اگر من رئیسجمهور بودم چه کتابهایی را حتما میخواندم
یکی از نخستین وظایف رئیسجمهور، نه صرفا صدور دستور و تنظیم بخشنامه، بلکه یادگیری مداوم از تجربههای تاریخی و تحلیلهای علمی است. سیاستمداری که کتاب نخواند، در معرض خطر تکرار خطاهای پیشینیان قرار میگیرد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
علیرضا دقیقی: یکی از نخستین وظایف رئیسجمهور، نه صرفا صدور دستور و تنظیم بخشنامه، بلکه یادگیری مداوم از تجربههای تاریخی و تحلیلهای علمی است. سیاستمداری که کتاب نخواند، در معرض خطر تکرار خطاهای پیشینیان قرار میگیرد. براساساین، اگر من در جایگاه ریاستجمهوری قرار میگرفتم، سه کتاب را در صدر برنامه مطالعاتی خود قرار میدادم.
کتاب نخست، «معمای فراوانی: رونقهای نفتی و دولتهای نفتی» اثر تری لین کارل است. این کتاب نشان میدهد که چگونه وفور منابع طبیعی، بهویژه نفت، میتواند به جای توسعه، زمینه ناکارآمدی، فساد و وابستگی ساختاری به درآمدهای ناپایدار را فراهم آورد. مطالعه این اثر یادآور میشود که اتکای صرف به منابع زیرزمینی نهتنها تضمینکننده رفاه نیست، بلکه بدون مدیریت صحیح، تهدیدی برای ثبات سیاسی و اقتصادی کشور خواهد بود. کتاب دوم، «فروپاشی» اثر جَرد دایموند است. نویسنده در این اثر به بررسی علل سقوط تمدنهای بزرگ میپردازد؛ تمدنهایی که در اوج شکوفایی، به دلیل بیتوجهی به محیط زیست، تخریب منابع طبیعی و تصمیمهای نادرست مسئولان، به نابودی کشیده شدند.
این کتاب برای هر دولتمردی هشداری روشن است که آیندهنگری و نگاه بیننسلی، از ضروریترین وظایف مدیریت سیاسی است. کتاب سوم، «تاریخ جنگ پلوپونزی» اثر توسیدید است. این کتاب کلاسیک، روایتگر رقابت قدرتها، خطاهای استراتژیک و پیامدهای ویرانگر جنگ در تاریخ یونان باستان است. توسیدید بهروشنی نشان میدهد که غرور سیاسی، نادیدهگرفتن تعادل قوا و تصمیمگیریهای هیجانی چگونه میتواند حتی بزرگترین قدرتها را به سوی زوال سوق دهد. به باور من، رئیسجمهوری که چنین آثاری را نخوانده باشد، چشمانداز محدودی در برابر جهان پیرامون خواهد داشت و کشور را در معرض آزمون و خطاهای پرهزینه قرار میدهد. در مقابل، خواندن این کتابها میتواند چراغی برای تصمیمگیریهای آگاهانه و ضامن دوراندیشی در مدیریت سیاسی باشد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.