|

شورش دیجیتال در کاتماندو

از فساد و تبعیض تا خیابان؛ ترکیب انفجاری جامعه نپال

هفته پیش، خیابان‌های کاتماندو و شهرهای دیگر نپال، شاهد انفجاری بودند که محصول سال‌ها نارضایتی مزمن و ادراک جمعی از فساد و تبعیض بود. نسل جوانی که در فضای دیجیتال پرورش یافته و شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌های پیام‌رسان و بسترهای آنلاین، نقشی فراتر از سرگرمی و ارتباط اجتماعی برایش داشته، با فیلترینگ موقت و محدودسازی پلتفرم‌ها، جرقه‌ای پیدا کرد تا صدای خود را به خیابان‌ها برساند.

شورش دیجیتال در کاتماندو

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

هفته پیش، خیابان‌های کاتماندو و شهرهای دیگر نپال، شاهد انفجاری بودند که محصول سال‌ها نارضایتی مزمن و ادراک جمعی از فساد و تبعیض بود. نسل جوانی که در فضای دیجیتال پرورش یافته و شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌های پیام‌رسان و بسترهای آنلاین، نقشی فراتر از سرگرمی و ارتباط اجتماعی برایش داشته، با فیلترینگ موقت و محدودسازی پلتفرم‌ها، جرقه‌ای پیدا کرد تا صدای خود را به خیابان‌ها برساند. انقلاب نسل Z در نپال، نشان داد که دیگر نمی‌توان اعتراضات جوانان را با چارچوب‌های سنتی سیاسی تحلیل کرد و ابزارهای فناوری و شبکه‌های اجتماعی، علت نیستند، بلکه بستر و میدان نمایش مطالبات هستند.

تجربه نپال، هشدار صریحی است برای سایر نقاط جهان که با جمعیت جوان دیجیتال‌محور روبه‌رو هستند. در زمانی که فساد، نابرابری و ناکارآمدی سیستماتیک با محدودسازی آزادی‌های ارتباطی ترکیب شود، کوچک‌ترین جرقه می‌تواند انفجاری اجتماعی ایجاد کند که مسیر سیاست و قدرت را برای همیشه تغییر دهد. ممنوعیت اخیر شبکه‌های اجتماعی در نپال، به‌عنوان نمادی از محدودسازی آزادی بیان، جرقه‌ای برای اعتراضات شد، اما علت اصلی نارضایتی نبود. این فیلترینگ صرفا عامل محرک اعتراضات بود، در حالی که ریشه مشکلات در فساد گسترده، ناکارآمدی حکومت و تبعیض‌های اقتصادی و اجتماعی قرار داشت. در تحلیل‌های داخلی، گاهی اینترنت یا محدودیت‌های شبکه‌ای به‌عنوان علت اصلی بحران‌ها مطرح می‌شوند، در حالی که کاستلز بارها تأکید کرده است، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی خود عامل انقلاب نیستند و بیشتر نقش ابزار سازمان‌دهی و ارتباط میان معترضان را دارند. نسل جوان نپال، با تجربه ناکارآمدی سیستم سیاسی و مشاهده فساد فراگیر، دیگر حاضر به پذیرش ساختارهای سنتی و بدون پاسخ‌گویی نیست.

بی‌کاری گسترده، فرصت‌های محدود اقتصادی و تبعیض‌های قومی و طبقاتی، زمینه‌های نارضایتی مزمن را فراهم کرده بود. این خیزش نشان داد که وقتی نسل دیجیتال‌محور با حس ناعدالتی و محرومیت عمیق مواجه شود، حتی یک جرقه کوچک می‌تواند به انفجار اجتماعی منجر شود. تحلیل کاستلز بر نقش شبکه‌های اجتماعی در جنبش‌های اجتماعی، مثبت و واقع‌بینانه است. به باور او این ابزارها امکان ارتباط و سازمان‌دهی را فراهم می‌کنند، اما خود عامل بروز انقلاب نیستند. به‌تازگی برخی تحلیلگران، با تمرکز بر نمونه‌های شکست‌خورده، هشدار داده‌اند که شبکه‌های اجتماعی گاهی با برساخت اغراق‌آمیز مسائل، انرژی جنبش‌ها را تخلیه می‌کنند. شبکه‌ها نه موفقیت و نه شکست اعتراضات را رقم زدند، اما به ‌صورت غیرمستقیم و بلندمدت، تغییر ادراک و فرهنگ سیاسی نسل‌ها را تسهیل کردند. نپال نیز این روند را نشان داد؛ حتی محدودیت‌های موقت اینترنت، جوانان را به یافتن راهکارهای جایگزین دیجیتال مانند اپلیکیشن‌های خصوصی و شبکه‌های زیرزمینی سوق داد. اعتراضات با تجمع‌های مسالمت‌آمیز آغاز شد و به‌سرعت گسترده شد. درگیری‌ها با نیروهای امنیتی، آتش‌زدن ساختمان‌های دولتی و فشار خیابانی، به استعفای نخست‌وزیر و انحلال پارلمان انجامید.

انتصاب نخست‌وزیر موقت، نقطه عطفی تاریخی بود. پیامدهای سیاسی و اجتماعی این خیزش متعدد و پیچیده است؛ ازجمله فرصت برای اصلاحات ساختاری و بازسازی اعتماد عمومی، ریسک بی‌ثباتی سیاسی و تنش‌های جدید و اثرات فرهنگی و انسانی ناشی از خشونت و تلفات. نکته مهم در انقلاب نپال، نقش برجسته نسل جدید است که دیگر حاضر به پذیرش بی‌چون‌و‌چرای قدرت سنتی نیست. این نسل دیجیتال‌محور، با ابزارهای فناورانه و شبکه‌ای، مطالبه شفافیت، پاسخ‌گویی و مشارکت واقعی را مطرح کرده است. لابد چنین تغییر فرهنگی در بلندمدت، شکل‌گیری دموکراسی مشارکتی و بازتعریف انتظارات عمومی از حکومت را ممکن می‌سازد. این پیام برای جهانیان نیز روشن است که جوانان امروز، از نسل‌های ایگرگ، زد و آلفا، با ابزارهای دیجیتال آشنا هستند و محدودسازی یا سانسور صرف، تنها به افزایش نارضایتی و جست‌وجوی مسیرهای جایگزین خواهد انجامید. نگاه به انقلاب نپال باید از این منظر عبرت‌آموز باشد. سیاست‌گذاران باید پیشاپیش اثرات بلندمدت تصمیمات خود را در ارتباط با آزادی بیان، فیلترینگ و مشارکت مدنی پیش‌بینی کنند. هرگونه بی‌توجهی به این عوامل، می‌تواند منجر به چرخه‌ای مشابه با نپال شود. انقلاب نسل Z در نپال، فراتر از یک اعتراض مقطعی است. این جنبش بازتاب یک تغییر فرهنگی-سیاسی عمیق است که اگر به اصلاحات واقعی منجر نشود، ممکن است دوباره به خیابان‌ها بازگردد. نسل جوان نپالی با صدای بلند اعلام کرد که خواهان مشارکت واقعی در آینده کشور خود است و این درس بزرگی دارد.

انقلاب‌ها، اغلب نه ناشی از یک علت منفرد، بلکه نتیجه ترکیب نارضایتی مزمن، ابزارهای دیجیتال و انگیزه‌های نسلی هستند. فهم دقیق و غیرسیاست‌زده این روندها، شرط لازم برای پیشگیری از بحران‌های آینده و پاسخ‌گویی مسئولانه به نسل جدید است. انقلاب نپال، نشان داد که جهان امروز با منطق دیروز اداره نمی‌شود. در جوامعی که نسل جوان با گوشی هوشمند به دنیا آمده و در فضای دیجیتال رشد کرده، فیلترینگ و بستن شبکه‌های اجتماعی کارآمدی ندارد؛ مثل جرقه‌ای کوچک که انبار باروت فساد، تبعیض و ناکارآمدی را شعله‌ور می‌کند. در حقیقت، اینترنت آینه‌ای است که خشم فروخورده نسل‌ها را بازتاب می‌دهد و میدان تازه‌ای برای سازمان‌یابی می‌گشاید. اگر سیاست‌مداران همچنان با همان ابزارهای قدیمی در برابر جامعه‌ای نوظهور بایستند، شکاف میان حکومت و مردم عمیق‌تر خواهد شد. نپال به زبان ساده گفت که بی‌اعتنایی به خواست نسل‌های جدید، بی‌توجهی به عدالت و بستن پنجره‌های ارتباطی، راهی جز خیابان باقی نمی‌گذارد و خیابان، همان جایی است که سیاست دیگر در آن شکیبایی نمی‌آموزد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.