|

نه به آن سکوت و نه به این غوغا

اقلیم‌نویسی این روزها در فضای رسانه‌ای

تیتر خبری جدیدی در رسانه‌های ایرانی با عنوان دان ویگینگتون، اقلیم‌شناس برجسته آمریکایی، با عنوان «ناتو با جلوگیری از بارش باران، خشک‌سالی‌های غیرطبیعی در ایران ایجاد کرده است» احتمالا اوج موجِ رسانه‌ای است که درباره مسائل آب‌وهوایی مدت‌هاست در رسانه‌های ایران، مجال گفت‌وگوی شفاهی بین مردم را فراهم کرده است. چند سال است مسائلی مانند هارپ، ابردزدی، بارورسازی و در کل مطالب مرتبط با هوا و اقلیم بالاخره توانست بخشی از فضای رسانه‌ای مرتبط با محیط ‌زیست در ایران را در بر بگیرد

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

نیما فریدمجتهدی*. سمانه نگاه**: اشاره: تیتر خبری جدیدی در رسانه‌های ایرانی با عنوان دان ویگینگتون، اقلیم‌شناس برجسته آمریکایی، با عنوان «ناتو با جلوگیری از بارش باران، خشک‌سالی‌های غیرطبیعی در ایران ایجاد کرده است» احتمالا اوج موجِ رسانه‌ای است که درباره مسائل آب‌وهوایی مدت‌هاست در رسانه‌های ایران، مجال گفت‌وگوی شفاهی بین مردم را فراهم کرده است. چند سال است مسائلی مانند هارپ، ابردزدی، بارورسازی و در کل مطالب مرتبط با هوا و اقلیم بالاخره توانست بخشی از فضای رسانه‌ای مرتبط با محیط ‌زیست در ایران را در بر بگیرد. امری با دیرکرد فراوان ولی با عمق نفوذ زیاد. در سال 1398، در مطلبی با عنوان «هوا بی‌قلم مانده است» به انتقاد از انفعال و جریان گمشده حضور هواشناسان و اقلیم‌شناسان در فضای رسانه‌ای کشور پرداختیم؛ امری که به سردرگمی یکی از موضوعات جوی کشور یعنی هوا و منابع آب کمک کرد. خوانندگان ایرانی در کمتر مطلبی درباره محیط زیست ایران در چند دهه اخیر مباحثی از بستر اقلیم و شرایط آب‌وهوایی، حداقل از سمت کارشناسان علوم جوی را مشاهده می‌کردند. این فقدان به دلایلی اهمیت داشت؛ نبود آگاهی مسئولان و مردم درباره این موضوع. این باور که مسئولان حتی در سطوح دستگاه‌های تخصصی هم درباره اهمیت بعضی از موضوعات اشراف دارند؛ الزاما تصور درستی نیست! فضای بدنه کارشناسی در دستگاه‌های دولتی عمدتا فضای کارمندی صرف است که گفتن از جزئیات آن در این مقوله نمی‌گنجد؛ بماند که خود مدیران و مسئولان حتی در دستگاه‌های تخصصی آن‌قدر درگیر چندوچون کارهای اداری و جلسات هستند که بدون‌شک بخش مهمی از انرژی و توجه ایشان در این زمینه صرف هضم مشکلات اداری می‌شود. در سوی دیگر مردم قرار دارند، آگاهی مردم در زمینه تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی، بی‌شک کمک مؤثری هم در مقابله با آن جریان می‌داشت و هم با مطالبه‌گری منجر به تسهیل ورود دولت برای همراه‌شدن در جریان مقابله با این مخاطره جهانی. نبود گفتمان متخصصان علوم جوی، اندک توجه و گفتارها را نیز در دست برخی از کارشناسان دیگر در علوم محیط‌زیستی قرار داد که شاید الزاما تجربه و دانش کافی را درباره این موضوعات نداشته‌اند. داستان این روزهای ایران خیلی ساده است و با جمع و تفریق ساده اقلیمی می‌توان آن را به دست آورد. اقلیم خشک ایران خشک‌تر شده است. این مسئله را همه مدل‌های جهانی و متخصصانِ با دغدغه، همواره عنوان می‌کردند. در حدود 30 سال قبل دکتر پرویز کردوانی در کلاس‌های درس خود با لحنی شوخی و با پس‌زمینه جدی می‌گفت خانم‌ها خواهشا موهای خود را کوتاه کنند، وقتی از علت می‌پرسیدند، می‌گفت که موی بلند آب بیشتری برای شست‌وشو در حمام لازم دارد و ترجیح خود را به مدل‌های با موی کوتاه بگذارید و وقتی از فرهنگ انطباق محیط‌ زیست نام می‌برد، جمله‌ای داشت معروف که مردم قدیم مناطق خشک و نیمه‌خشک ایران، هر سه نفر با یک آفتابه آب، رفع‌ حاجت می‌کردند. مثال او در این زمینه اصرار به رعایت مصرف و غرق‌شدن ایرانیان در عمق مصرف‌گرایی و نحوه زیست فعلی بود، که هیچ‌گونه همخوانی با شرایط اقلیمی ایران نداشت، بماند که 30 سال پیش که این هشدارها از طرف او صادر می‌شد، کشور شرایط اقلیمی نسبتا عادی داشت و جمعیت این‌چنین افزوده نشده بود و نحوه زیست ما نیز این‌قدر مصرف‌گرایانه نبود. با‌ این‌ حال این جریان خفته و مغفول، نه به‌ دلیلِ تغییر نگاه این کارشناسان به قضایای آب‌وهوایی و خارج‌شدن‌شان از گوشه‌گیری مورد توجه قرار گرفت بلکه شرایط اقلیمی کشور خود را با جبر به فضای رسانه‌ای کشور در حوزه محیط‌ زیست تحمیل کرد. هم به‌ دلیل شرایط نامطلوبش و هم سیاسی‌شدن و سمت‌و‌سوی افسانه‌گونه بسیاری از مباحث موجود تا آنجا پیش رفته که یک بلاگر آمریکایی در‌این‌میان عرض‌ اندام کرده است. البته نگاهی به پیشینه بلاگر مدنظر، نشان‌دهنده جریان فکری اوست و آن‌هم در زمانه‌ای که کشورش دارای رهبری است که خود سردمدار تفکرات ضد تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی. دان ویگینگتون یک فعال و نظریه‌پرداز در زمینه مهندسی آب‌ و هواست، هرچند هیچ نشانه‌ای از تحصیل در رشته‌های علوم جوی مانند هواشناسی و آب‌وهواشناسی در رزومه او نیامده است. او یکی از افراد معروف در ترویج این نظر است که دولت‌ها یا سازمان‌هایی با پاشش ذرات از آسمان از طریق هواپیما در حال کنترل شرایط آب‌وهوایی هستند. او دارای سایتی به نام Geo engineering است که در آن به شکلی مداوم درباره این نظریه صحبت می‌کند. او در مصاحبه‌های خود ادعا می‌کند که عملیات‌های مهندسی آب‌ و هوا به شکل عمدی و با اهداف مخرب انجام می‌شود. در بی‌اهمیت‌بودن نظریه او درباره خشک‌سالی در ایران می‌توان به ذات ادعاهای او اشاره کرد. یکی از ادعاهای مهم ویگینگتون درباره پاشش مواد شیمیایی از هواپیما (chemtrail) است. او معتقد است خطوط سفید پشت هواپیما‌ها ناشی از پاشش برنامه‌ریزی‌شده برای کنترل آب‌ و هواست یا آسیب‌زدن به جمعیت. نظریات ویگینگتون به‌شدت با چارچوب نظریه توهم توطئه همخوانی دارند: روایت از دسیسه دولتی یا شرکت‌های بزرگ، وجود یک برنامه پنهان کنترل اقلیم، تزریق فلزات یا ذرات دیگر در جو و... . چنین چارچوب‌هایی معمولا از منظر علمی و منطقی چالش‌برانگیزند، چون امکان اثبات مستقل خیلی محدود است و بسیاری از ادعاها فرضی‌اند. اما مهم‌ترین نکته‌ای که می‌توان درباره او اعلام کرد، این است که او اصلا تحصیلاتی در زمینه اقلیم‌شناسی ندارد و متأسفانه از طرف برخی پایگاه‌های خبری داخلی از او به‌عنوان اقلیم‌شناس برجسته آمریکایی نام برده شد و تیتر خبری مأخوذ از او به‌عنوان سوختی بود برای کالبد پُرفروغ شایعات آب‌وهوایی. داستان ویگینگتون البته که نمونه‌های ایرانی زیادی دارد که در این روزها در فضای رسانه‌ای و حتی غیررسانه‌ای نه‌تنها کم نیست، بلکه فراوان هم هست. محتواهایی که در عمق مطالبی که در گوشی‌های همراه مردم ایران هستند، مورد بازدید قرار می‌گیرند؛ افرادی با عناوین مختلف و ادعاهای مختلف. چندی پیش فیلمی از ادعای محققی ایرانی که به نظر او، مورد توجه مقامات دولتی قرار نگرفته بود، خیلی فراگیر شد. فیلمی که از ایشان منتشر شده، مربوط به سال 2015 است و عمدتا پی‌نویس‌های انتشار‌یافته درباره این فیلم با آه و ناله و لعن مقامات دولتی در زمینه توجه‌نکردن به اختراع این دانشمند برای جلوگیری از خشکی و خشک‌سالی در ایران است. ادعای این فیلم گنگ که با تیتراژ «عملیات ساخت باران در منطقه بریسان در نزدیکی باتلاق گاوخونی» همه‌گیر شده، مربوط به پنجم الی هشتم خرداد 1393 است. این فیلم متعلق به فردی به نام مهندس شهرام پروین است، در حال نصب وسیله‌ای که دارای چندین لوله است که به ابزارهایی مثل چند شلنگ وصل هستند. در این فیلم که البته کاملا واضح نیست، به قول ایشان این دستگاه ایجاد بارش می‌کند و البته در‌این‌بین شاهد حضور جمعی از افراد هستیم که تیتر عنوان هیئت علمی دانشگاه آزاد خوراسگان را می‌دهد، بدون هیچ‌گونه توضیحاتی در مقابل دوربین برای بینندگان. این فیلم نشان‌دهنده مجموعه تصاویری قبل از بارش باران و سپس ایجاد شرایط توفان و باد شدید و در نهایت باران است، اگر سری زمانی فیلم را مستمر و یکپارچه بدانیم، این اتفاق لوله و شلنگ، بیشتر شبیه شرایط رخ‌دادن یک معجزه است! مشکل اصلی در این فیلم و اختراع یا ادعا این است که دوربین به غیر از نشان‌دادن یک لوله که به‌ سمت آسمان نشانه رفته، هیچ توضیحی در این زمینه که از نظر فنی، فیزیکی و دینامیکی چگونه این فرایند اتفاق می‌افتد، ارائه نشده است. ابهامات و سؤالات درباره این اختراع که بیشتر شبیه معجزه است، همچنان بی‌پاسخ مانده است.‌ از چنین روایت‌هایی کم نبوده است. فیلمی دیگر از استادی در رسانه‌ها منتشر شد. دکتر همایون ویستامهر، که از او به‌عنوان پیش‌کسوت صنعت آب نام برده شده است، در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا مدعی شد که امکان استفاده از آب خلیج فارس برای ایجاد بارندگی در ارتفاعات زاگرس وجود دارد. در این طرح، با استفاده از آب خلیج‌ فارس، بخار تولید می‌شود و سپس با هدایت این بخار به ارتفاعات، شرایط برای بارورسازی و ایجاد بارش فراهم می‌شود.

او تأکید کرد متخصصان ایرانی توان اجرای چنین طرح‌هایی را دارند اما میدان عمل به آنها داده نمی‌شود و بسیاری از این نیروها در کشورهای منطقه فعالیت می‌کنند. او افزود با استفاده از خطوط انتقال انرژی، امکان ایجاد سامانه‌های بخارساز و بارورسازی ابرها برای افزایش بارندگی در مرکز ایران فراهم است. در مجموع او مدعی بود که با گاز فراوان ایران می‌توان آب خلیج فارس را بخار کرد. او مدعی شد که با اختراع دستگاهی این بخار‌ آب تولید‌شده را در بالای کوه‌های زاگرس نگه می‌دارد! او مدعی شد که این دستگاه دارای منبع است، شامل منابع مختلفی مانند ازت، نیتروژن و اکسیژن است. با بازی با این منابع، می‌توان ابر را در یک ارتفاعی نگه داشت. در مجموع او هیچ توضیح علمی دیگری دراین زمینه نداد و سپس به انتقاد از فضای علمی-اداری ایران پرداخت که به متخصصان اجازه کار علمی نداده است. او گفت با وجود آب بی‌نهایت و منابع سوختی بی‌نهایت، کل ایران را می‌توان دارای ابر کرد. هرچند توضیح نداد که این ابرهای تولید‌شده باید چگونه ببارد؟! این دو مثال صرفا به جهت زیاد دیده‌شدن و اهمیتی که در اذهان مردم ایجاد کرده بود و به تبع آن مورد سؤال بودن متخصصان امر درباره آن آورده شد. وگرنه میزان مصاحبه‌ها، اظهارنظرها و گفت‌وگوها و... در این زمینه بسیار زیاد است. در میان همه این هیاهوهای اقلیمی، اما مصاحبه با دکتر شاهرخ فاتح شاید یک ضدحمله علمی بود که از طرف مجموعه شرق در میانه تمام این سروصدها انجام شد. این خود نمادی هرچند کوچک برای گفت‌وگوی اقلیمی با مردم است. سال‌ها پیش، طرحی با سازمان هواشناسی مطرح شد با نام سفیران آب‌وهوایی، که دغدغه آن صحبت با مردم بود درباره شرایط آب‌وهوایی و مسائل مرتبط با آن که متأسفانه بی‌سرانجام ماند. از ابردزدی، هارپ، کمتریل، خشک‌سالی، خشکی، فروپاشی و هر آنچه این روزها ما را در‌ بر گرفته است، همگی ریشه‌های پنهان و عیانی دارد که نگاه جامعه‌شناسانه را می‌طلبد. با این حال یکی از مهم‌ترین دلایل این فضای مغشوش و باری به هر جهت بودن را می‌توان در کم‌گویی یا بهتر بگوییم مگو بودن و همچنین نبود انطباق حداقل‌ گفتمان‌هایی با جریان‌های رسانه‌ای هم از سوی دستگاه‌های متولی و هم کارشناسان علوم جوی دانست. در مجموع با مردم سخن‌گفتن و به زبان مردم سخن‌گفتن در هر زمانه با ابزارهای معمول و رایج یکی از مهم‌ترین غفلت‌هایی است که در حوزه هواشناسی و اقلیم به جای مانده است. درواقع چه خوب است که دلیل علمیِ رد یا قبول بسیاری از ادعاهای آب‌و‌هوایی و محیط‌زیستی، از زبان مسئولان و متخصصان این مقوله و البته با ارائه مستندات علمی انجام شود تا عرصه محتواسازی برای هر بلاگر غیرمتخصصی مهیا نباشد.

*دکترای آب‌وهواشناسی **دکترای هواشناسی 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.