گفتوگوهای بیثمر دوحه و استانبول، بنبست اسلامآباد و طالبان را آشکار کرد
برهنگی راهبردی پاکستان
گفتوگوهای دوحه و استانبول برای مهار حملات فرامرزی، فقط یک حقیقت را عیان کرد: اسلامآباد، با دههها مهندسی نیروهای نیابتی و تسلیح آنها، اکنون دکتر فرانکنشتاین منطقه شده و امروز از موضع ضعف با طالبان چندپاره مذاکره میکند؛ هیولایی که ساخته، اکنون به سازندهاش میتازد و اسلامآباد را در موضع ضعف قرار داده است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: گفتوگوهای دوحه و استانبول برای مهار حملات فرامرزی، فقط یک حقیقت را عیان کرد: اسلامآباد، با دههها مهندسی نیروهای نیابتی و تسلیح آنها، اکنون دکتر فرانکنشتاین منطقه شده و امروز از موضع ضعف با طالبان چندپاره مذاکره میکند؛ هیولایی که ساخته، اکنون به سازندهاش میتازد و اسلامآباد را در موضع ضعف قرار داده است.
گفتوگوهایی که برای مهار حملات تروریستی فرامرزی انجام شد، دستکم یک حقیقت را روشن کرد: اسلامآباد به دکتر فرانکنشتاین منطقه (اشاره به رمان فرانکشتاین و استعاره از سازندهای که ابزار نیابتیاش از کنترل خارج میشود و به خودِ او آسیب میزند) بدل شده است. ژنرالهای ارتش پاکستان گمان میکردند میتوانند تروریستهای طالبان را مهار کنند و از آنان به عنوان ابزار سیاست خارجی بهره بگیرند. آنها تصور میکردند ساختن نیابتیهای مطیع برای عمق راهبردی در افغانستان و اهرم فشار علیه هند بسیار ساده است. اکنون طالبان، با پشتگرمی پیروزی و مماشات قدرتهای بزرگ، برای پاکستان شرط میگذارد. هیولا به جان آفریننده خود افتاده است. تنها شگفتی این است که در اسلامآباد همچنان از این ماجرا شگفتزده میشوند. طبق توافق ۲۰۲۰ با آمریکا، طالبان باید با القاعده قطع رابطه میکردند و اجازه نمیدادند خاک افغانستان سکوی حمله شود؛ اما القاعده باز هم در داخل افغانستان اردوگاه آموزشی دارد و دیگر شبکههای تندرو نیز در این کشور پناه یافتهاند. این روند فقط برای همسایههایی مثل چین و روسیه تهدید نیست، برای کشور مسلمانی همچون پاکستان نیز تهدید است. چند روز پس از فروریختن گفتوگوهای استانبول و در حالی که آتشباری مرزی ادامه داشت، خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، به تلویزیون پاکستان گفت تیم او برای نجات آتشبس همچنان در استانبول مانده است. او گفت: «موضع ما و اینکه از خاک آنها علیه ما حملهای نشود و آنها از چنین حملاتی حمایت نکنند، نقطه اختلاف است. اگر بر سر این موضوع تفاهمی حاصل شود، اتفاق خوبی خواهد بود». او افزود: «هیچ تحول شایان ذکری رخ نداده که بتوانید به آن امید زیادی ببندید». خبر پنجشنبه درباره دیدار دوباره دو طرف، امید چندانی برای حل موارد اختلافی ایجاد نکرد.
عمق راهبردی ازکفرفته
این گفتههای آصف، اذعانی معنادار بود: اسلامآباد، حامی و پشتیبان دیرین طالبان، اکنون از موضع ضعف مذاکره میکند. تحریک طالبان پاکستان (TTP) یا طالبان پاکستانی از قرارگاههای داخل افغانستان علیه دولت پاکستان میجنگد. این گروه در ماههای اخیر صدها حمله انجام داده و نظامی و غیرنظامی را کشته است، در حالی که طالبان مسئولیت خود را انکار میکند. برای ژنرالهای پاکستان، معضل مهم این است: کنترل طالبان و عمق راهبردی مطلوب در افغانستان از کف رفته است و اکنون با برهنگی راهبردی در داخل روبهرو هستند. برای پاکستان، پیامدها ویرانگر است؛ نهتنها نفوذ بر طالبان از دست رفته، بلکه شاید دیگر رهبری منسجم و واحدی در طالبان باقی نمانده باشد که بتوان بر آن اثر گذاشت.
خط دیورند؛ میدان باز خشونت
نشست استانبول دومین تلاش در چند هفته اخیر برای آشتی در امتداد خط تقریبا دوهزارو 600کیلومتری دیورند بود؛ مرزی از عصر استعمار که طالبان از زمانی که به قدرت رسید، آن را به رسمیت نمیشناسد و پیوسته نقض میکند؛ زیرا این خط از دل قلمرو سنتی قبایل پشتون میگذرد که به باور طالبان باید جزء افغانستان باشد. دور نخست گفتوگوها با میانجیگری قطر در دوحه برگزار شد و آتشبسی کوتاه به دست آمد که زود از هم پاشید. دور دوم، به ابتکار ترکیه و با هدف نمایش نفوذ آنکارا، جز ملامت متقابل چیزی نداشت و هر دو طرف، طرف مقابل را به جنگ تهدید کردند. در همین بازه، گزارشدهیهای امنیتی در اسلامآباد از افزایش عبورهای مسلحانه در نقاط کوهستانی و بمبهای کنار جاده خبر میداد؛ الگوهایی که با چرخههای پیشین تنش همخوان است و هزینه سیاسی دولت غیرنظامی پاکستان را بالاتر میبرد.
سه کانون قدرت در طالبان
دلیل واقعی شکست، به نوشته گزارشی محرمانه از سازمان اطلاعات ملی ترکیه (میت)، در موضع اسلامآباد نبود، در فروپاشی درونی طالبان و چنددستگی آنها بود. ارزیابی میت -که به دست رسانههای غربی رسیده- نتیجه میگیرد «نقطه شکست اصلی، شکافهای درونی در رهبری امارت اسلامی افغانستان» بود. میت سه کانون رقیب قدرت در درون رژیم طالبان شناسایی میکند: جریان قندهار پیرامون هبتالله آخوندزاده، رهبر منزوی، گروه کابل متشکل از مدیران و فرستادگان و جریان خوست که از صفوف امنیتی جنبش برآمده و به گفته منابع افغان، به رهبری سراجالدین حقانی، وزیر کشور، اداره میشود؛ کسی که سودای رهبری عالی دارد. هرکدام، به گفته این گزارش، ساز خود را میزنند؛ «امتیازهایی که یکی از جناحها به طور موقت پذیرفته بود، از سوی جناح دیگر لغو میشد». میت این وضع را چنین توصیف میکند: «ناتوانی در برپایی زنجیره فرماندهی منسجم برای نقشآفرینی دیپلماتیک». در گزارش آمده است هیئت طالبان در انظار عمومی جبههای یکپارچه نشان داد، اما به طور جدی دچار شکافهای داخلی بود. در حالی که موضع طرف پاکستانی مشروع و سازنده توصیف شده، بیسامانی طالبان مذاکره را ذاتا غیرقابل اتکا کرده است. گزارش، تماسهای پنهانی میان جناحهای طالبان و سازمان پژوهش و تحلیل هند (RAW) را نیز در جریان گفتوگوها شرح میدهد. به گفته میت، این تماسها -در حالی که چند هفته پیش دهلینو تماسهای دیپلماتیک با طالبان را افزایش داده بود- هدایت تاکتیکی برای طولانیکردن بنبست با دشمن تاریخی هند یعنی پاکستان بود. به روایت گزارش، جریان خوست بیشترین پذیرش را نسبت به نفوذ سازمان پژوهش و تحلیل هند داشت؛ نفوذی که هدفش مشغولسازی نهادهای امنیتی پاکستان در جبهه غربی بود. ارزیابی میت هشدار میدهد که چنددستگی درونی طالبان و میداندادن به نفوذ بیرونی، ازسرگیری زودهنگام گفتوگوی ثمربخش را نامحتمل میکند.
افراد دیگری هم در ناامیدی پاکستان از طالبان شریک هستند که طالبان را از نزدیک میشناسند. آصف دورانی، سفیر پیشین پاکستان در افغانستان، میگوید گفتوگوها به دلایل آشنا و قابل پیشبینی شکست خورد: عادت طالبان به دادن وعدههایی که هرگز قصد عمل به آنها را ندارند. او گفت: «از نظر شفاهی آمادهاند تضمین بدهند، اما نه به صورت مکتوب». او در ادامه افزود: «این عادت طالبان شده است؛ از مذاکره جدی پرهیز میکنند و میپندارند با وقتکشی، مسئله خودبهخود حل میشود. اما دیگر چنین نیست». دورانی میگوید طالبان طی سالها تماس، بارها به اسلامآباد اطمینان داده که تحریک طالبان پاکستان را مهار میکند. او یادآوری میکند که آنها «قول دادند علیه تحریک طالبان پاکستان اقدام کنند و آنها را از عبور به پاکستان بازدارند، اما این وعده هرگز رخ نداد و حتی آن رخدادها و حملات بیشتر شد. طالبان اعتبار خود را از دست دادهاند». برآورد او با گزارشدهی شورای امنیت سازمان ملل همخوان است که تحریک طالبان پاکستان اکنون بزرگترین گروه تروریستی فعال در داخل افغانستان است. دورانی گفت: «گزارشهای شورای امنیت روشن است؛ دستکم 12 گروه تروریستی دیگر نیز در آنجا پناه گرفتهاند. بااینحال، طالبان همه چیز را انکار میکند». او هشدار داد این انکار هم توهمآمیز شده و هم خودویرانگر. همزمان، خواجه آصف نشان داد اسلامآباد چقدر به ستوه آمده است؛ او اخیرا تهدید کرد که «رژیم طالبان را به طور کامل محو خواهد کرد» و هشدار داد «هر حمله تروریستی یا هر انفجار انتحاری در داخل پاکستان» با پاسخ کوبنده روبهرو میشود.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.