|

معاون و خبرنگار

هفته گذشته عصبانیت معاون بهداشت وزارت با یک خبرنگار در مصاحبه‌ای که برای بررسی خودکشی‌ها و عصبیت‌های جامعه تشکیل شده بود، خبرساز شد. هیچ‌کس نباید عصبانی بشود، باید خود را کنترل کند، به‌خصوص که معاون بهداشت (شامل بهداشت روان) باشد و به‌ویژه زمانی که موضوع جلسه هم خودکشی و عصبانیت باشد.

معاون و خبرنگار

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

هفته گذشته عصبانیت معاون بهداشت وزارت با یک خبرنگار در مصاحبه‌ای که برای بررسی خودکشی‌ها و عصبیت‌های جامعه تشکیل شده بود، خبرساز شد. هیچ‌کس نباید عصبانی بشود، باید خود را کنترل کند، به‌خصوص که معاون بهداشت (شامل بهداشت روان) باشد و به‌ویژه زمانی که موضوع جلسه هم خودکشی و عصبانیت باشد. به همین دلیل بود که معاون با سرعت پوزش خواست و وزیر هم بلافاصله با لحنی صریح‌تر و صادقانه‌تر معذرت خواست.

همه اینها درست، اما اگر کلاه را قاضی و انصاف را داور عقل و احساس قرار دهیم، نکات دیگری نیز باید گفت؛ این معاون همان معاونی است که در دوران کووید تقریبا به‌تنهایی در برابر امواج سهمگینی که کشور را تهدید می‌کرد، ایستاد. نه‌تنها کووید بلکه بلایایی قوی‌تر از آن، شبه‌علم، در حال پراکندن تردید در استفاده از علم در مقابله با توفان کووید بود و دوهزارو 500 نفر از پزشکان برجسته، صاحبان و مسئولان نهاد‌های مختلف در نامه‌ای رسمی خواستار عدم ورود واکسن کرونا به کشور شده بودند. در این شرایط دشوار کشور با مسئولیت همین معاون در برابر این امواج کوتاه نیامد و منتظر واکسن داخلی‌ای که با آن همه هزینه معلوم نشد چه شد نماند (هنوز هم معلوم نیست)؛ کشور تحت واکسیناسیون کووید قرار گرفت و رست. همین معاون همین الان معاون وزارتی است که بخشی از آن پیشاپیش در اختیار شبه‌علم قرار گرفته و بخش‌های بیشتری با موریانه روزمرگی و اطاعت کورکورانه در حال زوال است. وزیر و معاون چنین وزارتی شدن مثل نشستن پشت لوکوموتیو قطار فرسوده‌ای است که هیچ‌چیز آن در اختیار راننده و دستیارش نیست.

ای کاش جهان واقع آن‌چنان بود که با یک چرخش قلم وزیر و معاون، همه‌چیز به طرفه‌العینی درست می‌شد، اما این‌طور نیست. نیست که نیست. نه‌تنها اعمال اراده بر چنین دستگاهی به آن آسانی که تصور می‌شود نیست، بلکه ظاهرا دست‌های فعالی هم در کار است که کار خراب بشود. برای مثال، تمام نهادهای تخصصی پزشکی معتقدند امکانات آموزش پزشکی برای پذیرفته‌شدگان موجود هم کفایت نمی‌کند چه برسد به افزایش ظرفیت به اشکال مختلف، اما نیروهایی که ریشه قدرت‌شان در نهادهای تخصصی و قانون‌گذار نیست، مسئولان وزارت را در دوراهه سنگین اخلاق و دستور قرار می‌دهند که ظرفیت‌ها را مثل آبی که بر قیمه می‌بندند، افزایش دهند. این تنها یکی از دو‌راهی‌‌های سخت و دشواری است که قدرت در برابر دولت منتخب می‌گذارد. تصمیماتی سخت و طاقت‌فرسا که بر اعصاب راه می‌روند.

یک مثال دیگر؛ همه مسئولان وزارت از برجسته‌ترین و دانش‌بنیان‌ترین متخصصان کشور هستند، اما در همین وزارت معاونتی به نام سنتی یا ایرانی هم هست که اصلا معلوم نیست چیست؟ غربالگری جنین ناقص اگر کاملا غیرقانونی نشده باشد بسیار دشوار شده است. وزارت بهداشت باید خدمات سلامت را با تعرفه‌ای اجباری‌ عرضه کند که دیگر هیچ شی‌ء یا خدمتی با آن قیمت وجود ندارد  و... . آیا تصور این است که مسئولان وزارت اگر می‌خواستند می‌توانستند با یک امضا و چرخش قلم وضع را تغییر دهند؟ این تقلا برای اداره کشور در حالی است که مردم عادی، ذی‌نفعان واقعی خدمات سلامت هم هیچ تلاش نهادمند و متشکلی برای حمایت از دولت در برابر قدرت به عمل نمی‌آورند، برخی هم حتی بی‌محابا همه را... زرد برادر... نامیده به یک چوب می‌رانند. گروهی هم انتظار می‌کشند تا همه‌چیز از‌جمله سیستم سلامتی که متعلق به خودشان هم هست، کاملا از بین برود و سلامت‌شان نابود شود تا حرف‌شان ثابت شود که «نگفتیم هیچ‌چیز درست نخواهد شد‌».  تضاد میان اشکالی از مدرنیته است با کیفیت باستانی و گاه اساطیری قدرت و الزامات آن. دولت که به هر حال به‌نوعی انتخابی است، در این مقابله تاریخی هیچ پشتوانه‌ای مهم‌‌تر از مردم ندارد؛ این نکته‌ای است که خود دولت‌ها هم معمولا درک نمی‌کنند. این تضاد محدود به چندده سال اخیر هم نیست.

البته نقد و تندی در شرایطی که همه‌چیز به هم ریخته و هیچ‌چیز درست نیست و روی کاغذ مسئولی هم دارد، از هر کار دیگری آسان‌تر و آبرومندانه‌تر است، اما گمان کنم می‌توان دلایل عصبانیت آقای معاون را درک کرد اما نپذیرفت، تنها تا زمانی که عذر بخواهد که حالا هم خود و هم رئیسش خواسته‌اند!

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.