جدال تهران و گروه هفت بر سر ماجراهای امنیتی، هستهای و بحرانهای جهانی
نیاگارا؛ صحنه بازتولید یک روایت کهنه
وزرای امور خارجه گروه هفت شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، انگلیس و آمریکا همراه با نماینده عالی اتحادیه اروپا، در نشست اخیر خود که تحت ریاست کانادا در نیاگارا برگزار شد، بیانیه مشترکی درباره مسائل بینالمللی صادر کردند و طبق روال گذشته، ادعاهایی را هم علیه ایران مطرح کردند که با واکنش تهران مواجه شده است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
وزرای امور خارجه گروه هفت شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، انگلیس و آمریکا همراه با نماینده عالی اتحادیه اروپا، در نشست اخیر خود که تحت ریاست کانادا در نیاگارا برگزار شد، بیانیه مشترکی درباره مسائل بینالمللی صادر کردند و طبق روال گذشته، ادعاهایی را هم علیه ایران مطرح کردند که با واکنش تهران مواجه شده است. نشست اخیر وزرای خارجه گروه هفت در نیاگارا، اگرچه در ظاهر با محوریت بحرانهای جاری جهان برگزار شد، اما در لایههای پنهان خود بار دیگر صحنهای از جدال روایتها بود؛ جدالی که در آن قدرتهای غربی میکوشند تصویری از نظم مطلوب خود ارائه دهند و در مقابل، کشورهایی همچون ایران بر ضرورت بازخوانی تجربههای سالهای گذشته و هزینههای سیاستهای یکجانبه تأکید میکنند.
بیانیه پایانی این نشست، مجموعهای از مواضع و هشدارهای کلی است که در بخشهایی مشخص، ایران را نشانه رفته است؛ نشانهگیریای که تهران آن را تکرار یک رویکرد «غیرمسئولانه، متناقض و بیاعتبار» میداند. در این میان، واکنش اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در کنار تکذیب یکسری ادعاهای سیاسی، تلاشی است برای توضیحدادن این نکته که بحرانهای موجود در روابط ایران و غرب، نتیجه بیتوجهی طولانیمدت قدرتهای غربی به قواعدی است که خود زمانی پایهگذاران آن بودهاند. برای فهم این شکاف، میتوان مفاد بیانیه گروه هفت و پاسخ تهران را در سه محور اصلی بررسی کرد.
اوکراین، پرونده هستهای و غرب آسیا
در بخش مربوط به جنگ اوکراین، وزرای خارجه گروه هفت ضمن تکرار حمایت از «تمامیت ارضی و حاکمیت اوکراین»، بار دیگر ایران و کره شمالی را متهم به کمک نظامی به روسیه کردهاند. این ادعا طی ماههای گذشته بارها از سوی مقامات غربی مطرح شده و به همان تعداد نیز با تکذیب جدی تهران مواجه شده است. اما مهمتر از خود ادعا، نوع استدلالی است که پشت آن قرار دارد. گروه هفت، جنگ اوکراین را نتیجه رفتار «دیگران» میداند، نه محصول سالها نادیدهگرفتن نگرانیهای امنیتی در شرق اروپا، گسترش ناتو و بیاعتنایی به راهحلهای دیپلماتیک. تجربه تاریخی نشان میدهد هرگاه غرب در مواجهه با یک بحران پیچیده، مسئولیت خود را نادیده گرفته و نقش بازیگران غیرغربی را پررنگ کرده، عملا راهحل واقعی به حاشیه رفته است.
در همین چارچوب، بقایی یادآور شد که ایران «هیچ مداخلهای در منازعه اوکراین ندارد» و موضع اصولی جمهوری اسلامی همواره «توقف جنگ و آغاز گفتوگو» بوده است. او این الگوی رفتار گروه هفت را «خودبرترپنداری» نامید؛ اصطلاحی که شاید در نگاه نخست احساسی به نظر برسد، اما واقعیت این است که سیاست خارجی بخشهایی از غرب همچنان بر فرض وجود یک مرکز تصمیمگیری عقلانی در برابر «دیگران مسئلهساز» استوار است؛ فرضی که تحولات دهه گذشته در آسیای غربی، قفقاز، شمال آفریقا و حتی اروپا بارها نادرستی آن را آشکار کرده است.
پرونده هستهای ایران؛ نادیدهانگاری عامدانه یک واقعیت
بخش مربوط به تعهدات هستهای ایران در بیانیه گروه هفت شاید واضحترین نمونه از دوگانگی در گفتار و رفتار غرب باشد. وزرای خارجه در این بخش از ایران خواستهاند «همکاری کامل با آژانس» را از سر بگیرد و «امکان بازرسی از همه تأسیسات» را فراهم کند؛ در حالی که حتی اشارهای گذرا به حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به مراکز صلحآمیز هستهای ایران نشده است.
در عرف روابط بینالملل، هرگونه تعرض نظامی به یک تأسیسات تحت نظارت آژانس، ساختار همکاریها را بهشدت آسیبپذیر میکند. چگونه میتوان از کشوری انتظار داشت که در شرایط تهدید مستمر امنیتی، همان سطح از همکاری فنی را حفظ کند که در یک متن عادی و بیتنش امکانپذیر است؟ این پرسشی است که در بیانیه گروه هفت نهتنها پاسخی ندارد، بلکه اساسا طرح نشده است.
واکنش تهران نیز دقیقا بر همین نقطه متمرکز است؛ زیرا بقایی تصریح کرده که خروج غیرقانونی آمریکا از برجام ریشه اصلی وضعیت فعلی است و کشورهای اروپایی نیز با «تبعیت» از واشنگتن و ناتوانی در اجرای تعهدات اقتصادی و فنی خود، عملا مسیر دیپلماسی را بستند. از نگاه ایران، در فضایی که طرفهای غربی نهتنها به تعهدات خود پایبند نبودهاند، بلکه در برابر حملات نظامی به زیرساختهای صلحآمیز سکوت کردهاند، درخواستهای یکطرفه برای افزایش همکاری هستهای بیشتر به فشار سیاسی شباهت دارد تا دغدغهای واقعی درباره امنیت هستهای. موضوع اسنپبک نیز در این چارچوب قابل تحلیل است. گروه هفت بر اجرای تعهدات کشورهای عضو سازمان ملل پس از فعالشدن اسنپبک تأکید کرده؛ در حالی که ایران، روسیه و چین این اقدام را «غیرقانونی» میدانند. مسئله فقط اختلافنظر حقوقی نیست، بلکه این است که استفاده از اسنپبک بدون توافق جمعی، عملا معنای «تعهد متقابل» در برجام را از بین میبرد. ایران معتقد است غرب از مکانیسمهای توافق چندجانبه به شکل گزینشی و براساس ملاحظات سیاسی بهره میگیرد؛ رفتارهایی که باعث شده اعتماد نسبت به کارآمدی سازوکارهای چندجانبه رو به کاهش بگذارد.
غرب آسیا و سکوت در برابر مسئله فلسطین
در بخش غرب آسیا، بیانیه گروه هفت بر حمایت از طرح آمریکا برای غزه و ضرورت ارسال کمکهای بشردوستانه تأکید دارد، اما در متن بیانیه حتی یک بار نیز واژههایی مثل «اشغال»، «محاصره»، «حمله به غیرنظامیان» یا «مسئولیت اسرائیل» ذکر نشده است؛ واژههایی که بخش بزرگی از جامعه جهانی امروز آنها را با واقعیت عینی غزه گره میزنند. سخنگوی وزارت خارجه ایران، این مواضع را «متناقض و غیرمسئولانه» خواند و یادآوری کرد که حمایت بیقیدوشرط آمریکا و برخی دولتهای اروپایی از تلآویو، عملا ادعاهای حقوقبشری گروه هفت را بیاعتبار کرده است. آنچه این بیانیه نشان میدهد، استمرار رویکردی است که در آن غرب میکوشد بحران غزه را به صورت موضوعی انسانی -نه سیاسی- توصیف کند؛ حال آنکه ریشه بحران، ساختاری سیاسی، امنیتی و تاریخی دارد و بدون پرداختن به واقعیت اشغالگری، امکان حل پایدار ندارد. از زاویه تحلیل سیاست خارجی، این رویکرد بیش از آنکه نشاندهنده ناتوانی در فهم واقعیت باشد، سندی است بر محدودیت اراده سیاسی غرب در فاصلهگرفتن از متحدان سنتی خود؛ در شرایطی که افکار عمومی جهانی هم در مواردی علیه تداوم خشونتها موضع گرفتهاند. سکوت درباره ریشهها، عملا سیاستی است که خشونت را تداومپذیر میکند.
نبرد روایتها و پرسشهای بیپاسخ
بر این اساس باید تأکید کرد آنچه در بیانیه گروه هفت درباره ایران آمده، بیش از آنکه بر پایه تحلیل جامع از تحولات منطقه و رفتار دولتها باشد، ادامه همان الگوی آشنای چند دهه گذشته است؛ همان تقلیل یک واقعیت پیچیده به مجموعهای از اتهامات سیاسی که گاه خود غرب نیز میداند نه قادر است آنها را اثبات کند و نه میتواند نتایج عملی از آنها به دست بیاورد. در مقابل، واکنش ایران تلاشی است برای طرح این پرسش که چگونه میتوان از کشوری انتظار رفتار مسئولانه داشت، زمانی که خود قدرتهای غربی به اصول مسئولیتپذیری پایبند نیستند؟ این پرسش، صرفا سیاسی نیست؛ پرسشی درباره آینده نظم بینالمللی و حدود اعتبار قواعد مشترک است.
در نهایت، جدال کنونی ایران و گروه هفت را باید بخشی از رقابت بزرگتر بر سر «روایت مشروع» در سیاست جهانی دانست. قدرتهایی که زمانی خود را فقط مرجع مشروعیت میدانستند، امروز با چالشهایی جدی مواجهاند؛ از ناکامی در مدیریت جنگ اوکراین گرفته تا بحران مشروعیت در مسئله فلسطین و آشفتگی در پروندههای هستهای. ایران نیز در این میدان، بیش از گذشته بر این نکته تأکید میکند که نظم آینده بدون بازنگری در رفتارهای یکجانبه و نگاه سلسلهمراتبی غرب، شکل نخواهد گرفت.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.