گزارش «شرق» درباره سیاستهای ترانزیتی ترکیه که پس از دورزدن ایران در مسیر غرب، هماکنون به مسیرهای شرق کشور نقب زده است
حذف ایران از ترانزیت؟
ترکیه که در سالهای گذشته تلاش کرده است با اتصال به شاهراههای ترانزیت و حملونقل، خود را به عنوان یک دروازه اصلی تجارت جهان معرفی کند، حالا پس از دورزدن ایران از مسیر راه توسعه عراق، این بار به مسیرهای شرق کشور نفوذ کرده است و تلاش میکند تا از طریق پاکستان و اتصال دریایی به این کشور، به جنوب آسیا نفوذ کند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
مهفام سلیمانبیگی: ترکیه که در سالهای گذشته تلاش کرده است با اتصال به شاهراههای ترانزیت و حملونقل، خود را به عنوان یک دروازه اصلی تجارت جهان معرفی کند، حالا پس از دورزدن ایران از مسیر راه توسعه عراق، این بار به مسیرهای شرق کشور نفوذ کرده است و تلاش میکند تا از طریق پاکستان و اتصال دریایی به این کشور، به جنوب آسیا نفوذ کند. ترکیه حالا نهتنها با پاکستان وارد شراکتهای نظامی و امنیتی شده، بلکه با گسترش مراودات اقتصادی با این کشور به دنبال از مزیت انداختن مسیرهای تجاری و ترانزیت ایران است.
یک کارشناس حوزه حملونقل نیز با هشدار درباره اینکه تا امروز فرصتهای ترانزیتی زیادی برای ایران از دست رفته، تأکید میکند که ترکیه در تلاش است از دو مسیر ایران را دور بزند؛ هم از طریق توسعه راه لاجورد، تا از سمت کشورهای CIS وارد افغانستان و پاکستان شود و از آن مسیر خود را به پاکستان برساند و هم از طریق راه توسعه عراق.
یک تیر، دو نشان پاکستان
تقاضای داخلی برای گاز در پاکستان رو به افزایش و ذخایر طبیعی گاز این کشور رو به کاهش است. روزگاری قرار بود نیاز این کشور از طریق پروژه خط لوله گاز ایران تأمین شود. ایده واردات گاز ایران از طریق خط لوله از اواسط دهه ۱۹۹۰ مطرح شد. ایران در آن زمان قصد داشت خط لولهای به مقصد هند از طریق پاکستان ایجاد کند و در سال ۱۹۹۹ توافقنامه اولیهای با هند در این زمینه امضا کرد اما با وجود چندین نشست برای مذاکره درباره قیمتها و جزئیات اجرائی، در دهه بعد هیچگونه پیشرفت واقعی برای رسمیکردن این توافق سهجانبه حاصل نشد. در اصل آمریکا در سال 2008 با فشار، هند را از همکاری با ایران برای خط لوله صلح منصرف کرد و بعد هم شروع به فشار بر پاکستان کرد تا مسیر مشابهی را در پیش بگیرد. برای مثال آمریکا از ساخت پایانه گاز طبیعی مایع برای پاکستان حمایت کرد و همچنین واردات گاز از کشورهای حوزه دریای مازندران و از مسیر افغانستان را برای این کشور پیشنهاد داد. با این حال وضعیت امنیتی نامساعد در افغانستان و هزینه بالای واردات گاز از فواصل دور، مانع از آن شد که پاکستان ایده خرید گاز از ایران را به طور کامل کنار بگذارد.
ازاینرو در سال ۲۰۱۰، توافق رسمی بین ایران و پاکستان برای ساخت یک خط لوله دو هزار کیلومتری از مرز دو کشور امضا شد. این خط لوله ظرفیت انتقال روزانه یک میلیارد فوت مکعب گاز به مدت ۲۵ سال را داشت و تخمین زده میشد ایران حدود دو میلیارد دلار برای ساخت بخش هزارو 150 کیلومتری این خط لوله تا مرز پاکستان سرمایهگذاری کرده باشد، اما در مقابل پاکستان از سهم خود که ساخت 800 کیلومتر دیگر لوله بود، کنار کشید. حالا هم به نظر میرسد پاکستان راههای دیگری برای تأمین گاز خود پیدا کرده و رسما از ایران بینیاز شده است و بساط خط لوله صلح را برای همیشه برمیچیند. ازجمله این راهها، همکاری با شریک تازه و رقیب دیرینه لجستیکی ایران، یعنی ترکیه است.
امضای اولین قراردادهای بزرگ حفاری عمیق فراساحلی میان شرکت دولتی نفت فراساحلی ترکیه (TPOC) و شرکای پاکستانی، نهتنها تشنهبودن پاکستان به انرژی را هدف قرار داده، بلکه جاهطلبی دیرینه ترکیه برای تثبیت جایگاه خود به عنوان یک بازیگر کلیدی منطقهای در ترانزیت و اکتشاف انرژی را تحقق میبخشد.
پاکستان و ترکیه در سالهای اخیر، بهویژه در حوزه دفاعی و امنیتی، روابط خود را به شکل چشمگیری تعمیق بخشیدهاند اما توافقات اخیر که با حضور آلپ ارسلان بایراکتار، وزیر انرژی ترکیه، در اسلامآباد به ثمر نشست، مرزهای این شراکت را به حوزه استراتژیک انرژی و مواد معدنی گسترش داده است. این حرکت نشان میدهد هر دو کشور قصد دارند وابستگیهای خود را از کانالهای سنتی مانند چین یا خلیج فارس فراتر ببرند و یک محور جدید قدرت انرژی در جنوب آسیا تعریف کنند.
براساس قراردادهای عمیق فراساحلی نوشتهشده با پنج شرکت بزرگ پاکستانی، فعالیتهای اکتشافی TPOC در سه بلوک فراساحلی و دو میدان خشکی از اوایل سال ۲۰۲۶ آغاز خواهد شد. ساختار سهامداری این کنسرسیوم نیز توازن قدرت را نشان میدهد: TPOC با ۳۴ درصد، OGDC با ۲۶ درصد و ماری انرژیز با ۲۰ درصد، نقش محوری در این پروژه خواهند داشت.
این همکاری فقط محدود به اکتشاف نیست؛ دو طرف متعهد شدهاند یک مدل خرید مشترک برای محصولات انرژی مانند الانجی را هم توسعه دهند. این رویکرد، با بهرهگیری از مقیاس و کاهش هزینههای مبادله، به طور مستقیم به سمت هدف تجاری پنج میلیارد دلاری حرکت میکند که پیشتر از سوی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، ترسیم شده بود. این هدفگذاری، نشاندهنده این است که همکاریها از تبادلات ساده فراتر رفته و به سوی یکپارچهسازی زنجیره تأمین انرژی پیش میرود.
برای پاکستان، این توافق یک دستاورد حیاتی است. اسلامآباد سالهاست با معضل واردات پرهزینه سوخت و بیثباتی در بازار الانجی دستوپنجه نرم میکند. با این حال، منطقه فراساحلی ۳۰۰ هزار کیلومتر مربعی آن در دریای عرب که همسایگی نزدیکی با عمان، امارات متحده عربی و ایران دارد، همچنان دستنخورده باقی مانده است. از زمان استقلال در سال ۱۹۴۷، فقط ۱۸ حلقه چاه در این منطقه حفر شده است. اکنون، با ورود یک شریک فناور و باتجربه در حفاری در آبهای عمیق مانند تجربه دریای سیاه، پاکستان امیدوار است سرانجام قفل پتانسیل هیدروکربنی خود را باز کند.
نفوذ ترکیه به جنوب آسیا
در سوی دیگر هم این قرارداد به طور مستقیم جاهطلبی ترکیه برای تبدیلشدن به یک مرکز ترانزیت انرژی منطقهای را تقویت میکند.
اگر اکتشافات موفقیتآمیز باشد، ترکیه نهتنها به منابع گازی و نفتی جدیدی دست مییابد، بلکه میتواند در رقابت با ایران، عراق و کشورهای کوچک خلیج فارس، بهعنوان یک تأمینکننده قابل اعتماد، بهویژه برای چین که از طریق کریدور اقتصادی چین-پاکستان سرمایهگذاری کرده، مطرح شود. آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، در این زمینه با اشاره به بدعهدی پاکستان در پروژه خط لوله صلح به «شرق» میگوید: «طبیعی است؛ بیینید وقتی ما قرارداد کرسنت را منعقد میکنیم، طرف مقابل به دلیل ایفانشدن تعهدات ما، بهراحتی اقدام به شکایت و اعلام خسارت میکند، اما ما در مقابل ایفانشدن تعهدات از سوی پاکستان، هیچ اقدامی نمیکنیم. این نشانه ضعف شدید دیپلماسی ماست. بهصراحت باید گفت به دلیل مسائل ژئوپلیتیک، توان ورود جدی به مطالبهگری و پیگیری توافقات خود را نداریم و برای اینکه همسایگان از ما نرنجند و موقعیت سوقالجیشیمان به خطر نیفتد، شکایت نمیکنیم.
در مقابل، ترکیه وارد مناطق مختلف پاکستان میشود، اکتشاف انجام میدهد و حتی احتمال استخراج نیز برایش وجود دارد». به گفته او «ترکیه از حدود ۳۵ سال پیش توان فنی و مهندسی خود را به قدری افزایش داده بود که وقتی در دولت هاشمیرفسنجانی درآمد نفتی کشور ۱۴ یا ۱۶ میلیارد دلار بود، ترکیه حدود ۴۰ میلیارد دلار درآمد فقط از صادرات خدمات مهندسی داشت؛ بنابراین روشن است که توان خدمات مهندسی ترکیه هر روز رو به پیشرفت باشد و بخواهد از این محل درآمد جدیتر هم داشته باشد». به باور نجفی قطعا قدم بعدی ترکیه ورود به حوزه ذوب فولاد و استخراج سنگ آهن در افغانستان است. او میگوید: «همین حالا راه ابریشم نو تعریف شده و عملا ایران را دور زدهاند. دسترسی ترکیه به بندر کراچی و بنادر جنوبی پاکستان و همچنین دسترسی به منابع گازی و انرژی، بهراحتی آنکارا را متقاعد میکند که وارد معادن بزرگ سنگ آهن افغانستان شود. چهبسا اتحاد سهجانبه ترکیه، افغانستان و پاکستان شکل بگیرد و معادن افغانستان و بخشی از معادن پاکستان مورد بهرهبرداری مشترک قرار گیرد. اینها همه فرصتهایی هستند که میتوانست برای ما اشتغال و درآمد ایجاد کند، اما از همه اینها بیبهره ماندهایم.
اگر خط آهن کراچی، افغانستان و کشورهای شمالی برقرار شود، ما از محوریت اقتصادی کریدورهای شمال-جنوب و شرق-غرب خارج میشویم. بهجز این هماکنون امارات خط آهن خود را از طریق امارات به عربستان، سپس به اردن و سوریه و بندر حیفا متصل کرده است و بهراحتی یک مسیر موفق ایجاد خواهد کرد. حتی ممکن است تنگه هرمز نیز در آینده نزدیک از مزیت بیفتد؛ چون در خاک امارات کانال جدیدی در حال ساخت است که بدون عبور از تنگه هرمز، مستقیما به دریای هند متصل میشود». به گفته نجفی اینها برنامههایی است که دنیا برای منزویکردن هرچه بیشتر ایران طراحی کرده است و ما نیز دیپلماسی نداشته و نداریم تا منافع کشور را حفظ کنیم. رئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران هشدار میدهد که ایران کمکم در حال حذف از معادلات سیاسی و اقتصادی دنیاست؛ تنها در یک نمونه کوچک امروز حتی عراق نیز بندر بصره را آنقدر توسعه داده و مکانیزه کرده که بهزودی بنادر ما را متروکه خواهد کرد و بندر بصره جایگزین بنادر جنوبی ایران خواهد شد. اما محمدجواد شاهجویی، کارشناس حوزه حملونقل، نگاه متفاوتی دارد.
او معتقد است صرفنظر از منافع پاکستان و ترکیه در بحث انرژی، اگر بخواهیم صرفا درباره ترانزیت و با نگاهی کلی ماجرا را ببینیم، باید بگوییم هر چقدر کشورهای اطراف ما میزان تعاملاتشان با یکدیگر، چه با ما و چه با کشورهای پیشرو و در حال توسعه، افزایش پیدا کند، این میتواند ظرفیت ترانزیتی ما را افزایش دهد. او به «شرق» توضیح میدهد: «اینکه مثلا بگوییم در منطقه هیچ کشوری ترانزیت نکند تا صرفا ما رشد کنیم، یک نگاه غیرمنطقی است. برای مثال هر چقدر تعاملات ترکیه و پاکستان بیشتر شود، به همان میزان ترانزیت بین این دو کشور افزایش مییابد و بخش درخور توجهی از آن نیز میتواند از کریدور ITI ایران عبور کند و منافع ایران را افزایش دهد. البته درباره اینکه تجارت و بهرهبرداری از منابع پاکستان میان این دو کشور چقدر برای ما نفع دارد یا اگر ایران به جای ترکیه وارد میشد، چقدر میتوانست منفعت ببرد، من محاسبهای ندارم ولی معتقدم باید بهجای رقابت منفی، رقابت مثبت در حوزه ترانزیت ایجاد کنیم؛ مشروط بر اینکه مثل سایر کشورها از فرصتهای موجود استفاده کنیم». به گفته او درحالحاضر کریدور ITI فعال شده، چند بار تست شده و پروژهها از این مسیر عبور میکنند؛ کریدور اسلامآباد-تهران-استانبول اکنون یک مسیر تثبیتشده است اما میتواند توسعه جدیتری پیدا کند. حجم بار عبوری از این مسیر هم میتواند افزایش یابد؛ چون کارایی و بهرهوری آن چه از نظر زمان، چه هزینه و چه امنیت، بهبودیافتنی است.
شاهجویی میگوید: «هر چقدر بتوانیم این پارامترها را ارتقا دهیم، میتوانیم از فرصت تجارت میان این دو کشور و دیگر کشورها استفاده کنیم. این موضوع فقط مربوط به تجارت پاکستان و ترکیه نیست؛ اگر فردا چین از طریق کریدور سیپک اتصال خود را به پاکستان کامل کند و حجم تجارتش افزایش یابد، این کریدور میتواند از مسیر ایران به ITI وصل شود و از آنجا به ترکیه برود و حتی تبدیل به یک مسیر جدید چین به اروپا شود». این کارشناس البته تأکید میکند که اگرچه ایندست همکاریها میتواند فرصت ایجاد کند اما در سالهای گذشته، حداقل در حوزه ترانزیت، فرصتهای متعددی ایجاد شد و ما از این فرصتها استفاده نکردیم، دنیا هم منتظر ما نماند و مسیرهای دیگری ایجاد کرد؛ بنابراین باید هوشیار باشیم و از فرصتها استفاده کنیم. او میافزاید: «چراکه از نگاه من وضعیت کشور اکنون بهگونهای نیست که بگوییم ایران در یک بنبست لجستیکی گرفتار شده است. همچنان مزیتهای جغرافیایی ما میتواند بر توسعههای اطراف غلبه داشته باشد.
مثلا درمورد کریدور ترانس افغان در شرق میبینید که با سرمایهگذاری عظیم و پیگیریهای سیاسی و امنیتی ایجاد شد، هنوز ظرفیت آن به یک میلیون تن در سال نرسیده است؛ چون از نظر جغرافیایی و حملونقل ترکیبی، سختیهای زیادی دارد. درحالیکه در مقابل، مسیر جنوبی ایران همچنان مسیر ایدئالی است». شاهجویی تأکید میکند نکته این است که این مزیت جغرافیایی هم تا چند سال دیگر ممکن است با توسعه مسیرهای جایگزین از بین برود؛ بنابراین باید از فرصتهای موجود استفاده حداکثری کنیم. به گفته او اگر ایران اکنون از فرصت همکاری با ترکیه و پاکستان استفاده نکند، امکان استفاده از مسیر دریایی برای این کشورها همچنان وجود دارد. علاوه بر آن، ترکیه قطعا تلاش میکند راه لاجورد را توسعه دهد تا از سمت کشورهای CIS وارد افغانستان و پاکستان شود و از آن مسیر خود را به پاکستان برساند. مسیر دیگر هم توسعه راه عراق است. درواقع ترکیه عملا تلاش میکند از دو طرف ایران را دور بزند تا به پاکستان برسد، اما همچنان در شرایط عادی، بهترین، کوتاهترین و امنترین مسیر اتصال به پاکستان همان مسیر ایران است». این کارشناس همچنین اعتقاد دارد که ترکیه همچنان رؤیای قدرت اصلی ترانزیت منطقه شدن را دنبال میکند و برای آن برنامهریزی کرده است. او میگوید: «کشور ما و ترکیه در آینده رقیب لجستیکی و ترانزیتی خواهند بود، با این حال میتوانیم همزمان همکاریهایی هم داشته باشیم».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.