درباره سریال«چاله» به کارگردانی اسکات جمیل
یک درام پزشکی سرشار از غافلگیری
از زمان پخش سریال «ER» در ژانر درام پزشکی در دهه ۹۰ میلادی، تلویزیون بارها تلاش کرده است همان سطح از هیجان و انسانیت را تکرار کند. اما بیشتر آثار پس از آن، یا به ملودرامهای بیمارستانی تبدیل شدند یا در روایتهای عاشقانه غرق شدند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
فرزانه متین: از زمان پخش سریال «ER» در ژانر درام پزشکی در دهه ۹۰ میلادی، تلویزیون بارها تلاش کرده است همان سطح از هیجان و انسانیت را تکرار کند. اما بیشتر آثار پس از آن، یا به ملودرامهای بیمارستانی تبدیل شدند یا در روایتهای عاشقانه غرق شدند. اما سریال «چاله» (The Pitt) محصول ۲۰۲۵ تولید آمریکا که از پلتفرم استمریمینگ HBO پخش شد، دوباره توانست یک درام پزشکی-اجتماعی را به ریشههایش بازگرداند: بحران، اخلاق و انسان. این مجموعه درام پزشکی، ساخته اسکات جمیل به تهیهکنندگی جان ولز و نوآ وایِل، در مدت کوتاهی توانست هم منتقدان و هم مخاطبان را غافلگیر کند. سریالی که در نگاه اول شاید تکرار دیگری از «ER» یا «Grey’s Anatomy» به نظر برسد، اما در واقع قدمی جسورانه در ساختار و روایت برمیدارد: هر فصل معادل فقط یک شیفت ۱۵ساعته در بخش اورژانس است و هر اپیزود دقیقا یک ساعت از همان شب طولانی را روایت میکند.
این ایده ساده، در عمل منجر به فشردهترین و واقعیترین نمایش از زندگی در اورژانس شده که تلویزیون در دهه اخیر دیده است. اتفاقات سریال در بیمارستان تخیلی «پیتسبرگ تراوما مدیکالسنتر» رخ میدهد. همانطورکه در نقد «گاردین» آمده، سریال چاله از همان دقیقه اول، مخاطب را در میانه هرجومرج فرو میبرد: «نورهای تند، آژیرها، پزشکانی که از اتاقی به اتاق دیگر میدوند و حس دائمی اضطرار که رهایت نمیکند». این طراحی زمانی واقعی باعث میشود بیننده هر دقیقه را احساس کند؛ گویی خود در کنار کادر درمان در حال نفسکشیدن است. اما پشت این هرجومرج، ساختاری دقیق پنهان است. در طول 15 ساعت داستانی، ما با تمام جنبههای کار در اورژانس روبهرو میشویم: بیماران متنوع، کمبود دارو و تجهیزات، تنش میان پزشکان، تصمیمهای اخلاقی دشوار و مهمتر از همه، فرسودگی روانی کسانی که زندگی دیگران را نجات میدهند. یکی از پزشکان واقعی در وبسایت Clinical Advisor نوشته بود: «سریال چاله تصویری بسیار دقیقتر از یک بخش اورژانس شلوغ ارائه میدهد، دقیقتر از هر سریال دیگری که از زمان پایان ER دیدهام. جنبههای پزشکی آن محکماند و چالشها با دقت بازنمایی شدهاند».
نام نوآ وایِل برای علاقهمندان تلویزیون یادآور دوران طلایی سریال ER است. او این بار نهتنها بازیگر اصلی، بلکه یکی از تهیهکنندگان اجرایی مجموعه نیز هست. نقش او، دکتر مایکل «رابی» رابینوویچ، پزشک ارشد بخش اورژانس است؛ پزشکی خسته اما مصمم که در میانه فشارها و بحرانهای پیدرپی باید هم تیمش را نجات دهد و هم روح خودش را. اجرای وایِل تحسینبرانگیز و درخشان است.
در کنار او، گروهی از بازیگران برجسته و تازهنفس قرار دارند؛ تراسی ایفیچور در نقش دکتر هِتِر کالینز، پزشکی که میان آرمان و واقعیت گرفتار شده است، کترین لاناسا در نقش دِنا ایوانز، مدیر پرستاری مقتدر و سختگیر، سوپریا گنش به عنوان دکتر سامیرا موهان، پزشکی با پسزمینهای مهاجر و دغدغههای انسانی، فیونا دوریف و تیلور دیردن در نقش پزشکان رزیدنت و ایسا بریونس در نقش دکتر ترینیتی سانتوس که صدای نسل جوان در میان بحران است. تنوع نژادی و سنی بازیگران به مجموعه حس واقعگرایی بیشتری داده است.
با این حال، سریال از ایراد هم خالی نیست. «گاردین» در نقد خود نسبت به «چاله» نوشته است: «این سریال بههیچوجه یک مجموعه بینقص نیست. بازیها گاهی کمتر از حد انتظارند، گفتوگوها گاهی سطحیاند و میزان رخدادهای پرهیجان در مرز اغراق قرار دارد».
اما همین نقد در ادامه اضافه میکند که با وجود این کاستیها، قدرت احساسی و ضرباهنگ نفسگیر سریال، آن را از بیشتر آثار تلویزیونی امروزی متمایز میکنند. همچنین از نظر ساختاری، انتخاب روایت «واقعزمان» یک خطر هنری محسوب میشود. در این سبک، نویسندگان فرصت پرشهای زمانی و فاصلهگذاری ندارند؛ همهچیز باید بیوقفه و پیوسته رخ دهد. این تصمیم، گرچه دشوار، به ایجاد ریتمی پرتنش و طبیعی انجامیده است. مخاطب احساس میکند در جریان کاری زنده و تنفسدار حضور دارد، چیزی که در قاب تلویزیون کمیاب است. این سریال برخلاف بسیاری از آثار تلویزیونی که از پشت شیشه استودیو به بیمارستان نگاه میکنند و مخاطب فقط گرمای نور فلورسنت و صدای بوق مانیتور را حس میکند، آنقدر دقیق است که پزشکان واقعی هم صحتش را تأیید کردهاند و از سوی دیگر، آنقدر انسانی است که تماشاگر عادی را با خود همراه میکند. در نهایت، باید گفت «چاله» فقط یک سریال نیست؛ تجربهای است از تنش، فداکاری و مرز میان امید و فرسودگی. در جهانی که مخاطب از تلویزیون صرفا سرگرمی میخواهد، این اثر یادآور میشود که گاهی باید رنج را دید تا معنای زندگی را درک کرد.
درخشش سریال چاله در جوایز امی
سال ۲۰۲۵ برای تیم «چاله» سالی درخشان بود.
این سریال با ۱۳ نامزدی در جوایز امی وارد رقابت شد و در نهایت موفق شد سه جایزه اصلی را از آن خود کند: بهترین سریال درام سال، بهترین بازیگر مرد در سریال درام برای نوآ وایِل و بهترین بازیگر زن مکمل برای کترین لاناسا. جایزه وایِل، نخستین برد او در طول دوران کاریاش در جوایز امی بود که ۲۶ سال بعد از آخرین نامزدیاش برای ER به دست آمد که نوعی بازگشت امیدوارکننده به جایگاهی است که خودش در دهه ۹۰ بنیان گذاشته بود. در همان شب، وقتی جایزه را دریافت کرد، گفت: «این سریال تقدیمی است به همه کسانی که هنوز در خط مقدم درمان ایستادهاند، حتی وقتی هیچکس دوربین را روشن نکرده است».
سریال چاله یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین سریالهای ۲۰۲۵ تاکنون بوده که موفق شد با ترکیبی از واقعگرایی، بازیهای قوی و روایت متفاوت، ژانر پزشکی را دوباره زنده کند؛ هرچند کامل نیست. یکی از منتقدان در «ورایتی» نوشته است: «در دنیای تلویزیونی پر از فانتزی و فاصله از واقعیت، «چاله» ما را به زمین بازمیگرداند، جایی که مرگ و زندگی هنوز به تصمیم یک انسان وابسته است».
این سریال از سایت IMDb، نمره ۸/۹ دریافت کرده و به دلیل استقبال گسترده، تولید فصل دوم آن نیز تأیید شده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.