|

گفت‌و‌گو با «مهدی رباطی»، تحلیلگر بازار سرمایه:

بورس با منتشر‌نکردن فعالیت ماینرها ‌ متهم به سوءاستفاده‌ است

محمد باقرزاده: بازار سرمایه ایران که در دو سال گذشته با رشد چشمگیر و پس از آن سقوطی تاریخی خبرساز شد، پاییز امسال را با جنجالی دیگر آغاز کرد؛ کشف ماینر آن‌هم در زیرزمین ساختمان بورس. این خبر متفاوت و فراتر از قرمز‌پوشی مداوم بازار سرمایه یا تخلفات برخی مدیران بود و در عمل ضربه‌ای بهت‌آور به اعتماد سرمایه‌گذاران آسیب‌دیده بود. اگرچه واکنش‌های ابتدایی مسئولان بازار سرمایه به این خبر تکذیب و ردکردن کلیت آن بود اما کم‌کم شرایط تغییر کرد و در‌نهایت منجر به استعفای مدیرعامل شرکت بورس هم شد. فراتر از این استعفا یک پرسش اساسی آثار این خبر بر اعتماد سرمایه‌گذاران و همچنین آینده بازار سرمایه ایران است. «مهدی رباطی»، کارشناس اقتصاد و تحلیلگر بازار سرمایه، در این گفت‌و‌گو با «شرق» به بررسی ابعاد این خبر می‌پردازد و از راه‌های پیش‌رو برای کاهش آثار سوء چنین خبری می‌گوید. این کارشناس بازار سرمایه معتقد است دعوت مردم به سرمایه‌گذاری در بازار پرریسکی چون بازار سرمایه مسئولیت زیادی را می‌طلبد که طرح آن از سمت دولت با وجود بهبودنیافتن اوضاع اقتصادی نادرست بوده است. رباطی همچنین درباره جنجال ماینرها هم می‌گوید «سازمان بورس باید ابعاد مختلف این اتفاق را شفاف کند و به اطلاع سهام‌داران برساند».

آقای رباطی برداشت شما از اخبار ماینرهای سازمان بورس چیست و ماجرا را چه می‌دانید؟
آنچه مشخص است این است که اتفاقات اخیر شرکت بورس تهران یک مقصر ندارد و بررسی موضوع باید باید با دقت و سخت‌گیری بیشتری دنبال شود. شفاف‌نبودن با سرمایه‌گذار برای نهادی که متولی و مدعی شفافیت است، آن‌هم درحالی‌که نصب ماینر از خرداد 1399 هم‌زمان با دعوت مردم برای حضور در بورس در اوج بازار اتفاق افتاده است، عملکردی متناقض به شمار می‌آید و هزینه جبران این اتفاق را بسیار زیاد کرده است. در این خصوص سازمان بورس باید ابعاد مختلف این اتفاق را شفاف کند و به اطلاع سهام‌داران برساند.
این ماجرا و جنجال خبری چه تأثیری بر بورس ایران می‌گذارد؟ اعتماد سرمایه‌گذاران را می‌شود ترمیم کرد؟ تأثیر این خبر و ماجرا بر آینده بازار سرمایه ایران را چه می‌دانید؟
انتشار این خبر روند رو به بهبود بازار را با کندی مواجه کرده است و اگر سرمایه‌گذاران به افشای اطلاعات ناشران اطمینان داشتند، حالا با تخلف در شفاف‌سازی اطلاعات توسط بورس تهران، تحلیل‌ها و ارزشیابی کارشناسان بازار از ارزش و قیمت سهام‌ها تغییر خواهد کرد و منجر به تأخیر بیشتری در ارزشگ‌ذاری درست بازار خواهد شد. بازسازی اعتماد سرمایه‌گذاران در کوتاه‌مدت کار دشواری است اما برخورد جدی با این عمل و به‌طور مشابه در بازار سرمایه می‌تواند زمینه عدم خروج نقدینگی در بازار سرمایه را فراهم کند. بازار سرمایه ایران در رقابت با بازارهای جهانی ناکارآمد و ضعیف است. بی‌اعتمادی ایجاد‌شده برگشت زیان سرمایه‌گذار از این بازار را تقویت می‌کند و منجر به حرکت سرمایه از بورس تهران به سمت بازارهای موازی می‌شود. بهبود اوضاع و برگشت اعتماد به بازار نیازمند برخورد همه‌جانبه با تمام عوامل دخیل در این موضوع از سمت نهاد نظارتی یعنی سازمان بورس اوراق بهادار است.
فارغ از این ماجرا، نزدیک به دو سال است که میلیون‌ها ایرانی با دعوت مسئولان ارشد پا به بازار سرمایه گذاشته‌اند، این دعوت و هجوم مردم مشابهی در دنیا دارد؟ آیا اتفاق درستی بود؟
قطعا دعوت مردم به حضور در بازار پرریسکی چون بازار سرمایه مسئولیت زیادی می‌طلبد که طرح آن از سمت دولت با وجود عدم بهبود در اوضاع اقتصادی نادرست بوده است. در همه‌جای دنیا دولت‌ها با ابزارهایی مانند اوراق بدهی، تغییرات نرخ بهره و... بر بازار سرمایه تأثیر می‌گذارند اما دعوت به بازار در این سطح از حاکمیت موضوعی است که در ایران رخ داد. هجوم مردم به بازار سرمایه در دنیا عمدتا به دلیل عواملی مانند صفر‌بودن هزینه‌های کارگزاری، روند رو به رشد بازارها، توسعه زیرساخت‌های بازار، امکان درآمدزایی از بازار در هر شرایطی و ... است و دولت‌ها نه به‌صورت مستقیم بلکه با تغییر سیاست‌های پولی و مالی بر حضور سرمایه‌گذار در بازار تأثیر می‌گذارند.
درباره همین روند دو سال گذشته ایران می‌بینیم که این سرمایه‌گذاران ناآشنا، دارایی خود را به بازار سرمایه آوردند اما پس از دو سال همچنان در ضرر به سر می‌برند، شما به‌عنوان کارشناس این حوزه و اقتصاددان، چه راهکاری برای این مردم سراغ دارید؟
متأسفانه با اتفاقی که در بورس تهران رخ داد، جبران بی‌اعتمادی به بورس سخت‌تر شده است؛ چرا‌که بازار سرمایه که متولی و مدعی شفافیت است حالا با عدم انتشار فعالیت ماینرها در سایت کدال، متهم به پنهان‌کاری و سوءاستفاده از سرمایه‌گذار شده است. سؤالی که برای سهام‌داران زیان‌دیده ایجاد می‌شود این است که آیا بازار سرمایه راهی جذاب و متنوع را برای گسترش پس‌انداز داخلی کوتاه‌مدت و بلند‌مدت فراهم می‌کند؟ چگونگی جواب به این پرسش است که می‌تواند ضررهای واردشده به سرمایه‌گذار را جبران کند و از طرفی منجر به عدم خروج نقدینگی از بورس شود. در درجه اول دولت باید دخالت خود در بازار سرمایه را به سطوح حداقلی کاهش دهد و اجازه دهد تا بازار روال طبیعی خود را طی کند. در این حین ایجاد مشوق و مسیری برای فعالیت صندوق‌های متنوع سرمایه‌گذاری با تحلیلگران خبره می‌تواند هم در جبران ضرر سهام‌داران تأثیر داشته باشد و هم به بازار سرمایه رونق بیشتری ببخشد. چنین راه‌حل‌هایی اگر‌چه در کوتاه‌مدت بتواند سرمایه‌گذاران را از ضرر خارج کند اما برای ماندگاری آنان در بازار به اخذ تصمیمات جدی و تغییر رویکردهای مدیریتی و سیاست‌گذاری نیاز دارد.
با درنظر‌گرفتن پرسش‌ها و توضیحات بالا، به نظر می‌رسد بازار سرمایه ایران به یک معضل اجتماعی تبدیل شده‌ است، آیا این بحران و معضل راهکاری هم دارد؟ پیشنهاد شما چیست؟
در بازار سرمایه ایران سرمایه‌گذاران خرد فاقد ابزارهای مالی برای گسترش پس‌اندازهای بلندمدت خود هستند. بهره‌مندی از این پتانسیل و پرداختن به این موضوعات، به توانایی سیاست‌گذاران در ساختن بازار سرمایه پویا بستگی دارد و سیاست‌گذاران نیازمند ابزاری برای تشخیص دقیق و اتخاذ رویکرد تغییر مدیریتی جهت انجام تغییرات ضروری هستند. طراحی بازار باید به‌صورت تدریجی و مرحله‌به‌مرحله اتفاق بیفتد و اصلاح زیرساخت‌ها می‌تواند عملکرد کوتاه‌مدت را بهبود ببخشد. این بهبود پایدار فقط با تغییر در سیاست‌های اقتصادی (و گاه‌ اجتماعی) که به تنهایی پایه و اساس رشد بلندمدت است، قابل دستیابی است. از طرفی توالی و اجرای طرح‌های متعدد وابسته به هم در یک دوره زمانی طولانی خواستار یک طرز فکر و مدیریت تغییر است که سیاست‌گذاران معدودی با آنها آشنا هستند. پرسشی که برای سهام‌داران زیان‌دیده ایجاد می‌شود این است که آیا بازار سرمایه راهی جذاب و متنوع را برای گسترش پس‌انداز داخلی کوتاه‌مدت و بلندمدت فراهم می‌کند؟ چگونگی جواب به این سؤال است که می‌تواند ضررهای واردشده به سرمایه‌گذار را جبران کند و از طرفی منجر به عدم خروج نقدینگی از بورس شود. در این حین مسئله ماینرهای بورس تهران جبران رکود بازار را سخت‌تر کرده است؛ چراکه بازار سرمایه که متولی و مدعی شفافیت است حالا با عدم انتشار فعالیت ماینرها در سایت کدال، متهم به پنهان‌کاری و سوءاستفاده از سرمایه‌گذار شده است. سیاست‌های مربوط به بازار سرمایه بسیار وسیع است، آنها احتیاج به حمایت‌های قوه مجریه، مقننه و عموم مردم دارند؛ بنابراین زمان و الزام غیرقابل‌اجتناب است. با‌این‌حال، پیشرفت‌های پایدار طولانی‌مدت اغلب تحت تأثیر تغییرات عمیق در سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی است از جمله:
توسعه اوراق دولتی
توسعه صندوق‌های سرمایه‌گذاری متنوع برای انواع سرمایه‌گذاری‌های کم‌ریسک و پرریسک
افزایش مشارکت ناشران (تقاضا برای سرمایه) با استفاده از عواملی مانند خصوصی‌سازی نهادهای تحت کنترل دولت، ارتقای بازار سرمایه برای تأمین اعتبار زیرساخت‌ها و ارتقای توسعه شرکت‌های کوچک
تشویق رقابت بین مشارکت‌کنندگان در بازار
ایجاد مسیری برای ادغام پایدار در بازارهای جهانی که در این راه ایجاد مسیر مناسب برای بازارهای آزاد به‌وضوح به ماهیت اقتصاد بستگی دارد، بنابراین پیش‌نیاز این بخش رشد اقتصادی و تحول در سیاست‌های پولی و مالی است.
حمایت از کشف قیمت و تخصیص منابع (کشف قیمت).
مداخله منظم و مستقیم توسعه بازار را خنثی می‌کند، سیگنال‌های قیمت را تحریف می‌کند و توسعه سرمایه‌گذاران را کُند می‌کند. یک رویکرد محدود‌کردن مداخلات و در عوض استفاده از مکانیسم‌های بازار برای اجرای اهداف سیاست است. این به معنای کناره‌گیری از سیاست نیست بلکه استفاده از بازار و مشوق‌های تعبیه‌شده در آنها برای اجرای سیاست‌ها‌ست. در نهایت سیاست‌گذاران باید تصمیمات مهمی درباره چارچوب و حاکمیت ارگان‌های نظارتی و خودتنظیمی اتخاذ کنند. هدف اصلی مقررات ایجاد یک محیط شفاف با اجرای قابل ‌پیش‌بینی است و یک تصمیم مهم برای مراکز تنظیم مقررات بازارهای نوظهور، ایجاد تعادل مناسب بین نظارت و مقررات است. اکثر بازارهای توسعه‌یافته به شدت به قوه قضائیه مستقل، کارآمد و خوب تکیه می‌کنند تا از توسعه بازار حمایت کنند. این مورد در بسیاری از بازارهای درحال‌ظهور نیست و توسعه مرجع قضائی برای رسیدگی آنی به همه چالش‌های بازار باید از اولویت‌های اقتصادهای مورد‌نظر از جمله ایران باشد.
با این توضیحات مفصل شما به پرسشی ساده ولی بسیار مهم برگردیم؛ آینده بورس ایران به کجا می‌رود؟
بورس ایران بدون توجه به تغییر در طرز فکر و سیاست‌های بخش مالی، مسیر رو‌به‌رشدی نخواهد داشت. آن چیزی که در درجه اول باید در اولویت قرار گیرد، تغییرات در سیستم اقتصادی، افزایش رقابت به وسیله باز‌کردن درهای کشور و تعامل با دنیا، ایجاد مشوق برای سرمایه‌گذاری، اصلاح نظام بانکی و در یک کلام خنثی‌کردن نظام خصولتی رانتی کشور است. در این صورت می‌توان انتظار داشت رشد اقتصادی مثبت اتفاق بیفتد و رونق بازار سرمایه پایدار و رو به بالا باشد. بدون این پیش‌نیازها بازار سرمایه ایران همچنان روند نوسانی پرخطری خواهد داشت که به لحاظ اجتماعی می‌تواند در کُندشدن سال‌های رونق‌ آن مؤثر باشد.

محمد باقرزاده: بازار سرمایه ایران که در دو سال گذشته با رشد چشمگیر و پس از آن سقوطی تاریخی خبرساز شد، پاییز امسال را با جنجالی دیگر آغاز کرد؛ کشف ماینر آن‌هم در زیرزمین ساختمان بورس. این خبر متفاوت و فراتر از قرمز‌پوشی مداوم بازار سرمایه یا تخلفات برخی مدیران بود و در عمل ضربه‌ای بهت‌آور به اعتماد سرمایه‌گذاران آسیب‌دیده بود. اگرچه واکنش‌های ابتدایی مسئولان بازار سرمایه به این خبر تکذیب و ردکردن کلیت آن بود اما کم‌کم شرایط تغییر کرد و در‌نهایت منجر به استعفای مدیرعامل شرکت بورس هم شد. فراتر از این استعفا یک پرسش اساسی آثار این خبر بر اعتماد سرمایه‌گذاران و همچنین آینده بازار سرمایه ایران است. «مهدی رباطی»، کارشناس اقتصاد و تحلیلگر بازار سرمایه، در این گفت‌و‌گو با «شرق» به بررسی ابعاد این خبر می‌پردازد و از راه‌های پیش‌رو برای کاهش آثار سوء چنین خبری می‌گوید. این کارشناس بازار سرمایه معتقد است دعوت مردم به سرمایه‌گذاری در بازار پرریسکی چون بازار سرمایه مسئولیت زیادی را می‌طلبد که طرح آن از سمت دولت با وجود بهبودنیافتن اوضاع اقتصادی نادرست بوده است. رباطی همچنین درباره جنجال ماینرها هم می‌گوید «سازمان بورس باید ابعاد مختلف این اتفاق را شفاف کند و به اطلاع سهام‌داران برساند».

آقای رباطی برداشت شما از اخبار ماینرهای سازمان بورس چیست و ماجرا را چه می‌دانید؟
آنچه مشخص است این است که اتفاقات اخیر شرکت بورس تهران یک مقصر ندارد و بررسی موضوع باید باید با دقت و سخت‌گیری بیشتری دنبال شود. شفاف‌نبودن با سرمایه‌گذار برای نهادی که متولی و مدعی شفافیت است، آن‌هم درحالی‌که نصب ماینر از خرداد 1399 هم‌زمان با دعوت مردم برای حضور در بورس در اوج بازار اتفاق افتاده است، عملکردی متناقض به شمار می‌آید و هزینه جبران این اتفاق را بسیار زیاد کرده است. در این خصوص سازمان بورس باید ابعاد مختلف این اتفاق را شفاف کند و به اطلاع سهام‌داران برساند.
این ماجرا و جنجال خبری چه تأثیری بر بورس ایران می‌گذارد؟ اعتماد سرمایه‌گذاران را می‌شود ترمیم کرد؟ تأثیر این خبر و ماجرا بر آینده بازار سرمایه ایران را چه می‌دانید؟
انتشار این خبر روند رو به بهبود بازار را با کندی مواجه کرده است و اگر سرمایه‌گذاران به افشای اطلاعات ناشران اطمینان داشتند، حالا با تخلف در شفاف‌سازی اطلاعات توسط بورس تهران، تحلیل‌ها و ارزشیابی کارشناسان بازار از ارزش و قیمت سهام‌ها تغییر خواهد کرد و منجر به تأخیر بیشتری در ارزشگ‌ذاری درست بازار خواهد شد. بازسازی اعتماد سرمایه‌گذاران در کوتاه‌مدت کار دشواری است اما برخورد جدی با این عمل و به‌طور مشابه در بازار سرمایه می‌تواند زمینه عدم خروج نقدینگی در بازار سرمایه را فراهم کند. بازار سرمایه ایران در رقابت با بازارهای جهانی ناکارآمد و ضعیف است. بی‌اعتمادی ایجاد‌شده برگشت زیان سرمایه‌گذار از این بازار را تقویت می‌کند و منجر به حرکت سرمایه از بورس تهران به سمت بازارهای موازی می‌شود. بهبود اوضاع و برگشت اعتماد به بازار نیازمند برخورد همه‌جانبه با تمام عوامل دخیل در این موضوع از سمت نهاد نظارتی یعنی سازمان بورس اوراق بهادار است.
فارغ از این ماجرا، نزدیک به دو سال است که میلیون‌ها ایرانی با دعوت مسئولان ارشد پا به بازار سرمایه گذاشته‌اند، این دعوت و هجوم مردم مشابهی در دنیا دارد؟ آیا اتفاق درستی بود؟
قطعا دعوت مردم به حضور در بازار پرریسکی چون بازار سرمایه مسئولیت زیادی می‌طلبد که طرح آن از سمت دولت با وجود عدم بهبود در اوضاع اقتصادی نادرست بوده است. در همه‌جای دنیا دولت‌ها با ابزارهایی مانند اوراق بدهی، تغییرات نرخ بهره و... بر بازار سرمایه تأثیر می‌گذارند اما دعوت به بازار در این سطح از حاکمیت موضوعی است که در ایران رخ داد. هجوم مردم به بازار سرمایه در دنیا عمدتا به دلیل عواملی مانند صفر‌بودن هزینه‌های کارگزاری، روند رو به رشد بازارها، توسعه زیرساخت‌های بازار، امکان درآمدزایی از بازار در هر شرایطی و ... است و دولت‌ها نه به‌صورت مستقیم بلکه با تغییر سیاست‌های پولی و مالی بر حضور سرمایه‌گذار در بازار تأثیر می‌گذارند.
درباره همین روند دو سال گذشته ایران می‌بینیم که این سرمایه‌گذاران ناآشنا، دارایی خود را به بازار سرمایه آوردند اما پس از دو سال همچنان در ضرر به سر می‌برند، شما به‌عنوان کارشناس این حوزه و اقتصاددان، چه راهکاری برای این مردم سراغ دارید؟
متأسفانه با اتفاقی که در بورس تهران رخ داد، جبران بی‌اعتمادی به بورس سخت‌تر شده است؛ چرا‌که بازار سرمایه که متولی و مدعی شفافیت است حالا با عدم انتشار فعالیت ماینرها در سایت کدال، متهم به پنهان‌کاری و سوءاستفاده از سرمایه‌گذار شده است. سؤالی که برای سهام‌داران زیان‌دیده ایجاد می‌شود این است که آیا بازار سرمایه راهی جذاب و متنوع را برای گسترش پس‌انداز داخلی کوتاه‌مدت و بلند‌مدت فراهم می‌کند؟ چگونگی جواب به این پرسش است که می‌تواند ضررهای واردشده به سرمایه‌گذار را جبران کند و از طرفی منجر به عدم خروج نقدینگی از بورس شود. در درجه اول دولت باید دخالت خود در بازار سرمایه را به سطوح حداقلی کاهش دهد و اجازه دهد تا بازار روال طبیعی خود را طی کند. در این حین ایجاد مشوق و مسیری برای فعالیت صندوق‌های متنوع سرمایه‌گذاری با تحلیلگران خبره می‌تواند هم در جبران ضرر سهام‌داران تأثیر داشته باشد و هم به بازار سرمایه رونق بیشتری ببخشد. چنین راه‌حل‌هایی اگر‌چه در کوتاه‌مدت بتواند سرمایه‌گذاران را از ضرر خارج کند اما برای ماندگاری آنان در بازار به اخذ تصمیمات جدی و تغییر رویکردهای مدیریتی و سیاست‌گذاری نیاز دارد.
با درنظر‌گرفتن پرسش‌ها و توضیحات بالا، به نظر می‌رسد بازار سرمایه ایران به یک معضل اجتماعی تبدیل شده‌ است، آیا این بحران و معضل راهکاری هم دارد؟ پیشنهاد شما چیست؟
در بازار سرمایه ایران سرمایه‌گذاران خرد فاقد ابزارهای مالی برای گسترش پس‌اندازهای بلندمدت خود هستند. بهره‌مندی از این پتانسیل و پرداختن به این موضوعات، به توانایی سیاست‌گذاران در ساختن بازار سرمایه پویا بستگی دارد و سیاست‌گذاران نیازمند ابزاری برای تشخیص دقیق و اتخاذ رویکرد تغییر مدیریتی جهت انجام تغییرات ضروری هستند. طراحی بازار باید به‌صورت تدریجی و مرحله‌به‌مرحله اتفاق بیفتد و اصلاح زیرساخت‌ها می‌تواند عملکرد کوتاه‌مدت را بهبود ببخشد. این بهبود پایدار فقط با تغییر در سیاست‌های اقتصادی (و گاه‌ اجتماعی) که به تنهایی پایه و اساس رشد بلندمدت است، قابل دستیابی است. از طرفی توالی و اجرای طرح‌های متعدد وابسته به هم در یک دوره زمانی طولانی خواستار یک طرز فکر و مدیریت تغییر است که سیاست‌گذاران معدودی با آنها آشنا هستند. پرسشی که برای سهام‌داران زیان‌دیده ایجاد می‌شود این است که آیا بازار سرمایه راهی جذاب و متنوع را برای گسترش پس‌انداز داخلی کوتاه‌مدت و بلندمدت فراهم می‌کند؟ چگونگی جواب به این سؤال است که می‌تواند ضررهای واردشده به سرمایه‌گذار را جبران کند و از طرفی منجر به عدم خروج نقدینگی از بورس شود. در این حین مسئله ماینرهای بورس تهران جبران رکود بازار را سخت‌تر کرده است؛ چراکه بازار سرمایه که متولی و مدعی شفافیت است حالا با عدم انتشار فعالیت ماینرها در سایت کدال، متهم به پنهان‌کاری و سوءاستفاده از سرمایه‌گذار شده است. سیاست‌های مربوط به بازار سرمایه بسیار وسیع است، آنها احتیاج به حمایت‌های قوه مجریه، مقننه و عموم مردم دارند؛ بنابراین زمان و الزام غیرقابل‌اجتناب است. با‌این‌حال، پیشرفت‌های پایدار طولانی‌مدت اغلب تحت تأثیر تغییرات عمیق در سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی است از جمله:
توسعه اوراق دولتی
توسعه صندوق‌های سرمایه‌گذاری متنوع برای انواع سرمایه‌گذاری‌های کم‌ریسک و پرریسک
افزایش مشارکت ناشران (تقاضا برای سرمایه) با استفاده از عواملی مانند خصوصی‌سازی نهادهای تحت کنترل دولت، ارتقای بازار سرمایه برای تأمین اعتبار زیرساخت‌ها و ارتقای توسعه شرکت‌های کوچک
تشویق رقابت بین مشارکت‌کنندگان در بازار
ایجاد مسیری برای ادغام پایدار در بازارهای جهانی که در این راه ایجاد مسیر مناسب برای بازارهای آزاد به‌وضوح به ماهیت اقتصاد بستگی دارد، بنابراین پیش‌نیاز این بخش رشد اقتصادی و تحول در سیاست‌های پولی و مالی است.
حمایت از کشف قیمت و تخصیص منابع (کشف قیمت).
مداخله منظم و مستقیم توسعه بازار را خنثی می‌کند، سیگنال‌های قیمت را تحریف می‌کند و توسعه سرمایه‌گذاران را کُند می‌کند. یک رویکرد محدود‌کردن مداخلات و در عوض استفاده از مکانیسم‌های بازار برای اجرای اهداف سیاست است. این به معنای کناره‌گیری از سیاست نیست بلکه استفاده از بازار و مشوق‌های تعبیه‌شده در آنها برای اجرای سیاست‌ها‌ست. در نهایت سیاست‌گذاران باید تصمیمات مهمی درباره چارچوب و حاکمیت ارگان‌های نظارتی و خودتنظیمی اتخاذ کنند. هدف اصلی مقررات ایجاد یک محیط شفاف با اجرای قابل ‌پیش‌بینی است و یک تصمیم مهم برای مراکز تنظیم مقررات بازارهای نوظهور، ایجاد تعادل مناسب بین نظارت و مقررات است. اکثر بازارهای توسعه‌یافته به شدت به قوه قضائیه مستقل، کارآمد و خوب تکیه می‌کنند تا از توسعه بازار حمایت کنند. این مورد در بسیاری از بازارهای درحال‌ظهور نیست و توسعه مرجع قضائی برای رسیدگی آنی به همه چالش‌های بازار باید از اولویت‌های اقتصادهای مورد‌نظر از جمله ایران باشد.
با این توضیحات مفصل شما به پرسشی ساده ولی بسیار مهم برگردیم؛ آینده بورس ایران به کجا می‌رود؟
بورس ایران بدون توجه به تغییر در طرز فکر و سیاست‌های بخش مالی، مسیر رو‌به‌رشدی نخواهد داشت. آن چیزی که در درجه اول باید در اولویت قرار گیرد، تغییرات در سیستم اقتصادی، افزایش رقابت به وسیله باز‌کردن درهای کشور و تعامل با دنیا، ایجاد مشوق برای سرمایه‌گذاری، اصلاح نظام بانکی و در یک کلام خنثی‌کردن نظام خصولتی رانتی کشور است. در این صورت می‌توان انتظار داشت رشد اقتصادی مثبت اتفاق بیفتد و رونق بازار سرمایه پایدار و رو به بالا باشد. بدون این پیش‌نیازها بازار سرمایه ایران همچنان روند نوسانی پرخطری خواهد داشت که به لحاظ اجتماعی می‌تواند در کُندشدن سال‌های رونق‌ آن مؤثر باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها