|

فرصت تاریخی پوست‌اندازی

بازگشت به اصل مترقی اصلاحات و استعلا

محمد خاتمی این روزها درحالی‌که گرد پیری و کهولت سن بر چهره او نشسته، در بستر بیماری است، بسیاری از ۱۸ساله‌های رأی‌اولی که در سال ۷۶ به گفتمان محمد خاتمی رأی دادند، وارد ۴۵سالگی و میانسالی شده‌اند.

فرصت تاریخی پوست‌اندازی

محمد خاتمی این روزها درحالی‌که گرد پیری و کهولت سن بر چهره او نشسته، در بستر بیماری است، بسیاری از ۱۸ساله‌های رأی‌اولی که در سال ۷۶ به گفتمان محمد خاتمی رأی دادند، وارد ۴۵سالگی و میانسالی شده‌اند.

سیدمحمد خاتمی با اینکه چهره‌ای شناخته‌شده نزد نسل جوان و مردم نبود، در بدو ورود به رقابت‌ها ابتکار توسعه سیاسی و جامعه مدنی را مطرح کرد و گفتمانی را خلق کرد که پس از پیروزی با ۲۰ میلیون رأی در انتخابات به جبهه دوم خرداد و اصلاحات مشهور شد. دورانی که یکی از پر فراز و نشیب‌ترین سال‌های پس از انقلاب بود و منازعات سیاسی داخلی به کف خیابان‌ها رسید، از بسیاری جهات دیگر سرآمد بود، جهش و رشد اقتصادی بیش از شش درصد، کاهش چشمگیر بدهی‌های خارجی به حدود ۲.۹ میلیارد دلار و همچنین تثبیت تورم در سطوح زیر ۱۳ درصد، کاهش چشمگیر نرخ بی‌کاری و اصلاح ساختار ارزی و بسیاری از زیرساخت‌های کلیدی در بخش‌های صنعتی و انرژی‌بخشی از دستاوردهای دوره اصلاحات بود که در دولت‌های قبلی با شرایط مشابه کمتر تکرار شد.

اما دشمنی‌ها با محمد خاتمی و پروژه غرب‌زدگی و لیبرالیسم معرفی‌کردن جبهه اصلاحات در همان روزهای آغازین انتخابات کلید خورد و بحران‌آفرینی‌های داخلی ‌کنار منازعات خارجی تا آخرین روزهای دولت او ادامه داشت و با روی کار آمدن دولت رادیکال محمود‌ احمدی‌نژاد وارد فاز جدیدی شد، به نحوی که در یک مقطع هشت‌ساله جریان رقیب که بعدها خود دچار انحراف و افراطی‌گری شد، تلاش کرد او را در جبهه ضد انقلاب و مقهور سیاسی معرفی کنند و در سال‌هایی که محمود احمدی‌نژاد حمایت تمام‌قد اصولگرایان را در اختیار داشت، از تریبون‌های رسمی گفتمان محمد خاتمی جریان «ضد انقلاب» معرفی می‌شد.

اما سید محمد هیچ‌گاه از خطوط و اصولی که برای جبهه اصلاحات و منش سیاسی اصلاحات ترسیم کرده بود، عدول نکرد، در این بین برخی یاران اصلاح‌طلبان چپ تندرو بارها با عبور از خطوط قرمز، سیدمحمد خاتمی را سیبل و آماج حملات کردند و بهانه و گزگ به دست جناح رقیب می‌دادند.

شاید در تمام این سال‌ها فقدان مرجعیتی برای ایجاد وفاق واقعی و اصلاحات در کشور می‌توانست از بسیاری از خسارت‌ها جلوگیری کند و به قول وحید حقانی نیازمند مرجعی هستیم که بین بطن هفتم و آخرین لایه مغز نظام و پوسته سخت و اول آن پیوندی ایجاد کند!

گرچه بسیاری منظور آقای وحید حقانیان از این استعاره پیچیده را متوجه نشدند! ولی نسل دهه پنجاهی‌ها به این واقعیت واقف است که عدم ترابط و قرابت لایه‌های مختلف کشور با یکدیگر و بار منازعات سیاسی چه خسارت‌هایی در مسیر توسعه و رشد کشور ایجاد 

کرده است.

به واقع با قدرت‌گرفتن دولت نهم رویکرد منازعه‌طلبی و تنش‌آفرینی محمود احمدی‌نژاد و حامیان اصولگرای او در همه ابعاد داخلی و بیرونی و تبدیل آن به سیمای آرمانی و صورت ایدئال گفتمان انقلابی پرهزینه‌ترین آفت سیاسی سه دهه گذشته بود که بخش بزرگی از چالش‌های امروز هم حاصل همان سیاست‌های منازعه‌طلبانه است.

خوانش و روایت انحرافی از مفهوم انقلابیگری که توسط نزدیکان دولت نهم و جریان‌های غالب سیاسی آن زمان ترویج شد، بعدها توسط بسیاری از حامیان معتدل اصولگرایی تقبیح شد، اما چه فایده که هزینه آن را آحاد مردم ایران در سال‌های بعد با فشارهای خردکننده تحریمی پرداخت ‌کردند و سفره مردم را هر روز کوچک‌تر کرد و به قیمت مهاجرت و فرار مغزها از کشور تمام شد، دوره‌ای که به بسیاری از بزرگان سیاسی کشور، از جمله مرحوم هاشمی، ناطق نوری، خاتمی و بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب مورد وثوق مردم از تریبون‌های رسمی توهین و بی‌احترامی شد و این میزان خودزنی در فضای سیاسی کشور که صرفا چهره نظام را خدشه‌دار می‌کرد در 46 سال گذشته کم‌سابقه بود.

اما محمد خاتمی در همه بزنگاه‌ها و انتخابات‌ها با وجود همه نامهربانی‌ها -به کسی که هشت سال رئیس‌جمهور و شخص دوم مملکت بوده - از عهده تکلیف خارج نشد و از سرمایه اجتماعی خود برای بالابردن مشارکت حداکثری مردم به نفع نظام مایه گذاشت و در همه این سال‌ها هیچ‌گاه خلاف مصلحت نظام موضع‌گیری نکر‌د و آب به آسیاب دشمن نریخت.

از دیدگاه بسیاری از صاحب‌نظران، انتخابات عصاره مردم‌سالاری و مشارکت سیاسی در هر حکومت است، در بستر انتخابات احزاب سیاسی خود را در معرض رأی مردم قرار می‌دهند و توده‌ها نیز به عنوان خریدار اصلی ایده‌ها و چهره‌های جریان‌های سیاسی در این عرصه نقش‌آفرینی می‌کنند که در نهایت منجر به مشارکت سیاسی و نهادینه‌شدن آن در نهادهای مدنی می‌شود.

به نحوی که وجه تمایز نظام‌های سیاسی دموکراتیک از نظام‌های غیردموکراتیک در میزان و مشارکت سیاسی تعیین می‌شود. با چنین معیار و ویژگی‌هایی در چهار دهه گذشته میزان مشارکت مردم در اغلب انتخابات‌ها بالای ۵۰ درصد بوده که روی کاغذ نمره قابل قبولی در مقایسه با کشورهای عربی خاورمیانه و منطقه داشته است.

اما با فزونی‌یافتن بار منازعات داخلی و خارجی و اثرات تحریم‌های خارجی و به دنبال آن کاهش رفاه عمومی و فشار مضاعف بر طبقه متوسط و پدیدارشدن مشکلات معیشتی از یک سو و پدیدارشدن ابرچالش‌های مختلف از جمله ناترازی‌ها و اثرات سوء آن بر کسب‌وکارها و انباشت مطالبات پاسخ‌داده‌نشده مردم به ایجاد نارضایی‌ها دامن زد، تاجایی‌که در انتخابات اخیر بخشی از مردم و نخبگان با صندوق رأی قهر کردند. تجربه مشارکت پایین نشان داد منزوی و حاشیه‌نشین کردن چهره‌هایی که مورد وثوق مردم هستند، نتیجه‌ای جز دلسردی و قهر مردم و تعمیق شکاف رابطه ملت با دولت ندارد و ازاین‌رو شاید وقت آن رسیده که نظام حکمرانی گام‌های مؤثری به سوی تحول و پوست‌اندازی بردارد، گزاره‌ای که در بیانیه اخیر جبهه اصلاحات موسوم به بازگشت به مردم نیز مشهود بود، تحولی که پشت نظام را در مذاکرات و حتی مواجهه با تهدیدهای دشمن گرم خواهد کرد و تجلی بارز عطوفت اسلامی را در یک اقدام تاریخی با اجماع همه چهره‌ها و ظرفیت‌های کشور عینیت می‌بخشد و به سوی آن استعلایی که متضمن توسعه کشور در همه ابعاد باشد، حرکت خواهد کرد. قطعا باید به گفتمان منسوخ و تفرقه‌افکن تندروهای داخلی و خارجی، به‌ویژه مواضع افراطی رادیکال که دو دهه چهره‌های دلسوز و منتقد نظام را پیاده‌نظام دشمن و فرعونیان غیرقابل بخشش معرفی کردند، خط بطلان کشید و پایان داد تا زمینه اجماع همه چهره‌ها حول محور وفاق واقعی ملی فراهم شود.

دست‌کم تجربه جنگ ۱۲روزه و نمایان‌شدن چهره شبکه مخوف نفوذ، این واقعیت را عریان کرد که در پس منازعات سیاسی و تلاش برای حذف رقبا، سال‌ها درمورد پدیده نفوذ آدرس غلط داده شد و با انتساب تصویری سر‌اسر کذب و دروغ به بسیاری از چهره‌های دلسوز کشور، صرفا پوشش لازم را برای نفوذهای بیشتر دشمن فراهم کرد تا آزادانه در فضای پرهیاهو و کشمکش‌های داخلی عمق نفوذ را گسترش دهند. در چنین فضایی وجوه مختلف ناکارآمدی، حاشیه‌نشینی متخصصان و قدرت‌گرفتن شبه‌متخصص‌ها، فسادهای نجومی، تعارض منافع و تعارض ارزش‌ها، بی‌ثباتی اقتصادی و اشاعه نابرابری و فقر در سایه عدم قطعیت‌ها بر فضای کشور موجب گسست بیشتر رابطه ملت و دولت شده است. ازاین‌رو ضرورت دارد از همه چهره‌هایی که در طول سالیان گذشته اقدامی خلاف مصالح نکرده و مورد احترام مردم هستند، دلجویی شود تا همه ظرفیت‌های کشور برای عبور از وضعیت موجود پای کار بیایند. تنها در چنین شرایطی مردم هم به اصلاح امور امیدوار و نظام را برای یک پوست‌اندازی و تحول به نفع مردم و توسعه ملی همراهی خواهند کرد و کشور می‌تواند با نیروی عظیم مردم بر چالش‌های داخلی و منازعات خارجی فائق آید.

تجربه جنگ ۱۲روزه و پاسخ خیره‌کننده مردم عزیز کشورمان به تجاوز دشمن که فضای میدان نبرد را یکباره متحول کرد، جرقه پیدایش این تحول و پوست‌اندازی است. در جنگ ۱۲روزه ملت همچون مادری حمایتگر دست حکومت را گرفت.

اکنون جنگ، تاریخی‌ترین فرصت برای جبران و بازسازی رابطه ملت و حکومت و همچنین ترمیم روابط پسینی و پیشینی جناح‌های سیاسی با یکدیگر و نقش‌آفرینی بسیاری از نخبگان کشور را که منزوی و خانه‌نشین شده‌اند، فراهم کرده است. فرصت تاریخی که نمود آن پس از جنگ ظفار، عمان را از منزوی‌ترین و محروم‌ترین کشور عربی حاشیه خلیج فارس که در فقر مطلق فرهنگی و اقتصادی به سر می‌برد، به یکی از امن‌ترین و پیشروترین کشورهای جهان عرب تبدیل کرد، اکنون این فرصت بی‌بدیل بعد از جنگ ۱۲روزه که کشور را یک‌صدا و یکپارچه کرد، پیش‌روی حکومت است.

امروز همه عقلا و دلسوزان کشور به ضرورت اصل اصلاح امور در کشور و پوست‌اندازی به سوی ایرانی توانمند و بالنده باور دارند. قطعا پذیرش این اصل متضمن ترمیم سرمایه‌های اجتماعی و رجوع به اصل مترقی اصلاحات خواهد بود پیش از آنکه دیر شود.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.