|

چرا قدرت‌های نوظهور کمتر ظهور می‌کنند؟

موانع صعود و جایگاه قدرت‌ها در نظم آینده

در قرون گذشته، ظهور قدرت‌های بزرگ همواره با جهش‌های فناورانه، انفجار جمعیتی‌ و بسیج منابع همراه بوده است. بریتانیا با انقلاب صنعتی، ایالات متحده با نوآوری، اقتصاد مصرف‌محور و قدرت نظامی‌ و چین با رشد تولید و صادرات، نمونه‌هایی از قدرت‌های در حال صعود بودند که توانستند عرصه جهانی را دگرگون کنند.

موانع صعود و جایگاه قدرت‌ها  در نظم آینده

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

محسن شریف‌خدائی  -   تحلیلگر  روابط بین‌الملل

 

 

در قرون گذشته، ظهور قدرت‌های بزرگ همواره با جهش‌های فناورانه، انفجار جمعیتی‌ و بسیج منابع همراه بوده است. بریتانیا با انقلاب صنعتی، ایالات متحده با نوآوری، اقتصاد مصرف‌محور و قدرت نظامی‌ و چین با رشد تولید و صادرات، نمونه‌هایی از قدرت‌های در حال صعود بودند که توانستند عرصه جهانی را دگرگون کنند. اما در سال‌های اخیر، روند ظهور قدرت‌های نوظهور کاهش یافته و آهنگ آن کند شده است. گزارش‌های اخیر از صندوق بین‌المللی پول، مجمع جهانی اقتصاد و اندیشکده‌های راهبردی نشان می‌دهد ‌رشد اقتصاد جهانی در حال کاهش است. با وجود برخورداری کشورهای پیشرفته از زیرساخت‌های مدرن و نیروی کار تحصیل‌کرده، رشد بهره‌وری آنها در دهه‌های اخیر به‌شدت کاهش یافته و در مواردی به نزدیک به صفر رسیده است.

این رکود ناشی از اشباع فناوری‌های تحول‌آفرین، پیری جمعیت و کاهش پویایی نیروی کار، رشد بخش‌های کم‌بازده مانند خدمات عمومی، افت سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های تولیدی‌ و کاهش رقابت در بازارهای انحصاری است. در نتیجه، نوآوری کند و ظرفیت تولید محدود‌ شده و رشد اقتصادی این کشورها با وجود ظاهر توسعه‌یافته‌شان، در مسیر نزولی قرار گرفته است؛ پدیده‌ای که بر چشم‌انداز صعود قدرت‌های نوظهور نیز سایه افکنده است. فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی و رایانش کوانتومی، اگرچه تحول‌آفرین هستند، اما هنوز نتوانسته‌اند مانند انقلاب صنعتی، ساختار زندگی و تولید را به ‌طور بنیادین دگرگون کنند. رشد بهره‌وری در اقتصادهای پیشرفته به پایین‌ترین سطح در نیم‌قرن اخیر رسیده و نوآوری‌های جدید نیازمند زمان طولانی برای بازدهی هستند.

در همین حال، جمعیت بسیاری از کشورها در حال کاهش است و نرخ زاد و ولد در بیش از دو‌سوم جهان زیر سطح جایگزینی قرار دارد. این روند، رشد اقتصادی را محدود می‌کند و هزینه‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد. در این چشم‌انداز، کشورهایی مانند چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، اروپا و برخی دیگر به ‌عنوان بازیگران کلیدی نظم آینده مورد توجه قرار گرفته‌اند. چین، با وجود آنکه دومین اقتصاد جهان بوده و در تولید صنعتی، انرژی‌های نو و زیرساخت‌های فناورانه پیشتاز است، با بحران بدهی، پیری جمعیت و وابستگی به فناوری‌های غربی مواجه است. مدل رشد چین بر پایه سرمایه‌گذاری سنگین و بازدهی پایین بنا شده و در بسیاری از صنایع، از‌ جمله خودروهای برقی و انرژی خورشیدی، با مازاد تولید و زیان‌دهی مواجه است. همچنین، وابستگی چین به واردات تراشه‌های پیشرفته و فناوری‌های هوش مصنوعی از آمریکا و متحدانش، آسیب‌پذیری راهبردی این کشور را افزایش داده است. هند، با جمعیت جوان، بازار بزرگ و رشد اقتصادی بالا، یکی از معدود کشورهایی است که ظرفیت صعود دارد. بااین‌حال، کمبود سرمایه انسانی، مهاجرت نخبگان، ضعف زیرساخت‌ها و تمرکز محدود خدمات، موانعی جدی هستند. بیش از ۸۰ درصد نیروی کار هند در بخش غیررسمی فعالیت می‌کنند و ۹۰ درصد جوانان فاقد مهارت‌های پایه و علمی هستند.

هند با اصلاحات ساختاری‌ می‌تواند به قدرت منطقه‌ای و شاید جهانی تبدیل شود، اما مسیر آن دشوار و پرچالش خواهد بود. برزیل، به ‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد آمریکای جنوبی، در دهه‌های اخیر تلاش کرده است‌ از یک قدرت منطقه‌ای، به بازیگری جهانی تبدیل شود. عضویت در گروه‌های جی‌20 و بریکس، نقش فعال در مسائل اقلیمی‌ و تلاش برای اصلاح نهادهای بین‌المللی از‌ جمله اقدامات راهبردی این کشور بوده‌اند. برزیل در حوزه‌هایی مانند کشاورزی، انرژی‌های تجدیدپذیر‌ و دیپلماسی اقلیمی، ظرفیت بالایی دارد. با‌این‌حال، چالش‌هایی مانند نابرابری داخلی، فساد ساختاری‌ و وابستگی به صادرات مواد خام، مانع از تبدیل‌شدن آن به قدرتی جهانی شده‌اند. آفریقای جنوبی، به‌ عنوان پیشرفته‌ترین اقتصاد قاره آفریقا، نقش مهمی در نمایندگی منافع جنوب جهانی ایفا می‌کند. عضویت در بریکس، رهبری در اتحادیه آفریقا‌ و مشارکت در مسائل صلح و امنیت منطقه‌ای، از‌ جمله ابزارهای نفوذ این کشور هستند. با‌این‌حال، چالش‌هایی مانند بیکاری گسترده، نابرابری نژادی و اقتصادی‌ و ضعف زیرساخت‌های صنعتی، مانع از تبدیل‌شدن آفریقای جنوبی به قدرتی فراتر از منطقه شده‌اند. با وجود این، این کشور در حوزه دیپلماسی چندجانبه، انرژی سبز‌ و میانجیگری منطقه‌ای، جایگاه درخور توجهی دارد.

اروپا، به‌ویژه کشورهای بزرگی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا، از نظر تاریخی قدرت‌هایی تثبیت‌شده هستند، اما در نظم جهانی جدید، با چالش‌هایی مانند پیری جمعیت، وابستگی انرژی‌ و کاهش رشد اقتصادی مواجه‌اند. اروپا در مقایسه با قدرت‌های نوظهور، اولویت‌هایی متفاوت دارد؛ از‌‌ جمله تمرکز بر جنگ اوکراین، ادغام اروپایی‌ و روابط با ایالات متحده. با‌این‌حال، اروپا همچنان در حوزه‌هایی مانند فناوری، دیپلماسی، حقوق بشر‌ و تنظیم‌گری جهانی پیشتاز است و نقشی کلیدی در تعیین استانداردهای جهانی ایفا می‌کند. در این میان، کشورهای حوزه خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، در سال‌های اخیر با سرمایه‌گذاری‌های گسترده در فناوری، انرژی‌های نو و پروژه‌های اقتصادی و دیپلماسی چندجانبه‌ تلاش کرده‌اند از نقش سنتی تولیدکننده نفت فراتر رفته و در مسیر تبدیل‌شدن به قدرت‌های میانی نوظهور با نفوذ منطقه‌ای و ظرفیت جهانی قرار گیرند. ایران نیز با وجود تحریم‌های گسترده و محدودیت‌های زیرساختی، تلاش کرده در حوزه‌هایی مانند هوش مصنوعی، امنیت سایبری‌ و فناوری‌های بومی و نظامی پیشرفت کند.

سرمایه‌گذاری دولتی، ظرفیت علمی‌ و موقعیت ژئوپلیتیکی، نقاط قوت ایران هستند. طبق گزارش‌های منتشرشده در سال ۲۰۲۵، ایران با اختصاص بودجه ملی به توسعه هوش مصنوعی، راه‌اندازی پلتفرم‌های بومی‌ و پیشنهاد همکاری فناورانه با کشورهای منطقه، نشان داده‌ به‌ دنبال ایفای نقش در نظم آینده منطقه است. با‌این‌حال، چالش‌هایی مانند تحریم‌های همه‌جانبه از سوی آمریکا و غرب، روند مهاجرت نخبگان، محدودیت در دسترسی به فناوری‌های پیشرفته‌ و کنترل دولتی بر اکوسیستم نوآوری، مانع از رشد پایدار ایران در این حوزه شده‌اند. اگر ایران بتواند اصلاحات نهادی، توسعه زیرساختی، تعامل بین‌المللی و دیپلماسی فعال و چند‌جانبه را بر‌اساس منافع ملی در دستور کار قرار دهد، می‌تواند در سطح منطقه‌ای و حتی فراتر نقش‌آفرینی کند.

در جمع‌بندی‌ می‌توان گفت‌ ظهور قدرت‌های نوظهور در نظم جهانی آتی با موانع ساختاری، فناورانه، جمعیتی و نهادی مواجه است. برخلاف سده‌های گذشته، دیگر نمی‌توان با صنعتی‌سازی سریع یا فتح سرزمینی به قدرت جهانی تبدیل شد. تنها کشورهایی که بتوانند سرمایه انسانی خود را ارتقا دهند، نوآوری پایدار ایجاد کنند‌ و از شبکه‌های جهانی بهره‌مند شوند، شانس صعود در این رقابت را خواهند داشت. در این میان، چین و هند همچنان بازیگران کلیدی هستند، برزیل و آفریقای جنوبی در حال تثبیت نقش منطقه‌ای خود هستند، اروپا قدرتی تثبیت‌شده با نفوذ نرم باقی خواهد ماند‌ و ایران نیز با اصلاحات ساختاری در داخل و تعامل هوشمندانه و دیپلماسی فعال‌ می‌تواند در نظم آینده جایگاه مؤثری داشته باشد.

عصر صعود قدرت‌ها پایان نیافته، اما مسیر آن دشوارتر، پیچیده‌تر و فناورانه‌تر از همیشه شده است.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.