تعطيلي یک انتشارات در قم
محمدتقی فاضلمیبدی*
غالب مراكز نشر در سالهای اخیر در ایران متحمل خسارات زیادی شده و برخی از آنها رو به افول و تعطیلی رفته است. تیراژ كتاب به مقدار درخورتوجهی كاهش یافته و كمتر ناشری از كار نشر خرسند و دلگرم است. از آن بدتر و دردآورتر نبود قدرت خرید كتاب بهویژه برای قشر دانشجو است كه باید سرنوشت آینده خود را با خرید كتابهای درسی كه توانش را ندارد، رقم بزند. از مراكز نشر كه بهتازگی در قم کرکره خود را پایین كشید و چراغش را خاموش كرد، انتشارات «دارالفكر» است كه 60 سال قبل به همت مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین سیدعبدالحمید مولانا تأسیس شد. از میان اهل فكر و فرهنگ كمتر كسی است كه این انتشارات را نشناسد یا نام آن را نشنیده باشد. پیش از انقلاب برخی از كتابهای ممنوعه مذهبی مانند تحریرالوسیله مرحوم امام از این مركز نشر مییافت. مرحوم مولانا كه یك روحانی مبارز نیز بود، در این راستا راهی زندان و سالها تبعید شد؛ اما انتشارات دارالفكر غالب كتب حوزه و دیگر كتابهای فرهنگی را كه برخی ممنوع بود، نشر میداد. پس از انقلاب از كتابفروشیهای چشمگیر و پرنشر در حوزه الهیات، كلام، فقه و ادبیات انتشارات دارالفكر مولانا بود. خیلی از
كتابهایی كه از مراكز نشر دیگر در قم یافت نمیشد، پشت ویترین این انتشاراتی به چشم میخورد. ناشران مهم و معتبر تهران كتابهایشان را برای عرضه در قم عمدتا به این انتشارات ارسال میكردند. مرحوم مولانا با نگاه بازی كه داشت، از عرضه كتابهای مختلف كه در راستای ارتقای فرهنگ بود، خودداری نمیكرد. پر واضح است كه تعطیلشدن یك مركز نشر كمتر از تعطیلی یك دانشگاه نیست. ممكن است علل یا دلایل مختلف وجود داشته باشد. درهرصورت این اتفاق نباید بیفتد. برای كشوری مانند ایران و نظام جمهوری اسلامی كه مهد علم و تمدن و فرهنگ است، تعطیلشدن یك انتشارات كه سابقه 60ساله دارد، زیبنده وزارت ارشاد و متولیان امور فرهنگی نیست. گرانی كاغذ و مساعدتنکردن دولت و وزارت ارشاد از دلایل عمدهای است كه این آسیبهای فرهنگی را بر كشور وارد میكند. برخی دلیل دیگر را سانسور بیش از حد وزارت ارشاد و معطلماندن برخی كتابها برای اخذ مجوز میدانند. اگر مقدار کمی از ارزهای چهارهزارو 200تومانی یا ارزهای نیمایی، به جای ورود ماشینهای گرانقیمت و اجناس غیرضروری، در راستای فرهنگ كشور و عرضه كاغذ و فیلم و زینک صرف میشد، اینهمه خسارت و آسیب به ناشران
وارد نمیشد.
البته ممكن است محدودیتهای كرونایی یا پیشازآن تحریمها یا شبكههای اینترنتی در افت نشر تأثیر داشته و در این ماههای اخیر ناشران را با دشواری مواجه کرده باشد؛ ولی برخی روایات از تنگنظریها یا مساعدتنکردن و بیتوجهی دستگاههای مربوطه و سوءمدیریتها حكایت میكند. جراید و روزنامهها نیز گرفتار همین مشكلاند. بودجههایی كه در ردیف بودجه سالانه برای برخی از مراكز بهاصطلاح فرهنگی پیشبینی میشود كه خروجی فرهنگی آنها برای كشور روشن نیست، میتواند تقلیل پیدا كند و تبدیل به مساعدت و سوبسید كاغذ و لوازم نشر شود، تا برخی از ناشران و جراید از ورشكستگی نجات پیدا كنند. كاغذ، قلم، كتاب، جریده و دیگر ادوات فرهنگی برای كشور از دارو مهمتر است. به قول فردوسی: «گهر بیهنر خوار و زار است و سست/ به فرهنگ باشد روان تندرست».
امید است که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با نظارت و مساعدت بیشتر جلوی تعطیلی مراكز فرهنگی و مراكز نشر را در كشور بگیرد.
*عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم
غالب مراكز نشر در سالهای اخیر در ایران متحمل خسارات زیادی شده و برخی از آنها رو به افول و تعطیلی رفته است. تیراژ كتاب به مقدار درخورتوجهی كاهش یافته و كمتر ناشری از كار نشر خرسند و دلگرم است. از آن بدتر و دردآورتر نبود قدرت خرید كتاب بهویژه برای قشر دانشجو است كه باید سرنوشت آینده خود را با خرید كتابهای درسی كه توانش را ندارد، رقم بزند. از مراكز نشر كه بهتازگی در قم کرکره خود را پایین كشید و چراغش را خاموش كرد، انتشارات «دارالفكر» است كه 60 سال قبل به همت مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین سیدعبدالحمید مولانا تأسیس شد. از میان اهل فكر و فرهنگ كمتر كسی است كه این انتشارات را نشناسد یا نام آن را نشنیده باشد. پیش از انقلاب برخی از كتابهای ممنوعه مذهبی مانند تحریرالوسیله مرحوم امام از این مركز نشر مییافت. مرحوم مولانا كه یك روحانی مبارز نیز بود، در این راستا راهی زندان و سالها تبعید شد؛ اما انتشارات دارالفكر غالب كتب حوزه و دیگر كتابهای فرهنگی را كه برخی ممنوع بود، نشر میداد. پس از انقلاب از كتابفروشیهای چشمگیر و پرنشر در حوزه الهیات، كلام، فقه و ادبیات انتشارات دارالفكر مولانا بود. خیلی از
كتابهایی كه از مراكز نشر دیگر در قم یافت نمیشد، پشت ویترین این انتشاراتی به چشم میخورد. ناشران مهم و معتبر تهران كتابهایشان را برای عرضه در قم عمدتا به این انتشارات ارسال میكردند. مرحوم مولانا با نگاه بازی كه داشت، از عرضه كتابهای مختلف كه در راستای ارتقای فرهنگ بود، خودداری نمیكرد. پر واضح است كه تعطیلشدن یك مركز نشر كمتر از تعطیلی یك دانشگاه نیست. ممكن است علل یا دلایل مختلف وجود داشته باشد. درهرصورت این اتفاق نباید بیفتد. برای كشوری مانند ایران و نظام جمهوری اسلامی كه مهد علم و تمدن و فرهنگ است، تعطیلشدن یك انتشارات كه سابقه 60ساله دارد، زیبنده وزارت ارشاد و متولیان امور فرهنگی نیست. گرانی كاغذ و مساعدتنکردن دولت و وزارت ارشاد از دلایل عمدهای است كه این آسیبهای فرهنگی را بر كشور وارد میكند. برخی دلیل دیگر را سانسور بیش از حد وزارت ارشاد و معطلماندن برخی كتابها برای اخذ مجوز میدانند. اگر مقدار کمی از ارزهای چهارهزارو 200تومانی یا ارزهای نیمایی، به جای ورود ماشینهای گرانقیمت و اجناس غیرضروری، در راستای فرهنگ كشور و عرضه كاغذ و فیلم و زینک صرف میشد، اینهمه خسارت و آسیب به ناشران
وارد نمیشد.
البته ممكن است محدودیتهای كرونایی یا پیشازآن تحریمها یا شبكههای اینترنتی در افت نشر تأثیر داشته و در این ماههای اخیر ناشران را با دشواری مواجه کرده باشد؛ ولی برخی روایات از تنگنظریها یا مساعدتنکردن و بیتوجهی دستگاههای مربوطه و سوءمدیریتها حكایت میكند. جراید و روزنامهها نیز گرفتار همین مشكلاند. بودجههایی كه در ردیف بودجه سالانه برای برخی از مراكز بهاصطلاح فرهنگی پیشبینی میشود كه خروجی فرهنگی آنها برای كشور روشن نیست، میتواند تقلیل پیدا كند و تبدیل به مساعدت و سوبسید كاغذ و لوازم نشر شود، تا برخی از ناشران و جراید از ورشكستگی نجات پیدا كنند. كاغذ، قلم، كتاب، جریده و دیگر ادوات فرهنگی برای كشور از دارو مهمتر است. به قول فردوسی: «گهر بیهنر خوار و زار است و سست/ به فرهنگ باشد روان تندرست».
امید است که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با نظارت و مساعدت بیشتر جلوی تعطیلی مراكز فرهنگی و مراكز نشر را در كشور بگیرد.
*عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم