اهمیت مدیریت موزه
سیداحمد محیططباطبایی
موزهها بهعنوان یک نماد فرهنگی یا شاخصی برای توسعهیافتگی جامعه اهمیت بسیار بالایی دارند. بالطبع اداره این نهاد و نسبت میان حاکمیت و دولت با آن و نوع مخاطبی که در پی دارد، ویژگی خاص این موضوع است. شکل اداره یک موزه در جامعه بیانگر نسبت جایگاه حوزه فرهنگ در آن جامعه به شمار میرود. چه نسبتی میان فرهنگ با دولت و مردم وجود دارد؟ میتوانیم از طریق آنچه بر موزهها میگذرد با این جایگاه و اهمیت آن آشنا شویم. موزهها انواع مختلفی دارند؛ از موزههای ملی و بزرگ تا موزههای خصوصی و حتی متعلق به نهادها و مؤسسات مختلف و افراد و هنرمندان و... . در مجموعه این موزهها قطعا با تفاوتهایی بهلحاظ مدیریت و اداره آنها مواجه میشویم. در این گفتار به موزههای تخصصی میپردازیم. در یک موزه تخصصی، مدیریت موزه باید به کسی که در این زمینه تخصص، اطلاع و آگاهی داشته باشد سپرده شود. بالطبع متخصصی میتواند به این امر اشتغال ورزد که با بیان موزه نیز آشنا باشد؛ بنابراین تلفیقی بین آگاهی از موزه و موزهداری و تخصص میتواند بهترین ویژگی برای یک مدیریت به شمار برود. نباید فراموش کنیم که این دو صفت در کنار ویژگی مدیریت و توانایی اداره یک نهاد فرهنگی نیز قرار میگیرد. البته مدیریت در حوزه فرهنگی با مدیریت در حوزههای دیگر بهلحاظ ساختاری بسیار متفاوت است؛ اما شاید گاهی یک فرد هر سه ویژگی را نداشته نباشد، آنوقت با سلسلهمراتب مختلفی مواجه میشویم. به عبارتی بین آن سه ویژگی کدامیک از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ قطعا تخصص. مانند این است که وقتی یک بیمارستان را یک پزشک اداره میکند، از مشکلاتی که برای بیمارستان میتواند پدید بیاید جلوگیری میشود. این میتواند یک موزه تاریخی پزشکی باشد که قطعا پزشکان اولویت بیشتری برای اداره آن دارند. درصورتیکه پزشک در اختیار نباشد کسی که اداره موزهشناسی بداند از اولویت برخوردار است. در مرتبه سوم درصورتیکه نه پزشک، نه متخصص و نه موزهشناس باشد به مدیر توانمند ولی از حوزه مدیر فرهنگی باید سپرده شود. نتیجه میگیریم برای اداره نهادی مثل موزه، وجوه مختلفی وجود دارد که قطعا وجه تخصصی آگاه بر موزهداری توانمند در حوزه مدیریت فرهنگی، اولویت نخست ماست؛ اما درصورتیکه این موارد نیز نباشد به موارد دیگری باید توجه کرد.
گذشته از این موضوع تجربه امر بسیار مهمی در حوزه فرهنگ است. تجربهداشتن در حوزه فرهنگ بزرگترین سرمایه برای کسانی است که در این امر فعالیت دارند. وقتی در یک موزه میخواهیم مسئول جدیدی را برگزینیم، باتجربهترین فرد میتواند از شانس بهتر و بیشتری برای هدایت موزه برخوردار باشد؛ زیرا سالهاست در آنجا حضور دارد و به مشکلات آن فضا آشناست و در تمامی وجوه و جنبههای گوناگونی که برای موزه پیش میآید میتواند تصمیمات مناسبتری بگیرد. البته در حوزه موزه و موزهداری بهویژه در آخرین موارد قانونی که در این رابطه تصویب شد امری که پیشبینی شده بود هیئت امنایی ادارهکردن موزههای کشور است. قطعا هیئت امنا بهعنوان نهادی که با تغییر و تحولات اداری و مزایای آن کمتر دچار جابهجایی میشود تداوم مؤثر در حوزه فرهنگ را میتواند به دنبال داشته باشد. هیئت امنا را باید به شکلی برگزید که تعداد افراد حقیقی آگاه و متناسب بلاموضوع بر تعداد افراد حقوقی برتری داشته باشد که تداوم و استمرار تصمیمات فرهنگی برقرار باشد و شکستگی و ازهمگسیختگی در مدیریت موزه پیش نیاید. این شخصیت حقوقی میتواند از نهادهای مختلفی که برای اداره یک موزه بسیار مناسب است، انتخاب شود. از نهادهای مدیریت شهری، اقتصادی و... در کنار نهادهای مرتبط فرهنگی و تخصصی که با موزه در ارتباط هستند، همچنین افراد مطلع و باتجربه قدیمی که وجه بسیار مهمی به لحاظ جلب اعتماد دارند. از طرف دیگر این بخش حقیقی را با دورههای اداری چهارساله و پنجساله نمیتوان سنجید. قطعا یک دوره 10ساله را باید پیشبینی کرد و حتی در بسیاری از موارد میبینیم که در حد طول عمر آن شخص ادامه دارد. به عبارتی در دانشگاه وقتی کسی کرسی استادی دارد تا آخر عمر یعنی تا زمانی که به لحاظ توانایی فیزیکی قادر به انتقال تجربه باشد این کرسی را داراست، حتی اگر بازنشسته شود یا مسئولیتهای رسمی در دانشگاه نداشته باشد. در رابطه با هیئت امنا تفاوتش با مدیریت در این بخشهاست. بخشهای مشاوره و تجربه گذر عمر شرط بسیار مهمی است که باید در آن کار گذاشته شود. به هر شکل این شرایطی است که میتوانیم بهعنوان شرایط مناسب در مهمترین نهاد فرهنگی قائل شویم زیرا موزهها عالیترین سطح یک مؤسسه فرهنگی هستند و این فارغ از بحث عمومی و دولتی به شمار میرود. در بحث دولتی و عمومی شاید سخنان ما قابل درک باشد، اما در بخش خصوصی هم فراموش نکنیم بسیاری از نهادهای علمی شاید توسط پشتیبانی یک نهاد شکل بگیرد اما قطعا افراد متخصص در آن امر در مشاغل مهم تصمیمگیرنده و راهبردیِ آن قرار میگیرند و بدون آنها کار انجام نمیشود؛ مثل خیلی از نهادها مانند داروخانهها که حتما دکتر داروساز باید داروخانه را اداره کند. بهعنوان نتیجهگیری باید حتما با درنظرگرفتن شرایط بهترین تصمیم گرفته شود و به طور نسبی با درنظرگرفتن تمام این جوانب میتوانیم در شکل انتخاب مدیر متناسب برای موزه مؤثر باشیم.
موزهها بهعنوان یک نماد فرهنگی یا شاخصی برای توسعهیافتگی جامعه اهمیت بسیار بالایی دارند. بالطبع اداره این نهاد و نسبت میان حاکمیت و دولت با آن و نوع مخاطبی که در پی دارد، ویژگی خاص این موضوع است. شکل اداره یک موزه در جامعه بیانگر نسبت جایگاه حوزه فرهنگ در آن جامعه به شمار میرود. چه نسبتی میان فرهنگ با دولت و مردم وجود دارد؟ میتوانیم از طریق آنچه بر موزهها میگذرد با این جایگاه و اهمیت آن آشنا شویم. موزهها انواع مختلفی دارند؛ از موزههای ملی و بزرگ تا موزههای خصوصی و حتی متعلق به نهادها و مؤسسات مختلف و افراد و هنرمندان و... . در مجموعه این موزهها قطعا با تفاوتهایی بهلحاظ مدیریت و اداره آنها مواجه میشویم. در این گفتار به موزههای تخصصی میپردازیم. در یک موزه تخصصی، مدیریت موزه باید به کسی که در این زمینه تخصص، اطلاع و آگاهی داشته باشد سپرده شود. بالطبع متخصصی میتواند به این امر اشتغال ورزد که با بیان موزه نیز آشنا باشد؛ بنابراین تلفیقی بین آگاهی از موزه و موزهداری و تخصص میتواند بهترین ویژگی برای یک مدیریت به شمار برود. نباید فراموش کنیم که این دو صفت در کنار ویژگی مدیریت و توانایی اداره یک نهاد فرهنگی نیز قرار میگیرد. البته مدیریت در حوزه فرهنگی با مدیریت در حوزههای دیگر بهلحاظ ساختاری بسیار متفاوت است؛ اما شاید گاهی یک فرد هر سه ویژگی را نداشته نباشد، آنوقت با سلسلهمراتب مختلفی مواجه میشویم. به عبارتی بین آن سه ویژگی کدامیک از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ قطعا تخصص. مانند این است که وقتی یک بیمارستان را یک پزشک اداره میکند، از مشکلاتی که برای بیمارستان میتواند پدید بیاید جلوگیری میشود. این میتواند یک موزه تاریخی پزشکی باشد که قطعا پزشکان اولویت بیشتری برای اداره آن دارند. درصورتیکه پزشک در اختیار نباشد کسی که اداره موزهشناسی بداند از اولویت برخوردار است. در مرتبه سوم درصورتیکه نه پزشک، نه متخصص و نه موزهشناس باشد به مدیر توانمند ولی از حوزه مدیر فرهنگی باید سپرده شود. نتیجه میگیریم برای اداره نهادی مثل موزه، وجوه مختلفی وجود دارد که قطعا وجه تخصصی آگاه بر موزهداری توانمند در حوزه مدیریت فرهنگی، اولویت نخست ماست؛ اما درصورتیکه این موارد نیز نباشد به موارد دیگری باید توجه کرد.
گذشته از این موضوع تجربه امر بسیار مهمی در حوزه فرهنگ است. تجربهداشتن در حوزه فرهنگ بزرگترین سرمایه برای کسانی است که در این امر فعالیت دارند. وقتی در یک موزه میخواهیم مسئول جدیدی را برگزینیم، باتجربهترین فرد میتواند از شانس بهتر و بیشتری برای هدایت موزه برخوردار باشد؛ زیرا سالهاست در آنجا حضور دارد و به مشکلات آن فضا آشناست و در تمامی وجوه و جنبههای گوناگونی که برای موزه پیش میآید میتواند تصمیمات مناسبتری بگیرد. البته در حوزه موزه و موزهداری بهویژه در آخرین موارد قانونی که در این رابطه تصویب شد امری که پیشبینی شده بود هیئت امنایی ادارهکردن موزههای کشور است. قطعا هیئت امنا بهعنوان نهادی که با تغییر و تحولات اداری و مزایای آن کمتر دچار جابهجایی میشود تداوم مؤثر در حوزه فرهنگ را میتواند به دنبال داشته باشد. هیئت امنا را باید به شکلی برگزید که تعداد افراد حقیقی آگاه و متناسب بلاموضوع بر تعداد افراد حقوقی برتری داشته باشد که تداوم و استمرار تصمیمات فرهنگی برقرار باشد و شکستگی و ازهمگسیختگی در مدیریت موزه پیش نیاید. این شخصیت حقوقی میتواند از نهادهای مختلفی که برای اداره یک موزه بسیار مناسب است، انتخاب شود. از نهادهای مدیریت شهری، اقتصادی و... در کنار نهادهای مرتبط فرهنگی و تخصصی که با موزه در ارتباط هستند، همچنین افراد مطلع و باتجربه قدیمی که وجه بسیار مهمی به لحاظ جلب اعتماد دارند. از طرف دیگر این بخش حقیقی را با دورههای اداری چهارساله و پنجساله نمیتوان سنجید. قطعا یک دوره 10ساله را باید پیشبینی کرد و حتی در بسیاری از موارد میبینیم که در حد طول عمر آن شخص ادامه دارد. به عبارتی در دانشگاه وقتی کسی کرسی استادی دارد تا آخر عمر یعنی تا زمانی که به لحاظ توانایی فیزیکی قادر به انتقال تجربه باشد این کرسی را داراست، حتی اگر بازنشسته شود یا مسئولیتهای رسمی در دانشگاه نداشته باشد. در رابطه با هیئت امنا تفاوتش با مدیریت در این بخشهاست. بخشهای مشاوره و تجربه گذر عمر شرط بسیار مهمی است که باید در آن کار گذاشته شود. به هر شکل این شرایطی است که میتوانیم بهعنوان شرایط مناسب در مهمترین نهاد فرهنگی قائل شویم زیرا موزهها عالیترین سطح یک مؤسسه فرهنگی هستند و این فارغ از بحث عمومی و دولتی به شمار میرود. در بحث دولتی و عمومی شاید سخنان ما قابل درک باشد، اما در بخش خصوصی هم فراموش نکنیم بسیاری از نهادهای علمی شاید توسط پشتیبانی یک نهاد شکل بگیرد اما قطعا افراد متخصص در آن امر در مشاغل مهم تصمیمگیرنده و راهبردیِ آن قرار میگیرند و بدون آنها کار انجام نمیشود؛ مثل خیلی از نهادها مانند داروخانهها که حتما دکتر داروساز باید داروخانه را اداره کند. بهعنوان نتیجهگیری باید حتما با درنظرگرفتن شرایط بهترین تصمیم گرفته شود و به طور نسبی با درنظرگرفتن تمام این جوانب میتوانیم در شکل انتخاب مدیر متناسب برای موزه مؤثر باشیم.