خودزنی اردوغان در سوریه
بابی غوش . ستوننويس بلومبرگ
سالها بود که شیوه نخنماشده مذاکره پاکستان با غرب نقل محافل دیپلماتیک غربی شده بود. نکته این مذاکرات این بود که پاکستان مدتها بهگونهای با غرب چانهزنی میکرد که انگار اسلحه را به سوی سر خود نشانه گرفته و آماده چکاندن ماشه بود. امروز رجب طیب اردوغان شیوه بهروزشدهای از این مدل خودکشی در مذاکره و چانهزنی را به نمایش گذاشته است. در جریان جنگ در داخل سوریه، رئیسجمهوري ترکیه اینگونه نشان میدهد که میخواهد اسلحه را به سوی غرب شلیک کند، اما همزمان در حال شلیک تپانچه به سوی خودش است.
رئیسجمهور ترکیه در دو سال اخیر با نزدیکشدن به جبهه روسیه بهعنوان دشمن درجه اول ناتو، عامدانه و آگاهانه شرکای ترکیه در این ائتلاف نظامی را خشمگین کرد. نتیجه این رویکرد کاملا قابل پیشبینی بود. آنکارا امروز در سوریه و لیبی دچار تضاد منافع با مسکو شده و هیچکدام از شرکایش در ناتو حاضر به حمایت از این کشور نیستند و میتوان گفت آنکارا در این دو بحران کاملا منزوی شده است.
امروز و در نتیجه این تقابل، نظامیان ترکیه در سوریه و احتمالا با اقدام مستقیم روسیه کشته شدند. اردوغان هم در واکنش به این کشتار، به انتقاد از غرب «سستپیمان و بدقول» میپردازد و تهدید میکند که مرزهایش را روی عبور میلیونها مهاجر از خاک ترکیه برای رسیدن آنها به اروپا باز میگذارد. این تهدید اردوغان علیه اروپا مشروط است به دو خواسته رئیسجمهور ترکیه: اروپا پول بیشتری برای میزبانی ترکیه از حدود چهار میلیون مهاجری که در خاک این کشور سکنا داده شدهاند پرداخت کند و همچنین ناتو از عملیات نظامی ترکیه علیه حکومت سوریه در خاک سوریه حمایت کند.
خواسته اول اردوغان تقریبا غیرقابل بحث است. ترکیه درحالحاضر میزبان حدود 3.7 میلیون مهاجر است و افزایش درگیریها در ادلب سوریه، قطعا موج تازهای از مهاجران را روانه مرز سوریه و ترکیه میکند. با اینکه اروپا تاکنون بودجه قابلتوجهی برای اسکان و مراقبت از این مهاجران پرداخت کرده، اما نیاز است این کمکها افزایش یابد، چراکه درحالحاضر صدها هزار غیرنظامی از ادلب گریختهاند. این آوارگان نیازهای ضروری دارند که باید در اولویت قرار گیرد. اما اردوغان در این میان میخواهد با تهدید به بازکردن مسیر صدها هزار مهاجر به سوی اروپا رهبران اتحادیه اروپا را با بیمبالاتی و اشتباهات خود همراه کند. این رویه پیش از این و در جریان عملیات نظامی ترکیه علیه شبهنظامیان کُرد مورد حمایت آمریکا در شمالشرق سوریه هم تکرار شده بود. آن زمان هم مقامهای اروپایی به درستی تأکید میکردند که گشودهشدن جبههای دیگر از تنش و درگیری در سوریه میتواند جنگ داخلی این کشور را پیچیدهتر و بحران آوارگان سوری را هولناکتر کند. همچنین این نگرانی وجود داشت که مداخله نظامی ترکیه در داخل سوریه میتواند عملیات شکست داعش را با موانع و پیچیدگیهای بیشتری مواجه
کند. اما پاسخ رئیسجمهور ترکیه به ابراز نگرانیهای مقامهای اروپایی اینگونه بود: «اگر شما میخواهید عملیات ما را یک تهاجم قلمداد کنید، کار برای ما سادهتر میشود، چراکه در این صورت میتوانیم مرزهای خود را باز کنیم تا 3.6 میلیون مهاجر به سوی اروپا حرکت کنند».
خواسته دیگر ترکیه مبنیبر جلب حمایت نظامی غرب در عملیات این کشور در سوریه اما خواستهای است که برآوردهشدنش بسیار دشوارتر است. اردوغان پیش از این مشورتها و هشدارهای متحدان غربی خود در مورد حمله به شمالشرق سوریه را نادیده گرفت و حتی ایالات متحده را تهدید کرد که اگر سر راهش قرار گیرد با «سیلی عثمانی» مواجه خواهد شد. حال رئیسجمهور ترکیه از آمریکا میخواهد که با استفاده از سیستم دفاع موشکی پاتریوت مانع از حمله نیروی هوایی روسیه به نظامیان ترک و شبهنظامیان مورد حمایت آنکارا در سوریه شود. انگار اردوغان فراموش کرده که چندی پیش همین سیستم دفاع موشکی پاتریوت ساخت آمریکا را فدای خرید سیستم روسی اس-400 کرده بود.
واکنش دولت ترامپ به آنچه در روزهای گذشته در سوریه رقم خورد بسیار محتاطانه بود، بهطوریکه به اعلام حمایت از ترکیه پرداخت، اما به هیچ تعهد نظامیای اشاره نشد. اردوغان باید میدانست که خبری از سیستم پاتریوت نخواهد بود.ناتو هم به درخواست آنکارا جلسهای اضطراری تشکیل داد تا در مورد موقعیت ایجادشده و احتمال اعمال بند چهارم پیمان ناتو تصمیمگیری کند. بر اساس این بند، در صورتی که تمامیت ارضی، استقلال سیاسی یا امنیت یکی از اعضا تهدید شود، این کشور عضو میتواند درخواست کمک و مشاوره بگیرد. تقابل در ادلب، نه تمامیت ارضی ترکیه را تهدید میکند و نه استقلال سیاسی این کشور را. اما آنکارا معتقد است که جنگ در ادلب تبعات امنیتی نهتنها فراتر از منطقه داشته باشد.اما تصور مداخله نظامی ناتو به سود ترکیه در سوریه بسیار دور از ذهن است. غرب در سالهای اخیر نشان داده که تمایل چندانی ندارد تا در قبال اقدامات روسیه در سوریه هیچ هزینه اضافهای بر مسکو تحمیل کند. آنچه محتمل به نظر میرسد این است که سران ناتو خواستار افزایش تلاشها برای یافتن راهحلی دیپلماتیک در سوریه خواهند شد و در همین راستا از ولادیمیر پوتین خواهند خواست که در نشست
5 مارس برای بحث در مورد وضعیت ادلب با حضور اردوغان، مرکل، صدراعظم آلمان و مکرون، رئیسجمهور فرانسه، حضور یابد. اما تا امروز که مسکو تمایلی به حضور در این نشست نشان نداده است.کاملا طبیعی بود که روسیه هرگونه مداخله مستقیم خود در کشتهشدن نظامیان ترکیه در ادلب را تکذیب و ادعا کند که این نظامیان از سوی ارتش سوریه هدف گرفته شدهاند. اما این امر مانع از ادامه حمایتهای روسیه از حکومت سوریه در نبردش با ترکیه و شبهنظامیان مورد حمایتش نخواهد شد.پس از رقمخوردن خونینترین روز نظامیان ترکیه در سوریه، اردوغان تاکتیک همیشگی خود را در چانهزنی به کار گرفت و در تماس تلفنی با پوتین هشدار داد که ممکن است رابطه آنکارا و مسکو آسیبهای جدی ببیند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، ترکیه دیگر هیچ دوستی نخواهد داشت و اقتصاد این کشور با بحران روبهرو خواهد شد. هرچه تنش میان ترکیه و روسیه افزایش یابد، ارزش سهام در بورس ترکیه بیشتر سقوط خواهد کرد و اقتصادی که اخیرا احیا شده، دوباره وارد بحران خواهد شد. بنابراین پوتین به خوبی میداند که اردوغان تمایلی ندارد تا ماشه را بچکاند.
سالها بود که شیوه نخنماشده مذاکره پاکستان با غرب نقل محافل دیپلماتیک غربی شده بود. نکته این مذاکرات این بود که پاکستان مدتها بهگونهای با غرب چانهزنی میکرد که انگار اسلحه را به سوی سر خود نشانه گرفته و آماده چکاندن ماشه بود. امروز رجب طیب اردوغان شیوه بهروزشدهای از این مدل خودکشی در مذاکره و چانهزنی را به نمایش گذاشته است. در جریان جنگ در داخل سوریه، رئیسجمهوري ترکیه اینگونه نشان میدهد که میخواهد اسلحه را به سوی غرب شلیک کند، اما همزمان در حال شلیک تپانچه به سوی خودش است.
رئیسجمهور ترکیه در دو سال اخیر با نزدیکشدن به جبهه روسیه بهعنوان دشمن درجه اول ناتو، عامدانه و آگاهانه شرکای ترکیه در این ائتلاف نظامی را خشمگین کرد. نتیجه این رویکرد کاملا قابل پیشبینی بود. آنکارا امروز در سوریه و لیبی دچار تضاد منافع با مسکو شده و هیچکدام از شرکایش در ناتو حاضر به حمایت از این کشور نیستند و میتوان گفت آنکارا در این دو بحران کاملا منزوی شده است.
امروز و در نتیجه این تقابل، نظامیان ترکیه در سوریه و احتمالا با اقدام مستقیم روسیه کشته شدند. اردوغان هم در واکنش به این کشتار، به انتقاد از غرب «سستپیمان و بدقول» میپردازد و تهدید میکند که مرزهایش را روی عبور میلیونها مهاجر از خاک ترکیه برای رسیدن آنها به اروپا باز میگذارد. این تهدید اردوغان علیه اروپا مشروط است به دو خواسته رئیسجمهور ترکیه: اروپا پول بیشتری برای میزبانی ترکیه از حدود چهار میلیون مهاجری که در خاک این کشور سکنا داده شدهاند پرداخت کند و همچنین ناتو از عملیات نظامی ترکیه علیه حکومت سوریه در خاک سوریه حمایت کند.
خواسته اول اردوغان تقریبا غیرقابل بحث است. ترکیه درحالحاضر میزبان حدود 3.7 میلیون مهاجر است و افزایش درگیریها در ادلب سوریه، قطعا موج تازهای از مهاجران را روانه مرز سوریه و ترکیه میکند. با اینکه اروپا تاکنون بودجه قابلتوجهی برای اسکان و مراقبت از این مهاجران پرداخت کرده، اما نیاز است این کمکها افزایش یابد، چراکه درحالحاضر صدها هزار غیرنظامی از ادلب گریختهاند. این آوارگان نیازهای ضروری دارند که باید در اولویت قرار گیرد. اما اردوغان در این میان میخواهد با تهدید به بازکردن مسیر صدها هزار مهاجر به سوی اروپا رهبران اتحادیه اروپا را با بیمبالاتی و اشتباهات خود همراه کند. این رویه پیش از این و در جریان عملیات نظامی ترکیه علیه شبهنظامیان کُرد مورد حمایت آمریکا در شمالشرق سوریه هم تکرار شده بود. آن زمان هم مقامهای اروپایی به درستی تأکید میکردند که گشودهشدن جبههای دیگر از تنش و درگیری در سوریه میتواند جنگ داخلی این کشور را پیچیدهتر و بحران آوارگان سوری را هولناکتر کند. همچنین این نگرانی وجود داشت که مداخله نظامی ترکیه در داخل سوریه میتواند عملیات شکست داعش را با موانع و پیچیدگیهای بیشتری مواجه
کند. اما پاسخ رئیسجمهور ترکیه به ابراز نگرانیهای مقامهای اروپایی اینگونه بود: «اگر شما میخواهید عملیات ما را یک تهاجم قلمداد کنید، کار برای ما سادهتر میشود، چراکه در این صورت میتوانیم مرزهای خود را باز کنیم تا 3.6 میلیون مهاجر به سوی اروپا حرکت کنند».
خواسته دیگر ترکیه مبنیبر جلب حمایت نظامی غرب در عملیات این کشور در سوریه اما خواستهای است که برآوردهشدنش بسیار دشوارتر است. اردوغان پیش از این مشورتها و هشدارهای متحدان غربی خود در مورد حمله به شمالشرق سوریه را نادیده گرفت و حتی ایالات متحده را تهدید کرد که اگر سر راهش قرار گیرد با «سیلی عثمانی» مواجه خواهد شد. حال رئیسجمهور ترکیه از آمریکا میخواهد که با استفاده از سیستم دفاع موشکی پاتریوت مانع از حمله نیروی هوایی روسیه به نظامیان ترک و شبهنظامیان مورد حمایت آنکارا در سوریه شود. انگار اردوغان فراموش کرده که چندی پیش همین سیستم دفاع موشکی پاتریوت ساخت آمریکا را فدای خرید سیستم روسی اس-400 کرده بود.
واکنش دولت ترامپ به آنچه در روزهای گذشته در سوریه رقم خورد بسیار محتاطانه بود، بهطوریکه به اعلام حمایت از ترکیه پرداخت، اما به هیچ تعهد نظامیای اشاره نشد. اردوغان باید میدانست که خبری از سیستم پاتریوت نخواهد بود.ناتو هم به درخواست آنکارا جلسهای اضطراری تشکیل داد تا در مورد موقعیت ایجادشده و احتمال اعمال بند چهارم پیمان ناتو تصمیمگیری کند. بر اساس این بند، در صورتی که تمامیت ارضی، استقلال سیاسی یا امنیت یکی از اعضا تهدید شود، این کشور عضو میتواند درخواست کمک و مشاوره بگیرد. تقابل در ادلب، نه تمامیت ارضی ترکیه را تهدید میکند و نه استقلال سیاسی این کشور را. اما آنکارا معتقد است که جنگ در ادلب تبعات امنیتی نهتنها فراتر از منطقه داشته باشد.اما تصور مداخله نظامی ناتو به سود ترکیه در سوریه بسیار دور از ذهن است. غرب در سالهای اخیر نشان داده که تمایل چندانی ندارد تا در قبال اقدامات روسیه در سوریه هیچ هزینه اضافهای بر مسکو تحمیل کند. آنچه محتمل به نظر میرسد این است که سران ناتو خواستار افزایش تلاشها برای یافتن راهحلی دیپلماتیک در سوریه خواهند شد و در همین راستا از ولادیمیر پوتین خواهند خواست که در نشست
5 مارس برای بحث در مورد وضعیت ادلب با حضور اردوغان، مرکل، صدراعظم آلمان و مکرون، رئیسجمهور فرانسه، حضور یابد. اما تا امروز که مسکو تمایلی به حضور در این نشست نشان نداده است.کاملا طبیعی بود که روسیه هرگونه مداخله مستقیم خود در کشتهشدن نظامیان ترکیه در ادلب را تکذیب و ادعا کند که این نظامیان از سوی ارتش سوریه هدف گرفته شدهاند. اما این امر مانع از ادامه حمایتهای روسیه از حکومت سوریه در نبردش با ترکیه و شبهنظامیان مورد حمایتش نخواهد شد.پس از رقمخوردن خونینترین روز نظامیان ترکیه در سوریه، اردوغان تاکتیک همیشگی خود را در چانهزنی به کار گرفت و در تماس تلفنی با پوتین هشدار داد که ممکن است رابطه آنکارا و مسکو آسیبهای جدی ببیند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، ترکیه دیگر هیچ دوستی نخواهد داشت و اقتصاد این کشور با بحران روبهرو خواهد شد. هرچه تنش میان ترکیه و روسیه افزایش یابد، ارزش سهام در بورس ترکیه بیشتر سقوط خواهد کرد و اقتصادی که اخیرا احیا شده، دوباره وارد بحران خواهد شد. بنابراین پوتین به خوبی میداند که اردوغان تمایلی ندارد تا ماشه را بچکاند.