|

چند پرسش درباره مجسمه «زانوزنندگان‌»

حدود یک ماه از نصب مجسمه «زانوزنندگان در برابر ایران» می‌گذرد. در این مدت برخی از متخصصان هنری و هنرمندان نکاتی را درباره این مجسمه مطرح کرده‌اند، اما هنوز برخی از پرسش‌ها بی‌پاسخ مانده است؛ از‌جمله چرا باید ساخت مجسمه‌ای که عملا یک پرینت سه‌بعدی بزرگ‌مقیاس است -آن‌هم برای میدان انقلاب، یکی از مهم‌ترین و نمادین‌ترین میدان‌های ایران- بدون فراخوان رسمی، بدون مشورت با متخصصان و به شکلی شتاب‌زده و عجولانه انجام شود؟

چند پرسش درباره مجسمه «زانوزنندگان‌»

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

خسرو کیانی: حدود یک ماه از نصب مجسمه «زانوزنندگان در برابر ایران» می‌گذرد. در این مدت برخی از متخصصان هنری و هنرمندان نکاتی را درباره این مجسمه مطرح کرده‌اند، اما هنوز برخی از پرسش‌ها بی‌پاسخ مانده است؛ از‌جمله چرا باید ساخت مجسمه‌ای که عملا یک پرینت سه‌بعدی بزرگ‌مقیاس است -آن‌هم برای میدان انقلاب، یکی از مهم‌ترین و نمادین‌ترین میدان‌های ایران- بدون فراخوان رسمی، بدون مشورت با متخصصان و به شکلی شتاب‌زده و عجولانه انجام شود؟

اثری که نصب شده، بزرگ‌نمایی نادرستی از نقش‌برجسته شاپور یکم است؛ بااین‌حال، مسئله فقط بازسازی ناقص یا اغراق‌آمیز نیست؛ این مجسمه نه‌تنها از خلاقیت و نوآوری هنری تهی است، بلکه بیشتر شبیه خروجی یک فایل آماده و چاپ‌شده است تا یک اثر طراحی‌شده بر‌اساس پژوهش، ایده‌پردازی و خلاقیت. پروژه‌ای با چنین اهمیت نمادین باید بر پایه شایسته‌سالاری و انتخاب هنرمندان برجسته پیش برود، اما روند ساخت آن در فضایی مبهم و بدون معیارهای روشن طی شده است؛ فضایی که شائبه تصمیم‌گیری‌های غیرشفاف و رابطه‌محور را تقویت می‌کند.

این سؤال زمانی جدی‌تر می‌شود که بدانیم این اثر با بودجه عمومی و از محل مالیات مردم ساخته شده است. انتظار طبیعی این است که چنین بودجه‌ای صرف تولید اثری دقیق، اصیل و خلاقانه شود، نه محصولی که بیش از حد به یک پرینت سه‌بعدی بی‌مطالعه و عجولانه شباهت دارد.

از نظر تاریخی نیز‌ نسخه نصب‌شده در میدان انقلاب نشان می‌دهد که حتی در حد فهم پایه از نقش‌برجسته اصلی هم دقت کافی به‌ کار نرفته است. نقش‌برجسته شاپور لایه‌هایی از نمادپردازی و تفسیر دارد، اما در این بازآفرینی، این مفاهیم ساده‌سازی شده‌اند. بسیاری از پژوهشگران، شخص زانو‌زده مقابل شاپور را «فلیپ عرب» می‌دانند نه «والرینوس»؛ با‌این‌حال، در مجسمه جدید این تشخیص مهم نادیده مانده است.

خطای مهم دیگر، نمایش حلقه پیمان یا «خَوره» در دست شاپور و ارائه آن به فرد مقابل است؛ حلقه‌ای که در جهان‌بینی ایرانی نماد فرّه ایزدی، مشروعیت الهی و نیروی مقدس است و تنها از سوی اهورامزدا به شاهان ایران اعطا می‌شود. انتقال این حلقه از یک شاه ایرانی به پادشاه بیگانه، نه با تاریخ سازگار است، نه با نمادشناسی ساسانی و نه با مفهوم فرّه در ادبیات ایران باستان.

در پایان باید پرسید: چگونه پروژه‌ای با این سطح اهمیت، این حجم خطا و این میزان ابهام، بدون فراخوان، بدون نظر کارشناسان، بدون شفافیت مالی و بدون رعایت اصول شایسته‌سالاری ساخته و نصب شده است؟

و چرا در طرح‌هایی که قرار است در یکی از مهم‌ترین میادین ایران‌ نصب شوند و بخشی از هویت بصری و حافظه تاریخی شهر را شکل دهند، خلاقیت، پژوهش، تخصص و شفافیت جای خود را به تصمیم‌گیری‌های عجولانه، غیرشفاف و خروجی‌هایی همچون یک پرینت سه‌بعدی بی‌خلاقیت داده‌اند؟

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.