بازدارندگی در بحرانهای بینالمللی معاصر
بازدارندگی در روابط بینالملل همواره بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی برای جلوگیری از جنگ و حفظ ثبات جهانی مطرح بوده است. در دوران جنگ سرد، این مفهوم بیش از هر چیز با زرادخانههای هستهای و تهدید متقابل تعریف میشد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
محسن شریفخدائی - تحلیلگر روابط بینالملل
بازدارندگی در روابط بینالملل همواره بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی برای جلوگیری از جنگ و حفظ ثبات جهانی مطرح بوده است. در دوران جنگ سرد، این مفهوم بیش از هر چیز با زرادخانههای هستهای و تهدید متقابل تعریف میشد. تجربههای اخیر نشان دادهاند که بدون دیپلماسی، بازدارندگی شکننده و پرخطر خواهد بود و بدون قدرت سخت، دیپلماسی فاقد اعتبار لازم است. حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ نمونهای روشن از شکست بازدارندگی اولیه غرب بود. تحریمها و هشدارهای دیپلماتیک نتوانستند مانع از اقدام روسیه شوند و جنگی گسترده آغاز شد.
با این حال، پس از شروع جنگ، ناتو توانست با استقرار نیرو و حمایت نظامی مانع از گسترش بحران به خاک کشورهای عضو شود. این تجربه نشان داد که بازدارندگی معتبر نیازمند اقدام پیشدستانه، انسجام سیاسی و پیام واحد است. اوکراین با وجود هزینههای سنگین، توانست با مقاومت خود و حمایت غرب، درسهای مهمی برای آینده بازدارندگی به جهان ارائه کند: تهدیدها باید معتبر باشند، دیپلماسی باید همزمان با قدرت سخت عمل کند و انسجام داخلی و اجتماعی بخشی جداییناپذیر از بازدارندگی است. در مقابل، نمونههای موفق بازدارندگی در دوران معاصر نشان میدهند که ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و دیپلماسی میتواند مانع از وقوع جنگ شود. بحران تایوان یکی از مهمترین آزمونهای بازدارندگی امروز است.
این بازدارندگی ترکیبی نشان میدهد که قدرت سخت بدون دیپلماسی خطرناک و شکننده است و دیپلماسی بدون قدرت سخت بیاثر. بحران کره شمالی نیز نمونهای دیگر است؛ با وجود آزمایشهای هستهای و موشکی، بازدارندگی و مذاکرات چندجانبه مانع از جنگ تمامعیار شده است. در خلیج فارس نیز ترکیب فشار اقتصادی و میانجیگری دیپلماتیک توانسته تاکنون مانع از گسترش بحران به جنگ منطقهای شود. بازدارندگی در روابط بینالملل دیگر تنها به قدرت سخت محدود نیست، بلکه ترکیبی از توان نظامی، دیپلماسی، اقتصاد، مشروعیت سیاسی و انسجام اجتماعی است که در بحرانهای معاصر اهمیت حیاتی یافته است. تجربه اوکراین نشان داد که بازدارندگی اولیه غرب ناکام بود، زیرا تحریمها و هشدارهای دیپلماتیک نتوانستند مانع حمله روسیه شوند. اما پس از آغاز جنگ، حمایت نظامی و دیپلماسی تاکنون مانع از گسترش دامنه جنگ به خاک ناتو شده و درعینحال با وجود تلفات زیاد، مقاومت مردم اوکراین اهمیت انسجام اجتماعی را برجسته کرده است. درحالیکه بحران تایوان نمونهای از بازدارندگی موفق بوده و بحران کره شمالی نیز با وجود آزمایشهای هستهای به دلیل تهدیدهای نظامی و مذاکرات چندجانبه، تاکنون به جنگی تمامعیار تبدیل نشده است.
همچنین در خلیج فارس، حملات محدود به نفتکشها و تأسیسات نفتی میتوانست به جنگی گسترده منجر شود، اما ترکیب فشار اقتصادی، میانجیگری دیپلماتیک کشورهای منطقه و حضور نظامی آمریکا هزینههای تشدید بحران را بالا برد و مانع از گسترش آن شد. این نمونهها نشان میدهند که دیپلماسی در بازدارندگی سه نقش اساسی دارد: اعتباربخشی به تهدیدها، مدیریت بحران و ایجاد مشروعیت جهانی؛ و بدون آن بازدارندگی شکننده خواهد بود، همانطور که بدون قدرت سخت دیپلماسی بیاثر است. بنابراین آینده امنیت در گرو بازدارندگی چندلایه است که در آن قدرت سخت هزینههای غیرقابل قبول ایجاد میکند، دیپلماسی فعال مسیرهای خروج آبرومندانه و اجماع بینالمللی فراهم میآورد و انسجام اجتماعی و سیاسی، پایداری آن را میتواند تضمین کند؛ ترکیبی که نهتنها مانع از جنگ میشود، بلکه دولتها را در برابر تهدیدهای نوین -حملات سایبری، جنگ اطلاعاتی، فشارهای اقتصادی و فناوریهای پیشرفته- تا حدی میتواند حفظ کند.
بازدارندگی را میتوان به هنر بازی شطرنج تشبیه کرد؛ قدرت سخت همان مهرههای سنگین مانند وزیر و رخ هستند، درحالیکه دیپلماسی همان حرکتهای نرم و حسابشده مانند فیل و اسب است. بدون ترکیب این دو، بازی به شکست ختم میشود. در جهان چندقطبی امروز، بازدارندگی بیش از هر زمان دیگری نیازمند این ترکیب است. ظهور قدرتهای جدید، نقش بازیگران غیردولتی و گسترش جنگهای ترکیبی باعث شده بازدارندگی سنتی ناکافی باشد. تنها قدرت سخت همراه با دیپلماسی چندلایه میتواند مانع از جنگی تمامعیار و فروپاشی شود. دیپلماسی در بازدارندگی سه کارکرد اساسی دارد: نخست، اعتباربخشی به تهدیدهاست. تهدید نظامی بدون پشتوانه دیپلماتیک اغلب باورناپذیر است. وقتی یک کشور همزمان از زبان دیپلماسی و قدرت سخت استفاده میکند، طرف مقابل درک میکند که تهدید واقعی است و بخشی از راهبردی جامع محسوب میشود. دوم، دیپلماسی امکان مدیریت بحران را فراهم میکند. بسیاری از جنگها نه به دلیل تصمیمات آگاهانه، بلکه به خاطر سوءبرداشتها و نبود کانالهای ارتباطی آغاز شدهاند. دیپلماسی با ایجاد گفتوگو و کاهش سوءتفاهمها مانع از تبدیل بحران به جنگ میشود. سوم، دیپلماسی مشروعیت جهانی ایجاد میکند. بازدارندگی زمانی مؤثر است که حمایت بینالمللی داشته باشد؛ تنها دیپلماسی میتواند این اجماع را بسازد. از سوی دیگر، بازدارندگی موفق نیازمند پیام واحد و انسجام سیاسی است. شکافهای داخلی در اروپا، مانند مواضع نرم برخی کشورها در برابر روسیه، نشان داد که اختلافات -در میان مجارستان و اسلواکی- میتواند بازدارندگی را تضعیف کند. در مقابل -انسجام کشورهای بالتیک و لهستان- نمونهای از بازدارندگی مؤثر تاکنون بوده است. بازدارندگی در جهان امروز همچنین باید به تهدیدهای نوین پاسخ دهد. حملات سایبری میتوانند زیرساختهای حیاتی کشورها را فلج کنند. جنگ اطلاعاتی میتواند افکار عمومی را منحرف کند. فشارهای اقتصادی میتواند دولتها را بیثبات کند. در برابر این تهدیدها، دیپلماسی چندلایه ضروری است. کشورها باید شبکهای از توافقات، همکاریها و نهادهای بینالمللی ایجاد کنند تا هزینههای حملات برای مهاجم افزایش یابد.
بازدارندگی موفق همچنین نیازمند ایجاد راه خروج آبرومندانه برای طرف مقابل است. اگر تنها تهدید و فشار وجود داشته باشد، مهاجم ممکن است به جای عقبنشینی، به تشدید بحران روی آورد. دیپلماسی این امکان را فراهم میکند که طرف مقابل بدون از دست دادن کامل اعتبار، راهی برای عقبنشینی بیابد.
در نهایت، بازدارندگی در جهان امروز باید چندلایه و جامع باشد. قدرت سخت برای ایجاد هزینههای غیرقابل قبول ضروری است، اما دیپلماسی فعال برای مدیریت بحران و مشروعیتبخشی حیاتی است. انسجام اجتماعی و سیاسی نیز برای پایدارسازی بازدارندگی لازم است. ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و دیپلماسی هوشمند و فعال تا حد زیادی میتواند مانع از وقوع جنگ شود. آینده امنیت جهانی در گرو بازدارندگی چندلایه است؛ ترکیبی که نهتنها میتواند مانع از جنگ شود، بلکه تا حدی کشورها و نظامهای سیاسی را در برابر چالشهای جدید حفظ میکند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.