|

انحلال سازمان امور عشایر؛ کوچک‌سازی دولت یا حذف صدای محرومان؟

در‌حالی‌که سال‌هاست جامعه ایران بر سه رکن شهری، روستایی و عشایری استوار شناخته می‌شود، خبرهایی از انحلال یا ادغام «سازمان امور عشایر ایران» منتشر شده است؛ تصمیمی که اگرچه با عنوان کوچک‌سازی دولت توجیه می‌شود، اما در واقع تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بخش مهمی از ملت ایران است.

 انحلال سازمان امور عشایر؛ کوچک‌سازی دولت یا حذف صدای محرومان؟

علی‌اکبر طاهری

 

در‌حالی‌که سال‌هاست جامعه ایران بر سه رکن شهری، روستایی و عشایری استوار شناخته می‌شود، خبرهایی از انحلال یا ادغام «سازمان امور عشایر ایران» منتشر شده است؛ تصمیمی که اگرچه با عنوان کوچک‌سازی دولت توجیه می‌شود، اما در واقع تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بخش مهمی از ملت ایران است.

1- بهانه کوچک‌سازی دولت؛ قربانی‌شدن ضعیف‌ترین قشر جامعه

اگر هدف، کوچک‌سازی دولت است، صدها نهاد موازی، بی‌خاصیت و بودجه‌خوار در صف اول حذف باید باشند، نه نهادی که متولی محروم‌ترین و مولدترین قشر کشور است.

حذف سازمانی که حافظ هویت عشایر است، نه کوچک‌کردن دولت‌ بلکه تضعیف پیوند ملت با ریشه‌های تاریخی خود است.

2- وعده خدمات بهتر؛ تکرار یک شعار بی‌عمل

دولت‌ها در چهار دهه گذشته‌ هیچ‌گاه نتوانسته‌اند خدمات شایسته‌ای به عشایر ارائه دهند. چگونه می‌توان باور کرد که با انحلال نهادی تخصصی، ناگهان خدمات بهتر و گسترده‌تر فراهم خواهد شد؟ این سخن، جز پوششی برای تصمیمی سیاسی و غیرکارشناسی نیست.

3- واگذاری به وزارت جهاد کشاورزی؛ بار تازه بر دوش ناتوانان که‌ اشتباهی آشکار است‌

وزارتخانه‌ای که در انجام وظایف اصلی خود درمانده است، چگونه می‌خواهد از عهده مشکلات پیچیده جامعه عشایری برآید؟ در واقع، یکی باید به داد خودِ جهاد کشاورزی برسد، نه اینکه بار تازه‌ای بر دوش آن گذاشته شود.

4- بهانه جمعیت اندک؛ بی‌اعتنایی به نقش بزرگ عشایر

اگرچه عشایر تنها دو درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، اما بیش از 20 درصد گوشت قرمز ایران را تولید می‌کنند. افزون بر آن، در صنایع دستی، گردشگری‌ و حفظ میراث فرهنگی نقشی بی‌بدیل دارند. حذف سازمان امور عشایر به‌ معنای بی‌توجهی به امنیت غذایی و تولید ملی است.

5- نابودی فرهنگ‌های محلی؛ تضعیف هویت ملی

بخش بزرگی از جمعیت روستایی و شهری امروز، ریشه در ایلات و عشایر دارند و همچنان پیوندهای فرهنگی، اجتماعی و عاطفی خود را حفظ کرده‌اند. بی‌توجهی به عشایر، یعنی بریدن شریان‌های فرهنگی ایران. نابودی خرده‌فرهنگ‌ها، آغاز فروپاشی فرهنگ ملی است.

6- عشایر؛ پیشگامان ایثار و وفاداری

در هر بحران و نبرد، عشایر در صف نخست حضور داشته‌اند. آمار شهدا و رزمندگان به‌ روشنی نشان می‌دهد که عشایر، سربازان بی‌ادعا و فداکار میهن بوده‌اند. چگونه می‌توان پناهگاه و نهاد پشتیبان آنان را برچید و همچنان از آنان انتظار وفاداری و همراهی داشت؟

7- مشکل از ساختار نیست، از مدیران ناآشناست

اگر سازمان در گذشته ضعیف عمل کرده است، باید بی‌کفایتی مدیران غیرعشایری و ناکارآمد را مقصر دانست، نه ذات سازمان را. اکنون که یکی از فرزندان شجاع و باسواد عشایر مدیریت سازمان را بر عهده دارد و در مدتی کوتاه توانسته اعتماد و امید تازه‌ای بیافریند، بهتر است دولت به‌جای حذف، فرصت اصلاح و شکوفایی را فراهم کند.

سخن پایانی

انحلال سازمان امور عشایر، نه کوچک‌سازی دولت بلکه کوچک‌کردن روح ایران است. عشایر ستون‌های استوار تولید، غیرت و فرهنگ ایرانی‌ هستند. دولت اگر به‌ دنبال اصلاح ساختارهاست، باید سازمان را بازآفرینی و تقویت کند، نه آنکه با حذف آن، آخرین پیوند میان دولت و این جامعه اصیل را بگسلد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.