رؤیای بیل کلینتون برای عضویت روسیه در ناتو به روایت اسناد محرمانه دهه 1990
اتحاد ناممکن
ناهار که به پایان رسید، نوبت سرو قهوه برای رهبران دو ابرقدرت حاضر در بال شرقی کاخ سفید شد. سپتامبر ۱۹۹۴ بوریس یلتسین، رئیسجمهور 63ساله روسیه، میهمان بیل کلینتون، رئیسجمهور ۴۸ساله آمریکا، در کاخ سفید بود. کلینتون پس از ناهار رو به یلتسین کرد و گفت: «بوریس، یک نکته آخر درباره ناتو: من هرگز نگفتم نباید عضویت روسیه را در نظر بگیریم... ما بر شمول تأکید میکنیم نه طرد» و افزود هدفش همکاری برای «اروپایی واقعا متحد و یکپارچه» است. یلتسین پاسخ داد: «میفهمم و از حرفت سپاسگزارم». پنج سال بعد، لهستان، چک و مجارستان به ناتو پیوستند و موج گسترش مرزهای ناتو ادامه یافت، اما روسیه جایی در ناتو نداشت.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
ناهار که به پایان رسید، نوبت سرو قهوه برای رهبران دو ابرقدرت حاضر در بال شرقی کاخ سفید شد. سپتامبر ۱۹۹۴ بوریس یلتسین، رئیسجمهور 63ساله روسیه، میهمان بیل کلینتون، رئیسجمهور ۴۸ساله آمریکا، در کاخ سفید بود. کلینتون پس از ناهار رو به یلتسین کرد و گفت: «بوریس، یک نکته آخر درباره ناتو: من هرگز نگفتم نباید عضویت روسیه را در نظر بگیریم... ما بر شمول تأکید میکنیم نه طرد» و افزود هدفش همکاری برای «اروپایی واقعا متحد و یکپارچه» است. یلتسین پاسخ داد: «میفهمم و از حرفت سپاسگزارم». پنج سال بعد، لهستان، چک و مجارستان به ناتو پیوستند و موج گسترش مرزهای ناتو ادامه یافت، اما روسیه جایی در ناتو نداشت.
رؤیای پیوستن روسیه به ناتو، ائتلافی بیسابقه را شکل میداد؛ از سانفرانسیسکو تا ولادیوستوک و دربرگیرنده تقریبا همه سلاحهای هستهای آن زمان غیر از چین. اما این رؤیا محقق نشد و مناسبات مسکو و غرب زیر سایه ولادیمیر پوتین جانشین یلتسین بهتدریج رو به سردی رفت. برخی سیاستمداران غربی حتی هشدار میدهند پس از یک پیروزی احتمالی روسیه در اوکراین، حملهای به ناتو دور از ذهن نیست. این پرسش باقی ماند: آیا ایده عضویت روسیه در ناتو جدی بود؟ چنانکه کلینتون بعدها گفت «در تمام دوران ریاستجمهوری در را باز گذاشتیم» یا آنگونه که پوتین القا کرده، اساسا راهی وجود نداشت و فرصتی تاریخی از دست رفت؟ اشپیگل اسناد طبقهبندینشده آلمان از سال ۱۹۹۴ را بررسی کرده است؛ زمانی که ناتو اصل پذیرش اعضای سابق پیمان ورشو را بنیان گذاشت. این اسناد از بایگانی خصوصی یکی از دستاندرکاران و نیز مجموعه پروندههای منتشره مؤسسه تاریخ معاصر به نمایندگی از وزارت خارجه آلمان به دست آمده است: نامههای هلموت کهل، صدراعظم وقت آلمان به کلینتون، گزارشهای دیپلماتهای آلمانی در مسکو و واشنگتن و تحلیلهای داخلی برای کلاوس کینکل، وزیر خارجه وقت آلمان. طبق این مدارک، کلینتون واقعا در اندیشه گنجاندن روسیه در ناتو بود؛ «موضع رسمی آمریکا» به روایت توماس ماتوسک، سفیر آلمان در واشنگتن در ۱۹۹۴.
کلینتونِ خوشبین، فرزند نسل جدید، خود را مسئول شکلدادن به آینده میدید و از دل جنگ سرد به این باور رسیده بود که «تقریبا همه چیز ممکن است». دولت آمریکا مرتبا با متحدان درباره احتمال عضویت روسیه گفتوگو میکرد؛ ۱۵ ژانویه در مقر ناتو در بروکسل، استروب تالبوت، سفیر آمریکا در ناتو و مشاور مهم کلینتون، موضع رئیسجمهور را برای سفیران تشریح کرد. گزارشی به بن نوشت که اگر مسیر آمریکا دنبال شود، باید «در چند سال» به پرسش عضویت روسیه پاسخ داد؛ اندکی بعد، دیپلمات آلمانی از واشنگتن خبر داد تالبوت حتی جدول زمانیای حوالی ۲۰۰۴ را مطرح کرده است.
بااینحال، کلینتون و تالبوت با مقاومت جدی روبهرو شدند؛ نهفقط در اروپا که حتی در بدنه باتجربه دولت خودشان. هیئت وزارت خارجه آلمان در ۱۹۹۴ با مقامهای ارشد وزارت خارجه، کاخ سفید، پنتاگون و سیا دیدار کرد؛ همگی میپرسیدند چرا کلینتون «هنوز» نظرش را عوض نکرده است. در اروپا، دولت کهل سخت انعطافناپذیر بود. فولکر رووه، وزیر دفاع (از حزب دموکرات مسیحی) گفت عضویت روسیه «شهادتنامه مرگ» ناتوست؛ هرچند بعدا موضعش تغییر کرد. دیپلماتهای بن فهرستی طولانی از نگرانیها نوشتند: اختلافات درونی حلناشدنی؛ از کارافتادن تصمیمگیری؛ ناتو در برابر بیثباتی روسیه بیاثر میشود؛ و مهمتر از همه، در صورت عضویت مسکو، «سربازان غربی شاید ناچار شوند از روسیه در مرز با چین که یک قدرت هستهای است و همچنین مغولستان دفاع کنند»؛ تصوری ناممکن که اعتبار ماده ۵ را میلرزاند. نتیجهگیری: «پیوستن روسیه یعنی پایان ائتلاف آنگونه که میشناسیم». بن بر این باور بود حتی یک روسیه قابل اتکا و دموکراتیک نیز در ناتو «نمیگنجد». با اشتراک همین نگاه در دیگر پایتختهای اروپایی و شرط اجماع در پذیرش عضو، مسیر عضویت روسیه عملا به بنبست رسید. سالها بعد نیز جورج دابلیو بوش، رئیسجمهور آمریکا، نتوانست به سبب مخالفت آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و دیگران، اوکراین را وارد ناتو کند.
سیاست دوگانه
با وجود مخالفت، کهل و کینکل نمیخواستند کرملین را برنجانند. کارگروهی در دفتر صدراعظمی، وزارت خارجه و دفاع، در نوامبر ۱۹۹۴ یادداشتی منتشر کرد: «روسیه -همچون اوکراین و بلاروس- نه عضو WEU میشود و نه ناتو؛ اما به دلیل توافقات مطلوب با رهبری مسکو، از بیان علنی این نکته باید پرهیز کرد». وقتی آندری کوزیرف، وزیر خارجه روسیه، از کینکل پرسید آلمان با عضویت کشورش چه مشکلی دارد؟ کینکل بهانهای دیپلماتیک آورد: ناتو «فعلا» برای پذیرش روسیه آماده نیست. کهل نیز در تماسها با یلتسین از ورود به موضوع میگریخت؛ چون یلتسین هم آن را بیشتر به آمریکاییها حواله میداد. کهل به کلینتون گفت: «اشپیگل یک بار مرا آخرین دایناسور نامید؛ اگر چنین باشد باید محتاط حرکت کنم. دایناسورها همیشه پیشاپیش نمیدوند». میان کهل، کلینتون و یلتسین رابطهای شخصی و صمیمانه برقرار بود؛ یلتسین، پسر کشاورزی از اورال که از فقر برخاست و مهندس شد، به خاطر شجاعت و اصلاحطلبیاش -ازجمله مقابله با کودتای کمونیستی- برای کهل محترم بود. او حمایت از یلتسین را حیاتی میدانست، اما نه با «عضویت در ناتو».
از نامه ۱۹۹۱ تا «هوای دموکراسی»
ابتکار اولیه از طرف کرملین بود: ۲۰ دسامبر ۱۹۹۱، یلتسین در واپسین روزهای شوروی به بروکسل نوشت روسیه آماده است عضویت در ناتو را «هدف سیاسی بلندمدت» ببیند. او وعده داد روسیه «هوای دموکراسی» را استشمام کرده و «کشوری متفاوت» خواهد بود. با پیوستن لهستان، چک و مجارستان در یکونیم سال بعد، کوزیرف از آمریکاییها خواست با روسیه همانگونه رفتار کنند که با دموکراسیهای تازهنفس دیگر کردهاند. کوزیرف که امروز در آمریکا زندگی میکند و منتقد پوتین است از نظر کارشناسان وزارت خارجه آلمان به «آرمانهای غربی» گرایش داشت و ادغام روسیه در نهادهای اروپایی-آتلانتیک را پیش میبرد. او در خاطرات منتشرشده در سال ۲۰۱۹ نوشت مسئله ناتو برای دولتش «کاغذ لیتموس و در واقع تعیینکننده این مسئله مهم بود که آیا ائتلاف اساسا علیه منافع روسیه است یا نه» بود. از نگاه کرملین، «تفاهم بنیادینی از مذاکرات وحدت آلمان ۱۹۹۰ وجود داشت: «شوروی/روسیه کنترل سرزمینی تا رود اِلب را واگذار و حضور نظامیاش را از منطقه برمیچیند؛ در عوض، غرب از بهرهبرداری سیاسی/نظامی از این وضعیت خودداری میکند و معماری امنیتی اروپا به صورت برابر و مشترک ساخته میشود». معلوم نبود روسیه آماده است «صرفا یکی از اعضا» باشد یا جایگاهی ویژه و هژمونیک میطلبد. در ۱۹۹۴، نیروهای روسیه از آلمان، استونی و لتونی خارج شدند؛ دیپلماتهای آلمانی ارتش روسیه را «بهشدت ویرانحال» توصیف میکردند و گسترش شرق را با وضعیت امنیتی سازگار نمیدانستند؛ مگر آنکه روسیه هم جزء آن گسترش باشد.
از بروکسل تا مسکو
ژانویه ۱۹۹۴، کلینتون در سفر اروپا گفت گسترش ناتو دیگر مسئله «اگر» نیست؛ «کی و چگونه» است. در مسکو، یلتسین پیشنهاد داد روسیه «نخستین عضو جدید» باشد. کلینتون با این ترتیب موافق نبود، اما اصل امکان عضویت را تأیید کرد؛ تالبوت این پیام را به متحدان رساند و بن بلافاصله هشدار داد آمریکاییها را از «دلگرمکردن روسها» بازدارید. از نگاه کهل، بحث گسترش «زودهنگام» بود: باید به کشورهای شرق اروپا گفت «میتوانید روی حمایت ما حساب کنید، نه عضویت». چهار سال پس از وحدت آلمان، اعتبار بینالمللی کهل در اوج بود و نمیخواست هیچچیز یلتسینِ در آستانه انتخابات ۱۹۹۶ را تضعیف کند. لخ والسا، رئیسجمهور لهستان، هشدار میداد «خرس روسی را باید در قفس نگه داشت»؛ کهل این را اغراقآمیز میدید و از واشنگتن خواست لهستانیها را آرام کند: «بعید است روسیه فردا به آنها حمله کند». کهل و کینکل میخواستند ابتدا اتحادیه اروپا را اصلاح و سپس لهستان، مجارستان، چک و شاید دیگران را به آن وارد کنند و بنابراین گسترش ناتو پیش از سال ۲۰۰۰، اگر اصلا، اما چندان محتمل نبود. اما کلینتون نمیخواست آنقدر صبر کند. تحصیلکرده آکسفورد، رؤیای «اروپای متحد» را در سر داشت، اما فشار داخلی بالا میگرفت: جمهوریخواهان با رایزنی با ورشو، گسترش ناتو را علیه او به اهرم سیاسی بدل کردند و در انتخابات میاندورهای ۱۹۹۴ پیروزی بزرگی به دست آوردند. الکساندر ورشبوی، مدیر ارشد اروپای کاخ سفید -از حامیان سرسخت گسترش- با طعنه به مقام بلندپایه آلمانی گفت خود کهل ناخواسته باعث شد کلینتون سرعت را بالا ببرد: وقتی جدول زمانی اصلاحات اتحادیه اروپا را به او گفت، آمریکا دریافت باید پذیرش ناتو را از ۱۹۹۶ یا ۱۹۹۷ با لهستان آغاز کند. ۲۲ نوامبر ۱۹۹۴، هرمن فن ریشتهوفن سفیر آلمان در ناتو گزارش داد آمریکاییها با شعار «یا مسیر من یا هیچ مسیر دیگر» پیش میروند. از آن پس، عضویت روسیه به حاشیه رانده شد و بیش از پیش به تلاشی شفاف برای نرمکردن موضع مسکو با پیوستن قریبالوقوع همسایگان شرقی به ناتو بدل شد؛ تلاشی که شکست خورد. نوامبر ۱۹۹۴، یوری اوشاکوف دیپلمات روس گفت گسترش ناتو به شرق «نوعی خیانت» است؛ همان اوشاکوفی که امروز نماینده ولادیمیر پوتین در مذاکرات جنگ اوکراین است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.