیت مسائلی چون تحولات ادبی ایران و چک در چند دهه‌ اخیر، وضعیت نویسندگان زن چک، موضوعات و دغدغه‌های این زنان نویسنده، درون‌مایه، سبک، مفاهیم و موضوعات مرکز توجه نویسندگان چک و تفاوت این نویسندگان در این موارد با دیگر کشورهای اروپای شرقی و اروپای مرکزی گفت باید تلاش کنیم تا آثار ادبیات معاصر فارسی را در چک بیشتر معرفی کنیم.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها