|

توسعه یا استقلال

کتاب «بحران نفت» با زیرعنوان «توسعه یا استقلال» نوشته محمدحسین خانلرخانی، پژوهشی است درباره مسئله نفت و ملی‌کردن صنعت نفت و تأثیرات آن بر سیاست داخلی و خارجی ایران. نویسنده در این کتاب ضمن بررسی سیر تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در سال‌های منتهی به ملی‌شدن صنعت نفت، به بررسی مسائل و چالش‌های پیش‌روی دولت مصدق در زمینه ملی‌کردن صنعت نفت پرداخته است.

توسعه یا استقلال

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: کتاب «بحران نفت» با زیرعنوان «توسعه یا استقلال» نوشته محمدحسین خانلرخانی، پژوهشی است درباره مسئله نفت و ملی‌کردن صنعت نفت و تأثیرات آن بر سیاست داخلی و خارجی ایران. نویسنده در این کتاب ضمن بررسی سیر تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در سال‌های منتهی به ملی‌شدن صنعت نفت، به بررسی مسائل و چالش‌های پیش‌روی دولت مصدق در زمینه ملی‌کردن صنعت نفت پرداخته است. کتاب تلاش کرده در بستر چنین تحلیلی، به سراغ مسئله توسعه در ایران برود و دو مفهوم استقلال و توسعه را در پیوند با ملی‌شدن نفت‌‌ در ایران بررسی کرده است. نویسنده به انتخاب دشوار دولت مصدق در آن برهه تاریخی ایران اشاره و تلاش کرده نشان دهد ‌مسئله نفت در ایران چه ارتباط و پیوندی با موضوع توسعه داشته است.

«بحران نفت: توسعه یا استقلال» در پنج فصل با این عناوین نوشته شده است: «نظریه امنیت هستی‌شناختی»، «فراگفتمان منافع ملی»، «نفت بعد از شهریور 1320»، «فراگفتمان استقلال؛ تکوین گفتمان تحقیر» و در نهایت «مذاکرات نفت در دولت مصدق؛ تحقق پیله ادراکی».

یکی از پرسش‌های اصلی کتاب این است که اساسا چگونه با افزایش تهدیدها‌ و مشوق‌های متناسب، رفتار دولت مصدق در بحث ملی‌کردن نفت تا پایان دولت تغییر جدی نیافت. در پاسخ به پرسش مذکور، این اثر گرایش به حفظ امنیت هستی‌شناختی در چارچوب سیاست شرم و تولید سوژه عزت‌محور را باعث امکان‌پذیری و تصلب کردار ملی‌کردن نفت‌ می‌داند.

در این کتاب برای تحلیل پاسخ ابتدایی، از نظریه امنیت هستی‌شناختی به‌عنوان نظریه‌ای جدید در روابط بین‌الملل استفاده شده است. این نظریه به‌عنوان نظریه‌ای انتقادی در مقابل مجموعه نظریاتی در عرصه مطالعات امنیتی روابط بین‌الملل شکل گرفته که موسوم به مطالعات امنیتی سنتی هستند. بر این اساس‌، در فصل اول و در قالب دیباچه نظری، استخوان‌بندی و مفاهیم مهم این نظریه مطرح شده است. با توجه به نظریه‌محور‌بودن پژوهش، این مفاهیم نظری برای درک کلیت مباحث از اهمیت بالایی برخوردار است. ضمنا در این فصل، رویکرد گفتمانی به‌عنوان روش پژوهش حاضر مورد توجه خواهد بود.

در فصل دوم به شکل‌گیری مسئله نفت ذیل فراگفتمان منافع ملی پرداخته می‌شود. در این فصل ضمن نشان‌دادن تأثیر در جهان‌بودگی دولت بر شکل‌گیری اهداف و دیدگاه‌ها درباره مسائل مختلف از‌جمله مسئله نفت، به تأثیر این وضعیت در شکل‌گیری مذاکرات حول نفت در دوره رضاشاه پرداخته می‌شود. درواقع با تبیین موضوع نفت در این دوره، زمینه برای توضیح درک متفاوت از نفت در دوره ملی‌کردن نفت فراهم خواهد شد.

در فصل سوم ضمن بررسی منازعه گفتمانی پیرامون مسئله نفت، به تعدیل فراگفتمان منافع ملی ذیل گفتمان مصلحت و شکل‌گیری بنیان‌های گفتمان تحقیر پرداخته خواهد شد. بررسی نحوه گذار نفت از امری اقتصادی به امری سیاسی و حاکمیتی و تبدیل منافع مادی از نفت به موضوعی حاشیه‌ای، مسئله اصلی در این فصل است.

در فصل چهارم با عنوان فراگفتمان استقلال، به شکل‌گیری گفتمان تحقیر پرداخته شده است. در این فصل به‌‌عنوان هسته اصلی پژوهش، ضمن بررسی عناصر گفتمان تحقیر و شکل‌گیری هویت دولت مستقل و آزاد، به نحوه تکوین حوزه سوژگی و شکل‌گیری سیاست شرم در پیوند با مسئله نفت پرداخته خواهد شد.

در فصل پایانی کتاب نیز به بررسی نحوه تأثیرگذاری این هویت در رفتارهای دولت مصدق به‌عنوان کارگزار هویت دولت مستقل و آزاد، طی ادوار مختلف مذاکرات نفتی پرداخته خواهد شد. در این فصل نشان داده شده که چگونه با شکل‌گیری هویت مقاومت، ایستادگی در برابر فشارها و پیشنهاداتی که در تناقض با ملی‌کردن کامل نفت هستند، تبدیل به رفتاری مبتنی بر امنیت‌جویی هستی‌شناختی می‌شود.

نویسنده کتاب معتقد است ‌مذاکرات رسمی، غیررسمی و محرمانه ایران با قدرت‌های جهانی در زمان ملی‌شدن نفت، اولین حضور مؤثر ایران در عرصه سیاست بین‌المللی بوده است. او در مقدمه‌اش به این نکته اشاره کرده که در ادوار مختلف این مذاکرات، با وجود اینکه دولت مصدق برای تغییر رفتار در کنش ملی‌کردن نفت با مجموعه‌ای از تهدیدها و مشوق‌ها مواجه بود، هیچ‌گاه از مواضع‌ خود مبنی بر ملی‌کردن نفت و اخراج شرکت نفت جنوب عقب‌نشینی محسوسی نکرد؛ به نحوی که در نهایت با به بن‌بست رسیدن موضوع، طرح کودتا منجر به سقوط دولت مصدق شد.

در مقدمه کتاب، مروری بر سیر وقایع و حوادثی شده که در نهایت منجر به کوتای 28 مرداد 1332 شدند. نویسنده هم به وضعیت سیاسی ایران و وضعیت جبهه ملی اشاراتی کرده و هم مواضع و رویکردهای کشورهای درگیر را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده با اشاره به سرسختی مصدق در ملی‌کردن صنعت نفت، به مرور برخی ‌نظریات و آثار منتشر‌شده درباره این موضوع پرداخته و می‌گوید به‌رغم انتشار آثار متعدد، تاکنون به این سؤال که چگونه علی‌رغم وجود تهدیدات مادی، شکل‌گیری و تداوم کنش ملی‌کردن صنعت نفت در دولت مصدق امکان‌پذیر شد، پاسخ نظام‌مند و متدولوژیکی داده نشده است. او بر این اساس می‌گوید تحلیل و بررسی چرایی وقوع کودتای 28 مرداد و پیامدهای آن، مضمون اصلی آثار این حوزه است که در خلال آن سیاست خارجی و تحلیل ملی‌کردن صنعت نفت نیز مورد توجه قرار گرفته است. او همچنین آثاری را که در این زمینه منتشر شده‌اند، در چند دسته جای داده است. دسته اول شامل حامیان کنش ملی‌کردن نفت و مبارزه با شرکت نفت ایران و انگلیس است. ‌‌او بر‌اساس نوع رویکرد سیاسی، این دسته را مصدق‌گرایان نامیده که مصدق و جبهه ملی را محور اصلی این جنبش می‌دانند. دسته دوم اسلام‌گرایان هستند که دست‌کم در برهه‌هایی به مخالفت با روش و عملکرد مصدق پرداختند. عده‌ای دیگر نیز تحت عنوان جهان‌سوم‌گرایان، معتقدند ملی‌کردن نفت، تلاش کشوری مستعمره برای رهایی از استعمار در زمانی بود که ملی‌کردن منابع در کشورهای جهان سوم از نظر غرب غیرقابل پذیرش بود. در‌حالی‌که مصدق سعی داشت مسئله ملی‌کردن نفت را به‌عنوان حق یک ملت ستمدیده پیش ببرد، غرب به رهبری آمریکا و انگلیس به‌طور نسبتا منسجم با این رویکرد مخالف بودند. همچنین دسته دیگری از آثار، با رویکرد انتقادی کنش ملی‌کردن نفت را رد می‌کنند یا دست‌کم با مطرح‌کردن چیزی به نام رویکردهای سازش‌ناپذیر دولت مصدق، به نقد آن می‌پردازند. در نهایت دسته دیگری نیز سعی دارند ملی‌کردن نفت را به‌گونه‌ای نظری توضیح بدهند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.